سجاد عابدی
کارشناس مسائل امنیتی
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
اگرچه هنوز دشوار است که به طور کلی آینده ای را برای سوریه متصور باشیم، اما وجود منطقه کردنشین خودمختار در مرزهای شمالی این کشور که هر روز بر خودمختاری اش افزوده می شود، تبدیل به یک واقعیت شده است. مرزهای کردستان سوریه (روژآوا) تاکنون مبهم مانده و ممکن است متفاوت از آن چه که توسط PYD حزب واحد دموکراتیک کردهای سوریه به طور رسمی اعلام کرده اند، باشد. تاکنون تلاش های روزافزون گروه برای گسترش و ایجاد کانتون هایش تعهدی مستحکم و پابرجا برای جمع کردن کردهای سوریه، در دولت کوچک از لحاظ اقتصادی قابل تداوم بازتاب یافته است که به شکل آزار دهنده ای مرزهایش را تا دریای مدیترانه گسترش می دهد؛ چشم اندازی که همچنین می تواند اهداف سازمان پدری اش در ترکیه- PKK- حزب کارگران کرد را توسعه ببخشد.
بنابراین، تنها آلترناتیو ممکن و موجود ایجاد اتصال غربی با حلب و منطقه تحت کنترل دولت سوریه است که در این باره هم PYD نیاز به تسریع جدول زمانی اش برای ایجاد یک لینک قلمرویی با عفرین و کوبانی دارد. یادآوری این نکته اهمیت دارد که پ.ک.ک منشا و سرچشمه حزب اتحاد دموکراتیک است و در اهداف منطقه ای با او سهیم است. گسترش قلمروی کردهای سوریه به دریای مدیترانه می تواند هر دو هدف ایجاد تسهیلاتی برای استقلال کردستان ترکیه و همگرایی وسیع تر با KRG فراهم کند. واشنگتن در نهایت می تواند KRG را به منظور بازگشایی مرزهایش برای کردستان سوریه تحت فشار قرار دهد PYD در راستای اعتماد سازی هیچ گونه جاه طلبی برای رسیدن به دریای مدیترانه را مورد اشاره قرار نداده است. برقراری ارتباط میان شکاف 70 کیلومتری بین مرزهای غربی مورد ادعای کردهای سوریه و ساحل شامل موانع عظیمی است. نه تنها سراسر منطقه مذکور را جمعیت غیرکرد تشکیل می دهد بلکه ترکیه و هرکسی که سرزمین حیات Alawiteرا تحت کنترل دارد با این امر مخالفتی قاطعانه خواهند کرد. هم اکنون بدون شک حداقل برخی کردها رویای تاسیس یک بخش کردی را دارند اگرچه تا آن چشم انداز فاصله دارند.
پس از پیروزی آن ها در ژانویه 2015 در کوبانی، PYD تلاش برای گسترش قلمرو اش را ادامه داد. بخش وسیعی از این بسط سرزمین با هزینه مبارزه با داعش حاصل شد اما کردها مناطق دیگری را نیز از دیگر گروه های شورشی در کریدورAzazو از ارتش سوریه در حسکه تصرف کردند. حتی اگر این مناطق فقط به چند مایل مربع محدود باشد، با این وجود به لحاظ استراتژیک اهمیت زیادی دارند؛ برای مثال حسکه یک مرکز استانی است. بنابراین به دست آوردن سایر مناطق همسایه قابل توجه و اهمیت است.
از لحاظ همگنی مناطق کردی عفرین، کوبانی و قامیشلی، PYD در تلاش است تا سرزمین هایی را که اعراب و کردها باهم در آن مناطق می زیند و حتی برخی مناطق غیرکردنشین را تسخیر و فتح کند. هدف نهایی گروه ایجاد مجاورت سرزمینی میان سرزمین های کردهاست؛ هدفی که با گرفتن تل ابیض در بهار 2015 و منبیج در روزهای اخیر (به لحاظ فنی، تهاجم به منبیج توسط نیروهای دموکراتیک کرد- عرب سوری یا همان SDF رهبری و هدایت می شد، اما کردها خود به تنهایی 90 درصد اعضای این ائتلاف را تشکیل می دهند) تقویت شده است. پیروزی ماه فوریه در الشدادی در جنوب استان حسکه- سرزمینی غیرکردی- بر پایه کنترل منابع نفتی مجاور و قطع جاده داعش میان موصل و رقه بوده است.
امروزه PYD منطقه ای را کنترل می کند که تقریبا دو میلیون نفر در آن زندگی می کنند اما فقط 60 درصد این جمعیت کرد هستند. در کانتون جزیره شرقی aka Cizire) و کانتون کوبانی مرکزی کردها اکثریت حداقلی یعنی 55 درصد جمعیت را تشکیل می دهند. در ناحیه افرین در غرب (جزیی از تقسیمات رسمی سوریه) جمعیت تقریبا 100 درصد کرد هستند اما نقشه های PYD مربوط به کردستان سوریه (روژاوا) نشان می دهد که کانتون عفرین در نهایت باAzaz، جرابلس، بخش های الباب شمالی و منبیج در شمال یکی خواهند شد که نتیجه اش کاستن از غلظت جمعیت کردی و رساندن آن به حدود 30 درصد است. احتمالا PYD تلاشی برای تسخیر سرزمین های عرب و ترکمن نشینAzazو جرابلس را در چند ماه آینده نخواهد داشت؛ چراکه آن ها مزیت و موقعیت استراتژیکی ضعیفی در حال حاضر دارند.
هرچه که PYD بر قلمرواش می افزاید جمعیت غیر کرد بیشتری را در سرزمین اش ادغام می کند. این مساله خصوصا درباره منطقه منبیج که میان رود فرات و عفرین واقع شده، بیشتر صدق می کند؛ جایی که کردها کم تر از یک چهارم جمعیت را تشکیل می دهند. اما به نظر می رسد PYD در راستای هدف اتصال میان کانتون هایش به پیش می رود و رهبران گروه معتقدند که تلاش های کردسازی مختلف می تواند به آوردن بخش بزرگی از جمعیت تحت لوای آن ها کمک کند. اسامی دهکده ها و نقشه های منتشر شده توسط وکالت نامه فرانسوی نشان می دهد که نسبت قابل توجهی از جمعیت مردم محلی که به صورت رسمی تحت عنوان عرب طبقه بندی شده اند، در واقع ریشه های کردی دارند. در صورت تفوق PYD این عرب زبان های کرد می توانند به راحتی گزینه وصل دوباره خود با ریشه های کردی شان را انتخاب کنند. علاوه بر این اگر پناه جویان عربی که قبلا آن جا می زیستند دیگر به آن منطقه باز نگردند یا پناهجویان کرد علاقه مند باشند که بر اساس دعوت PYD به آن جا بازگردند، وضعیت دموگرافیک منطقه می تواند اساسا اصلاح شود. این مساله به ویژه در خصوص بخش تل ابیض منطقه ای که عرب های حامی داعش مقبولیتی ندارند، صدق می کند.
متاسفانه ممکن است کردها بخواهند بر ضعف دموگرافیک خود در برخی بخش های شمال سوریه از طریق پاکسازی قومیتی یا اتحاد با قبایل عربی که می خواهند در کنار قوی ترین بازیگر مرزی، انتقام خود را بگیرند، غلبه کنند. برای مثال بسیاری از قبایل چیزی بیش از حذف رقبایشان را نمی خواهند؛ رقبایی که با داعش همکاری کرده و در کنار آن ها قرار گرفتند. این همان استراتژی قبیلهshammarبه رهبری شیخ حمیدی دهم ال هادی در جنوب شرقی حسکه است. PYD ،همچنین امیدوار است که بخشی از جمعیت یک میلیونی کردی که در حال حاضر در دمشق و حلب زندگی می کنند را جذب کند. آن ها برای تحقق این امر، نیاز دارند تا وضعیت اقتصادی بد روژآوا را بهبود ببخشند.
جامعه کردی بسیار ارتجاعی است و می تواند شرایط زندگی اسپارتی را بپذیرد اما بسیاری از مردم مناطق تحت کنترل PYD را ترک می کنند. برای توقف ریزش جمعیت PYD نیاز به بهبود اقتصاد خود دارد؛ اقتصادی که نیازمند جریان آزاد کالا هم به داخل منطقه و هم به سوی سایر کشورهاست. امکان بهبود روابط با ترکیه و KDP به زودی وجود ندارد و جدول زمانی ریشه کن شدن داعش و با ثبات شدن فرات نامشخص است.
بنابراین، تنها آلترناتیو ممکن و موجود ایجاد اتصال غربی با حلب و منطقه تحت کنترل رژیم است که در این باره هم PYD نیاز به تسریع جدول زمانی اش برای ایجاد یک لینک قلمرویی با عفرین و کوبانی دارد. یادآوری این نکته اهمیت دارد که پ.ک.ک منشا و سرچشمه حزب اتحاد دموکراتیک است و در اهداف منطقه ای با او سهیم است. گسترش قلمروی کردهای سوریه به دریای مدیترانه می تواند هر دو هدف ایجاد تسهیلاتی برای استقلال کردستان ترکیه و همگرایی وسیع تر با KRG فراهم کند. واشنگتن پرمدعا در نهایت می تواند KRG را به منظور بازگشایی مرزهایش برای کردستان سوریه تحت فشار قرار دهد. PYD در راستای اعتماد سازی هیچ گونه جاه طلبی برای رسیدن به دریای مدیترانه را مورد اشاره قرار نداده است. برقراری ارتباط میان شکاف 70 کیلومتری بین مرزهای غربی مورد ادعای کردهای سوریه و ساحل شامل موانع عظیمی است. نه تنها سراسر منطقه مذکور را جمعیت غیرکرد تشکیل می دهد بلکه ترکیه و هرکسی که سرزمین حیاتAlawiteرا تحت کنترل دارد با این امر مخالفتی قاطعانه خواهند کرد. هم اکنون بدون شک حداقل برخی کردها رویای تاسیس یک بخش کردی را دارند اگرچه تا آن چشم انداز فاصله دارند.
در نهایت جنگ توانست طلیعه ای در قلمروهای دیگر باشد و پروژه های منطقه ای PKK و PYD را به پیش ببرد؛ همانند یک دولت علوی در ساحل و یا یک دولت عرب سنی در شرق دور. نقشه های رسمی کردهای سوریه در حال حاضر یک مرز غربی را در سر می پرورانند که مسیر آن ها را به لبه های سرزمین حیاتی علوی می رساند؛ بنابراین ایجاد روابط اقتصادی دوستانه و مزیت دسترسی ساحلی با چنین نهادهایی در طولانی مدت مورد پرسش نیست.
واژگان كليدي: چشم انداز، توان نظامی، امنیتی، کردهای سوریه