دکتر مهدی مطهرنیا
آینده پژوه و استاد دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
گام های ترامپ در قبال ایران
آنچه در باب اقدام ترامپ باید مورد توجه قرار گیرد، در مرحله نخست شناسایی متن یا بافت متن عمل ترامپ در دوران ریاست جمهوری و سپس بافت موضوعی برخاسته از آن یعنی ایران است. ترامپ اساسا بر اساس پارادایم آشوب ، دکترین بازیگر دیوانه، سیاست کلان ابهام و آشفتگی و در نهایت با استفاده از استراتژی جوجیتسو با سه جهت گیری به هم پیوسته وارد عمل می شود. لذا این معنا در ارتباط با ایران در بستر دکترینی شکل می گیرد که باید آن را برساخته از چهار دهه تجربه ایران توسط روسای جمهور مختلف و میراث آن ها برای ترامپ دانست.
این دکترین عبارت است از محدودسازی روابط بین المللی با ایران، انزوای جهانی ایران و از طرف دیگر محاصره منطقه ای تهران در چارچوب همگرایی اعراب و اسرائیل بر علیه تهران می باشد. در واقع این دکترین در حال پیاده شدن است و جهت گیری امنیتی ترامپ در چارچوب پارادایم آشوب و دکترین بازیگر دیوانه اجرایی می شود. همچنین ترامپ با وجود امضای قرارداد برجام علیه ایران و شکسته شدن حرکت ایالات متحده آمریکا بر ضد تهران در چارچوب تئوری جنگ های نامتعادل، در نهایت توانست با ایجاد فضایی ناشی از جنگ رسانه ای، زمینه های همگرایی میان آمریکا و کشورهای اروپایی در پرونده موشکی بر علیه ایران را به طور نسبی به دست آورد. در واقع آنچه ترامپ در کمپین انتخاباتی خود در ارتباط با پاره کردن برجام گفت، به خوبی می دانست که پاره کردن برجام توسط واشنگتن می تواند پیامدهای بسیار منفی ای را از جنبه های گوناگون برای ایالات متحده آمریکا به عنوان یک ابرقدرت جهانی از منظر حقوقی و سیاسی به جای بگذارد، اما وی در پاره کردن برجام با ادبیات متعدد فشار مورد نظر خود را مدیریت کرده است. به این معنا که از پاره کردن برجام سخن گفت و به اصطلاح همراهان و متحدان خود را به مرگ کشید تا به تب راضی شوند. به تب راضی شدن با فعال کردن آن ها در مورد پرونده موشکی بود. یعنی از همان آغاز با یک برنامه ریزی معین، تراز می را در مرحله نخست به واشنگتن فرا خواند در آن جا، در نخستین دیدار در واشنگتن این مسئله کلید خورد. تماس تلفنی او با رئیس جمهور فرانسه زمینه های همگرایی بیشتر واشنگتن و پاریس را در این زمینه فراهم کرد. در ادامه سفر او به عربستان و قدرتمند نمودن محمد بن سلمان و حرکات محمد بن سلمان بعد از این سفر و افزایش جایگاه به عنوان ولیعهد و سلطان سیاسی عربستان تثبیت کرد (و اصلاحات موجودی که به سرعت در عربستان بدون مقاومت و به سرعت در حال انجام پذیرفتن است و حتی لایه های گوناگون مردم عربستان را به مشارکت جدی با محمد بن سلمان فراخوانده است، ) زمینه هایی است که بعد از سفر او فراهم شد. بعد از آن بود که ترامپ به آسیای شرقی و جنوب شرقی رفت و سیاست بنگاهی خود را فعال کرد. در واقع در سیاست بنگاهی او بدون آن که قطعنامه ای بر علیه ایران در نهادهای بین المللی تصویب شود،وی با وعده وعیدهای بنگاهی خود از منظر اقتصادی و سیاسی به کشورهای آسیای شرقی، و حتی چین زمینه های کاهش خرید نفت توسط ایران را بدون داشتن قطعنامه جدی در ارتباط با ایران فراهم کرد. به گونه ای که بین 35 تا 40 درصد خرید نفت این منطقه از ایران کاهش یافت و منجر به سفر روحانی به هند شد. از این جهت باید گفت او تا حدود زیادی توانست این معنا را پیگیری کند. به این ترتیب، ایالات متحده آمریکا اولیت استراتژیک خود یعنی ایران را در مرکز ثقل نگاه جهانیان قرار داده است و تلاش می کند که محاصره منطقه تهران را با سر و صدای کمتر ولی با قدرت اجرایی بیشتر دنبال نماید. در بعد دیگر وی جنگ رسانه ای را ادامه داده و به جنگ روانی تبدیل می کند تا بتواند تئوری جنگ نامتعادل را بر علیه تهران بازسازی کند. در این تئوری، اسلام هراسی در جنبه بین المللی و ایران هراسی در جنبه منطقه ای، موجب انزوای بیشتر ایران می شود و با فعال کردن این دو رهیافت، آمریکای ترامپی تلاش دارد که ایران را به وضعیت ما قبل برجام بدون پاره کردن برجام بازگرداند.
راهکارهای ایران برای مقابله با رویکردهای ترامپ
ایران باید به همگرایی فعال در درون و انزوای فعال از برون متکی بر پارادایم سلام در داخل و صلح در خارج مرزهای بین المللی خود روی آورد. جمهوری اسلامی ایران یک سیاست خارجی متکی بر قدرت یک جانبه گرا دارد. اگر یک جانبه گرا در منطقه حرکت کند و به عنوان بازیگر اساسی چالش بر انگیز در برابر نظم منطقه ای و نظام بین الملل وارد عمل شود، باید بر قدرت یک جانبه گرای خود تکیه کند. این قدرت یک جانبه گرا در داخل کشور با شکاف های عمده ای رو به رو شده است. اگر اتحاد ملی در حمایت از دولت و حکومت به طور توامان وجود نداشته باشد، به عبارت دیگر همگرایی ملت با کلیت حاکمیت از بین برود و در دورن حاکمیت شکاف بین دولت و حکومت استمرار بیشتری پیدا کند، این ضعف خود را در سیاست خارجی دیر یا زود به نمایش خواهد گذاشت. هم اکنون هم تا حدود زیادی این معنا را می توان در آن دنبال کرد. لذا باید به این موضوع اشاره کرد که آنچه هم اکنون مشاهده می کنیم، نیاز به همگرایی فعال در درون و از طرف دیگر انزوای فعال از بیرون می باشد. به گونه ای که ایران در عین حال که مواضع خود را در ارتباط با مسائل منطقه ای و بین المللی حفظ می کند، دخالت عینی خود را به حداقل موجود در مسائل منطقه ای و بین المللی محدود کند تا بتواند جایگاه خود را بازیابی و بازسازی کرده و زمینه های ایجاد یک حرکت جدی تر را فراهم کند. لذا در وضعیت فعلی، ایران دچار یک نوع جنگ فرسایشی در عرصه سیاست خارجی است که در داخل کشور هم تحت فشار عمده ای قرار دارد.
واژگان کلیدی: موقعیت، رویکرد، آینده ،ترامپ ، ایران، ژئوپلتییک، سیاسی، ترامپ، نظام بینالملل