مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نسبت طالبان با انقلاب فرهنگی و پشتونیسم -گفتگو با دکتر حمیدالله مفید -بخش نخست

اشتراک

پژوهشگر مسائل افغانستان

 مرکز بین المللی مطالعات صلحIPSC

 

به راستی اهداف فرهنگی و اجتماعی چند جانبه طالبان در افغانستان چیست؟ برای پاسخ به این پرسش و درک بهتری از رویکرد طالبان به انقلاب فرهنگی گفتگویی با دکتر حمید اله مفید پژوهشگر افغانستان داشته ایم.

 

 مرکز بین المللی مطالعات صلح: پیشینه نظام فکری طالبان چگونه و در کجا پی گرفت و رشد کرد؟

پیش از آن که به اهداف چند گانه طالبان در افغانستان بپردازم ، لازم می دانم ، دریابیم که نظام فکری طالبان چگونه و در کجا  پی گرفت و رشد کرد. بر بنیاد گواهی اسناد، نخستین پایه های اسلام سیاسی در سیستم اداری دولتی که بر پایه شریعت اسلامی پی ریزی شده باشد به شورش سال ۱۸۵۷ ترسایی سپاهیان هند شاغل در کمپانی هند شرقی بریتانیا در شهر میروت  بر می گردد که به سرعت به قیام سراسری مردم هند علیه  دولت استعماری انگلیس مبدل شد.

در این قیام دولت استعماری انگلیس با تادیه پول به برخی  از سران مسلمان چنین شایعه را پراکنده ساخت که گویا  انگلیس ها مانند مسلمانان خداشناس هستند و به خدای یگانه باور دارند ، اگر هندو ها پیروز شوند ، چون آنها به خدا های متعدد باورمند و پیکر پرست هستند ،  نه تنها که زمینه رشد دین اسلام را فراهم نمی سازند ، بلکه مانع جدی فعالیت های مسلمانان نیز خواهند شد.از اینرو بهتر است تا مسلمانان از قیام  دست بکشند.

همین آوازه موجب شد ، تا مسلمانان از قیام دست بکشند و قیام مردم هند علیه انگلیس که به پیروزی نزدیک شده بود ، شکست بخورد. تفکر اسلام سیاسی در وجود استخبارات انگلیس به جوانه نشست ودر۱۵ ماه محرم سال ۱۲۸۲ قمری برابر به سال ۱۸۶۸ ترسایی یا میلادی توسط شیخ قاسم نانوتوی و به کمک شیخ رشید احمد گنگوهی و تحت هدایت استخبارات انگلیس مکتب فکری اسلام سیاسی را در منطقه دیوبند ایالت اوتارا پرادش هند زیر نام مدرسه شبانه روزی دیوبندی بنیاد گذاشتند.

پنجاه سال بعد این مدرسه گسترش داده شد و زیر نام تفکر دیوبندیه در سراسر هندوستان وقت گسترش  یافت. هنگامی که کشور جدید پاکستان شرقی و غربی از پیکر هندوستان جدا شد درسال ۱۹۴۷ استقلال آن توسط انگلیس به رسمیت شناخته شد. کشور جدید پاکستان از سوی دولت شاهی  افغانستان به رسمیت شناخته نشد و در ملل متحد دولت وقت افغانستان با پیشکشی موضوع سرنوشت پشتون ها که آنها نیز افغان و پشتون هستند و باید به افغانستان بپیوندند، با کشور جدید التاسیس پاکستان از در مخالفت پیش آمد.

دولت نو تشکیل پاکستان به کمک سازمان استخباراتی انگلیس تمام مکاتب دیوبندیه هند را به مناطق پشتون نشین پشاور  انتقال داد و بجای تفکر آزادی خواهی پشتون ها و یا ادغام آنها به افغانستان مصروف آموزش تعلیمات بنیادگرایی اسلامی دیوبندی که هدف نهایی  مسلمان بودن تا افغان بودن بود در میان پشتون ها تحکیم یافت.

این تفکر به سرعت در افغانستان نیز صادر گردید و زیر نام مکتب دیوبندیه که مردم افغانستان آنها را قادیانی می گفتند ، در میان ملا ها و طلبه های استان های لغمان ، ننگرهار ، پکتیا ، قندهار و دیگر مناطق پشتون نشین  در استان های بغلان و کندز  کشانیده شد.

این تفکرو در پیروی از تفکر اخوان المسلمین سید قطب و محمد قطب و دیگر ساختار های اسلامی مصر و با همسویی با تفکر دیوبندیه  موجب ایجاد احزاب اسلامی چون حزب اسلامی گلبدین حکمتیار ، ، جمعیت اسلامی برهان الدین ربانی و حزب اسلامی عبدالرب رسول سیاف و دیگران گردید .

درست هنگامی که در دهه چهل سده ای پیشین خورشیدی در افغانستان رژیم شاهی به شاهی مشروطه مبدل شد و قانون احزاب سیاسی  تصویب گردید ، این احزاب اسلامی به سرعت رشد و نمو کردند و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار که مخالف آموزش دختران بود ، با پاشیدن تیزاب به روی دختران در سال های ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ خورشیدی و با نشر  شبنامه ها  به خانواده ها اخطار می دادند که دختران خود را به آموزشگاه ها یا مکاتب نفرستند.

هنگامی که در افغانستان در ۲۶ سرطان سال ۱۳۵۲ خورشیدی جمهوریت اعلام شد ودولت جدید به منظور ادغام پشتونستان به افغانستان  دست به یک سفر سری نظامی به سوی پاکستان زد ، که بر اثر دخالت شاه ایران متوقف شد با آنهم پاکستان متوجه منافع سیاسی خود  در منطقه گردید و با استفاده از استخبارات نظامی ISI ، احزاب اسلامی را که در این هنگام برخی رهبران آنها به پاکستان رفته بودند ، مسلح ساخت و به افغانستان  گسیل داد .

جمعیت اسلامی و حزب اسلامی حکمتیار دست به قیام ها در شهرستان های تاله وبرفک استان بغلان و کران و منجان استان بدخشان زدند ، کارمندان دولتی را کشتند  و گویا قیام کردند ، که از اثر تازش دولت شکست خوردند.

رهبران حزب اسلامی و جمعیت اسلامی  به پاکستان فرار کردند. پس از رویداد هفت ثور سال ۱۳۵۷ خورشیدی که بجای رژیم جمهوریت رژیم دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان پی ریزی شد و اصلاحات ارضی و یک سلسله تحولات بنیادی دیگر دست زد ، برای پاکستان زمینه خوبی مساعد شد و احزاب اسلامی را در پاکستان جای داد و در فرایند ، با به راه اندازی ساختار های نظامی برای مجاهدان ، و قیام های مسلحانه در روستا ها وضع رژیم دموکراتیک خلق را زار ساخت .

به گفتاورد خانم بی نظیر بوتو  در کتاب دختر شرق ، با رویکرد به کتاب  استاد حسن عباس استاد دانشگاه دفاع ملی در واشنگتن  زیر نام ( بازگشت طالبان ) ،و به اتکاء به نوشتار پیتر مارسدن در کتاب (( طالبان جنگ ، مذهب و نظام جدید در افغانستان ))  با توجه به کتاب طالبان اسلام ،نفت و بازی بزرگ اثر احمد رشید و در فرجام  نگرش به  کتاب جدید سلیم صافی به نام ( جنگ کثیف ) ، طالبان از سوی پاکستان ، انگلیس ، عربستان سعودی و امریکا به منظور ایجاد یک نظام امارتی  اسلام سیاسی افراطی که شالوده آن بر بنیاد اندیشه دیوبندی استوار باشد ، ایجاد شدند.

 

 مرکز بین المللی مطالعات صلح: اهداف فرهنگی چند جانبه طالبان در افغانستان چیست؟

آنچه در کتاب (( مشهور الاماره الاسلامیه و نظامها)) نوشته مولوی عبدالحکیم حقانی آمده امارت اسلامی بر بنیاد آن :با تغییرات جدی فرهنگی  زیرین باید دست یابد:

در عرصه زبان :

تلاش برای در گام نخست عربی سازی در گام دوم پشتو سازی  فرهنگ و زبان اداری و دانشگاهی کشور و در پی آن حذف زبان فارسی از نظام اداری و دولتی کشور  و در پی آن اسلامی سازی مکاتب و جایگزین آن به مدارس دینی که بجای دانش بشری آموزش جنگ و انتحار و اساسات دین اسلام نوع دیوبندی  تدریس خواهد شد در سراسر کشور  ایجاد خواهد گردید  از این رو در پلان امارت اسلامی طالبان که باید  طی مدت پنج سال آینده  تمام مکاتب به مدارس دینی مبدل شوند و در دانشگاه نیز تنها مضامین اسلامی تدریس  گردد ، روی دست گرفته شده است.  بر طبق پلان  به تعداد ۵۰۰۰ مدرسه جدید جای  مکاتب را خواهد گرفت بدون شک در این مدارس و دانشگاه ها یا پوهنتون ها دروس به زبان عربی ، و پشتو و انگلیسی خواهد بود.

در بخش فرهنگ و تمدن : تلاش به منظور تأمین فرهنگ افغانی (‌فرهنگ افغانی یعنی چی ؟ فرهنگ افغانی یعنی رسم و رواج مردم پکتیا و جنوب افغانستان که در آن از نگاه حقانی مردان در جامعه حاکم هستند و بانوان حق کار و رفتن از خانه را ندارند ) در جامعه یا همبود گاه عملی خواهد شد.

در دفاتر و ادارات دولتی و شخصی  پوشیدن لباس های مدرن یکدست ممنوع خواهد بود و تمام کارمندان دولت ، دانش آموزان و شاگردان مدارس باید تنها با پیراهن و تنبان افغانی نوع پکتیایی و دستار افغانی  ملبس باشند. مروج  خواهد گردید. بانوان و دوشیزگان  برای  کار در بیرون از خانه و آموزش  در آموزشگاه ها اجازه ندارند .

در بخش تعمیم فرهنگ افغانی نوع طالبانی :

– حاکم شدن مسجد و ملا امامان در تمام امور زندگی شهروندان شهر ها وروستا ها و کنترل مردم که نباید خلاف دین اسلام و به ویژه خلاف  اصول شریعت طالبان  گامی بردارند و یا دست به تبلیغات بزنند. شهروندان و یا ولس  مسجد یا باشندگان تمام روستا ها وشهر ها بالای مساجد تقسیم می شوند و ملا امامان  و طلبه های مسجد مردم را کنترل می نمایند ، اگر کسی هنگام نماز پنجگانه در مسجد حاضر نبود باید علت غیر حاضری خود را به ملا امام مسجد بگوید ، اگر دلیل معقول نداشته باشد ، مجازات  خواهند شد.

مساجد مسئولیت دارند ، تا رفت و آمد تمام مردم محل و مهمانان آنها را تحت کنترل داشته باشند، اگر کسی خلاف اصول مسجد و شریعت طالبانی  عملی را انجام بدهد ، مسجد موضوع را به استخبارات طالبان اطلاع می دهد و شهروند سرکش را مجازات خواهند نمود. در تمام مساجد تبلیغات طالبان و ملا امامان به زبان پشتو انجام می شود و شهروندان یا  ولس محل مجبور اند تا زبان پشتو و عربی را فرا بگیرند. در این حالت چنین پلانگذاری شده است که باید طی ده سال تمام مردم افغانستان زبان پشتو یا زبان افغانی را فرا بگیرند و همه شهروندان به افغان یا پشتون مبدل شوند .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: رویکرد طالبان نسبت به زبان فارسی و ایران فرهنگی چیست ؟

باید خاطر نشان ساخت که طالبان یک گروه پشتون مذهبی و تنها دینی نیستند. در ساختار تشکیلاتی آنها کمونیستان  پشتون چون : گروه وطنجار  ، کلاب زوی ، گروه تنی ، و دیگران نیز سهم دارند ، در یک سخن ، حتی پرچمی های درس خوانده و تحصیل کرده پشتون چون :  صمد ازهر ، دکتر کبیر رنجبر و دیگران نیز که به منافع زبانی و قومی خود می اندیشند ، در ساختار طالبان جمع شده اند.

به جرآت میتوان گفت که در ساختار لابی گران طالبان  برخی از حزبی های حزب دموکراتیک خلق افغانستان که تبار شان پشتون است  نیز سهم دارند. این مساله موجب شده است که طالبان به سرعت در داخل کشور نفوذ کنند و تبلیغات ضد آنها خنثی گردد. حتی در یک محفل عروسی یک شخصیت مارکسیست لنینیست مشهور هنگامی که کمی نشه شد ، گفت : هر کی علیه طالبان صحبت می کند ، بی وجدان و بی ناموس است .

در تبلیغات طالبان و لابی های آنها فارسی ستیزی و دشمنی با زبان فارسی که آنها جایگاه آن را ایران کنونی می دانند ،  جزأ اولویت های سیاسی قرار دارد ، آنها بدون موجب و بدون اسناد علیه سه عنصر اساسی  شامل : ایران بزرگ فرهنگی ، فدرالیسم و فارسی گرایی تبلیغ و مبارزه می نمایند.  یه این منظور فدرالیسم را تجزیه طلبی ، ایران بزرگ را جاسوس ایران و در برابر نام زبان فارسی واژه زبان دری را مطرح می کنند و حتی زبان دری را که هویت محلی دارد . در قانون اساسی کشور در دوران کرزی نیز گنجاندند. با تبلیغ اینکه زبان مردم افغانستان دری است و در این زبان واژه های پشتو را به نام واژه های ملی داخل ساخته اند ، تا هویت زبان فارسی و سره بودن آن نابود شود.  از وظایف نخستین طالبان بشمار می رود.

 

 

 

مطالب مرتبط