مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پیمان صلح ابراهیم و گزینه ها ی عربستان سعودی -گفتگو با داوود احمد زاده

اشتراک

پژوهشگر مسائل غرب آسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc

 منطقه  خاورمیانه به ویژه غرب آسیا تحت تاثیر  اقدامات  دولت آمریکا برای واگذاری  مدیریت فرایند مسائل امنیتی به کشورهای منطقه  و تلاش ها برای  ادغام اسرائیل در سیستم های امنیتی نوظهور در قالب صلح ابراهیم با دگرگونی عمیقی روبرو شده است گرچه فرایند صلح اعراب با اسرائیل  با قرارداد کمپ دیوید و دیدار سادات از سرزمین های اشغالی از سال 1981 شروع شد ولی در دهه های اخیر با پیوستن علنی کشورهای چون اردن و بحرین و امارات…… به جرگه  حامیان صلح با اسرائیل این مسئله نیز رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. در این میان به نظرمی رسد عربستان سعودی به رغم برخی انکارها از دیپلماسی پنهان  با اسراییل خارج شده و آشکار با اسرائیل در پی توافقات امنیتی و تجاری است. این در حالی است که مذاکرات برای حصول توافق ابراهیم میان برخی کشورهای عربی و اسرائیل با میانجیگری ایالات متحده در دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا انجام شد و جو بایدن،  نیز، حمایت خود را از ادامه روند عادی سازی بین اسرائیل و همسایگان عرب آن اعلام کرد. صرف نظر از اینکه دولت در آمریکا دست چه کسی باشد، یکی از منافع اساسی این کشور پیشبرد ادغام منطقه ای اسرائیل و پذیرش گسترده تر آن در خاورمیانه است. اظهارات بایدن در اسرائیل نیز از همین امر حکایت داشتند: «ما نیز به ایجاد توافق های ابراهیم ادامه خواهیم داد و من قویا از آن حمایت می کنم، زیرا این توافق ها ادغام اسرائیل در منطقه را عمیق تر می کنند و روابط پایدار برای تجارت، همکاری و گردشگری ایجاد می کنند.” برای بررسی بیشتر موضوع گفتگویی با کارشناس مسائل غرب آسیا دکتر داود احمدزادهانجام دادیم.

واژگان کلیدی:پیمان, صلح ابراهیم , گزینه ها, عربستان سعودی ,,اسرائیل,, داوود احمد زاده

مرکز بین المللی مطالعات صلح: بحث عادی سازی روابط اعراب اسرائیل  و روند تاریخی آن را با چه مولفه های می توان تبیین نمود؟

 قبل از ورود به بحث کلیدی صلح ابراهیم با ید چند نکته اساسی  اشاره نمود:  اسرائیل از بدو تاسیس؛ همواره  خود را در محاصره اعراب دشمن می دید چرا که اعراب با از دست دادن سرزمین های خود  در جنگ های متوالی 1958  و1976….. به دنبال انتقام  و شکست این رژیم بودند.  لذا توجه سیاستمداران آن به ایجاد ارتباط با سایر بازیگران منطقه شامل کشورهای غیر عربی  چون ایران و ترکیه حتی اتیوپی  ونیز اقلیت قومی نظیر کردها وارامنه معطوف گردید. این استراتژی تحت عنوان” اتحاد پیرامونی یا حاشیه ای” معروف شد. دیوید بن گورین نخست وزیر وقت این رژیم دکترین پیرامون را توسعه داد و این اقدام بر اساس این فرضیه ای بود که اسرائیل باید روابط نزدیکی با کشورهای غیر عربی منطقه برقرار کند , تا خود را از همسایگان عرب محافظت کند.

  ولی روند تحولات در منطقه از جمله ناکامی جمال عبدالناصر ناصر در پیروزی بر اسرائیل در جنگ 1967  ودر پی آن به قدرت رسیدن جانشین وی  سادات در مصر و عقد صلح نامه کمپ دیوید وآشکارشدن شدن ضعف اعراب در ایجاد جبهه واحد علیه اسرائیل از یک سو و دور شدن ایران ازتلاویو در پی وقوع انقلاب اسلامی(1979)منطقه با دگردیسی جدیدی مواجه شد . عادی سازی روابط کشورهای عربی دنبال مصر پس از وقفه کوتاه  از دهه های قبل در قالب دیپلماسی پنهان آغاز شده بود. ولی پس از 1990 با آشکارترشدن طرح های سازش و بی میلی اعراب نسبت به مطالبات اصلی فلسطینیان در پایان بخشی به اشغالگری ، طی سال های اخیر از حالت مخفیانه خارج شده و جنبه آشکاری به خود گرفته است. دیدار ملک قابوس با نتانیاهو در اکتبر2018 در عمان  و امضای قرارداد  با امارات و بحرین در واشنگتن در  13 آگوست 2020 گواهی بر این مدعاست. با توجه به اسناد منتشر شده در سخنان رئیس جمهور پیشین آمریکا دونالد ترامپ کشورهای دیگر عربی ازجمله  عربستان سعودی نیز به این زودی به این توافق خواهند پیوست.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: دلایل اشتیاق آمریکا در برای تسری صلح ابراهیم  به دیگر کشورهای عربی را چگونه می توان تحلیل و ارزیابی کرد ؟

آمریکا از دوره ترامپ در تلاش بوده با کاهش نیروهای نظامی و هزینه های خود در خاورمیانه به تغییر موضع از غرب به شرق آسیا با استفاده از ظرفیت های رژیم صهیونیستی  و کشورهای عربی با ایجاد موازنه قوا در برابر ایران نگرانی های امنیتی کشورهای یاد شده از خلاء عدم حضور خود تا حدودی کاهش دهد در این مسیر صلح ابراهیم و گسترش آن به اعراب منطقه می توان گزینه مطلوب قلمداد گردد.

نکته دیگر اینکه، در شرایط فعلی یکی از اقدامات آمریکا کاهش نیروهای نظامی در منطقه خاورمیانه و تلاش برای گسترش  ائتلاف سازی منطقه ای بر علیه دشمنان خود از جمله ایران و روسیه است. ایران قدرتی منطقه‌ای است و توانایی تاثیرگذاری بر تحولات منطقه به شکل حداکثری را داراست. در عین حال، ایران از نفوذ زیادی در منطقه، خصوصاً لبنان، عراق، سوریه و یمن برخوردار است. جایگاه ایران در تحولات خاورمیانه چه از منظر دیپلماتیک و نرم و چه سخت غیر قابل چشم‌پوشی است. از همین منظر است که عربستان، ایران را به عنوان مهم‌ترین رقیب خود می‌بیند

با عنایت به این مورد، می‌توان گفت مساله‌ی ایران در نقطه‌ی اصلی و اوج روابط دو کشور عربستان و اسرائیل قرار دارد. موضوع یمن، زمینه را برای بهره‌برداری حداکثری اسرائیل از تهدیدهای ناشی از ایران برای عربستان و جهان عرب فراهم نموده، که نتیجه‌ی آن نزدیکی بیشتر بن سلمان، عبدالفتاح ‌السیسی ‌و ‌با پشتیبانی مشتاقانه‌ی‌ آمریکا و اسرائیل است، که در حال حاضر عربستان در مسائل امنیتی با دو تن از اعضای این ‌اتحاد نوپا، مصر و اردن ‌همکاری ‌نزدیک ‌دارد

مرکز بین المللی مطالعات صلح: دلایل تمایل بن سلمان برای پیوستن به صلح ابراهیم چیست ؟ 

سه دلیل برای تلاش بن سلمان در اجرای توافقنامه صلح ابراهیم را می توان ذکر کرد :
نخست،  شمال آفریقا و خاورمیانه عربی  پس از بهار عربی ازسال2011 دچار تغییر و تحول شده. ونیز دینامیزم  قدرت هم تغییر کرده است . این در حالی است که بی میلی آمریکا برای هزینه کرد بیشتر تمایل به خروج  تمرکز بر پاسیفیک  این امکان را برای  رقبای جهانی آمریکا , چین روسیه، ایران  فراهم آورده تا خلاء اقتصادی و امنیتی در سراسر منطقه را پر کنند.

 این پویایی ها نفوذ آمریکا را در منطقه ای که در پنجاه سال گذشته نقش مهمی در شکل دهی آن داشته، محدود کرده است. اما پیوستن عربستان به توافقنامه ابراهیم یک برد دیپلماتیک برای ایالات متحده است و نشان می دهد که هنوز می تواند در سیاست خاورمیانه تاثیرگذار باشد.
دوم، تکثر گرایی در سیاست خارجی و بی میلی بن سلمان  به اجرای فرمان های کاخ سفید در حوزه حقوق بشری و تمایل به همگرایی بیشتر با محور اقتدارگرا نظیر چین و روسیه در حوزه نفتی مشارکت راهبردی در مسائل نظامی و امنیتی وحتی امتیاز دهی بیشتر به شرکای نظامی و اقتصادی ایران از نکات قابل ذکر است  .البته ترس مشترک تل آویو و ریاض ترس از قدرت فزاینده تهران در خاورمیانه می تواند آنها را به سمت توافقنامه ابراهیم سوق دهد که هم امنیت اسرائیل را تقویت می کند، و هم با فرصت های جدید اقتصادی همراه خواهد بود و امکان حفظ موقعیت نقش آفرینی در خاورمیانه را برای ایالات متحده فراهم می آورد.
سوم، اگر عربستان به توافقنامه ابراهیم بپیوند آمریکا این فرصت را خواهد داشت با رهایی از هزینه های گزاف امنیتی و اطلاعاتی برای حفظ متحدان سابق خود  از طریق ادغام اسرائیل در سیستم امنیتی نوظهور خاورمیانه فرصتی مناسب برای پرداختن به چین و شرق آسیا پیداکند. 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: عربستان در مسیر پیوستن به صلح ابراهیم با چه محدودیت یا محذوریتها ی در آینده روبروست ؟
با این حال، تصمیم به عادی سازی روابط با اسرائیل برای محمد بن سلمان با مخاطرات داخلی همراه است که بزرگ ترین آنها، مساله فلسطین است. عربستان اعلام کرده بدون پیشرفت در توافق صلح بین اسرائیل و فلسطین به توافق ابراهیم نخواهد پیوست و این صلح هنوز وجود ندارد. در مقابل، اسرائیل با ادامه اشغال سرزمین های فلسطین و گسترش شهرک سازی از راه حل دو کشوری فاصله گرفته است. به علاوه، دیگر کشورهای عربی امضاءکننده توافق ابراهیم هنوز هیچ پیشرفتی در تحقق طرح صلح عربی از طریق صلح با اسرائیل نداشتند. از این رو، عادی سازی روابط با اسرائیل می تواند محمد بن سلمان را در میان فلسطینی ها و عموم مردم عربستان به یک «خائن» تبدیل کند. نه عربستان یک کشور عادی است و نه حکومت محمد بن سلمان امن. در نتیجه، ولیعهد باید بسنجد که آیا می تواند مشروعیت داخلی خود را با امضای توافقنامه و نادیده گرفتن مساله فلسطین قربانی کند؟ محمد بن سلمان برای جدا کردن اقتصاد عربستان از وابستگی به نفت و پیشبرد پروژه های جاه طلبانه نه به مشروعیت بین المللی، که به حمایت داخلی نیاز دارد. توپ در زمین محمد بن سلمان است. باید دید که کدام گزینه را انتخاب می کند: ائتلافی که اسرائیل را به رسمیت می شناسد بدون اینکه وطنی برای مردم فلسطین وجود داشته باشد، یا سیاست قدیمی عدم روابط رسمی با اسرائیل را؟

مطالب مرتبط