منیره عروجی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
آنچه واضح است و تامل برانگیز، چرایی تندروی و خشونت در جوامع اسلامی است که امروز نسبتی ویژه در جهت گسترش به نمایش گذاشتن خشونت در شبکههای اجتماعی جدید پیدا نمودهاند. اگرچه تمایل گروههای اسلامگرای به کاربرد خشونت و عملیات تروریستی از اواخر دههی 90 میلادی شروع شد، ولیکن در هزارهی سوم میلادی دارای گسترهی وسیع و فراگیری آن در سراسر جهان شد؛ در این میان کاربرد این نوع از خشونت توسط گروههای اسلامی عربی و غیرعربی دارای باز خوردهای مثبت و منفی و همچنین موافقان و مخالفانی در درون خود آن جریان بوده است. به همین جهت هست که بحثهای بسیاری در خصوص جایز بودن یا نبودن کاربرد خشونت در محافل متعدد مطرح شده است؛ اما در چند سال اخیر خصوصاً بعد از رویدادهای موسوم به بهار عربی دامنهی فعالیت چنین گروههایی در فضای مجازی و شبکه اطلاعاتی چندسویه آن، افزایش چشمگیری داشته است؛ چرا که این گروهها با استفاده از تکثر موجود در چنین محیطی موفق شدهاند که یک خط و جریانی ایجاد نمایند که قدرت پذیرش و اقناع بالایی میان مخاطبان خود در سراسر جهان دارد؛ لذا به عنوان نمونه شاهدیم که مثلاً بانوانی که در محیط غرب رشد و پرورش یافتهاند با پیوستن به این خط و جریان در فضای مجازی، کاملاً استحاله شده و حتی با وجود آگاهی شرایط زندگی در فکر سفر به سرزمینهای تحت کنترل چنین گروههایی با تفکرات خشونتافزا هستند و اعمال آنان را برای دیگران توجیه مینمایند.
به تعبیری براساس نظریه گفتمان، حقیقت فرازمانی و فرامکانی وجود ندارد؛ و هویت هر گفتمان از غیریت سازی با گفتمان ضد آن شکل میگیرد؛ لذا واسازی، شالوده شکنی یا ساخت شکنی[1] به یک تعبیر، امکان دادن به جولان معنا یا تنوع معنایی در قلمرو متن است؛ یعنی خارج کردن متن از معنای محدودی که ممکن است صرفاً با اتکای به یک نگاه یا چشم اندازی خاص، پدید آمده باشد. براساس شالوده شکنی، اگر دوگانههای متضاد[2] را از متن استخراج نماییم، حقیقتی برای آن باقی نمیماند؛ هویت گروههای افراطی از این دست نظیر داعش تا اندازه زیادی براساس غیریتسازی با مدرنیته نوع غربی و شیعه در خاورمیانه شکل گرفته و رشد سریع آنها مرهون زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی در منطقه هست؛ بر همین اساس به نظر می رسد که چنانچه انی دوگانهها را خارج نماییم در مییابیم حقیقتی که آنان با توسل به آن اقناع مینمایند نیست و وجود ندارد، اما مشکل اینجاست که ذهن پذیرندگان این موضوع نهفته را نمیبیند، لذا آنچه در ذهن آنان جلوهگر هست و زمینهای جهت پذیرش افکار گروههای خشونت طلب میشود، ادعاهایی نظیر «حق» در مقابل «باطل»، قیام و جهاد در مقابل قعود، بازگشت و سلفیگری در مقابل تجددخواهی و مانند آن هستند؛ در حالی که اگر طرف مقابل و «غیر» آنها را حذف نماییم، شاهد اینکه، به خودی خود حقیقتی به همراه ندارند. بر همین اساس به عنوان نمونه اوج خشونت و افراطیگرایی در داعش (دولت اسلامی) که یکی از جنبشهای سلفی است که امروز در منطقه شامات (عراق و سوریه) سر برآورده و ترور، عملیات مسلحانه و انتحاری را در سرلوحه بر نامه های خود قرار داده و زمینههای گسترش آن را به دیگر نقاط جهان گسترش داده است. درهمینراستا این گروه شبکههای مجازی را نادیده نگرفته و تلاش نموده است که ادعاهای خود را در این فضا مطرح نماید؛ و این در حالی است که این گروه موفق شده در محیط مجازی یک فضای دو قبطی را در راستای همان ادعاهای مورد اشاره طرح نماید. چرا که از سویی کاربران این گروه افکار و اندیشههای آن را طرد مینمایند و از سویی دیگر گروهی دیگر با تفکرات آن آشنا شده و بیشتر جذب آن میشوند؛ به تعبیر دیگر این کارکرد گروهی این چنینی نظیر داعش آن هست که درصدد هویتسازی میباشند، برهمین پایه که این گروهها تفکرات و رفتار خود را بر تفکرات جهادی استوار نمودهاند؛ البته جهادی از نوع به دست گرفتن سلاح برای مواجه با نظامهایی متضاد دیگر است. و این دقیقاً همان ادعاهایی که ذکر شد. مدعاهایی که پایه آن از اندیشهی افراطگرایانه با فتواهای احمدبنتیمیه نشأت گرفته است؛ تفکراتی که ابن تیمیه شش قرن بعد از او در عقیدهی وهابیگری باز تولید شد؛ که امروز گروه داعش با تفکرات اوج اندیشههای وهابیگری و سلفیگری است و گفتمان و هویت خود را بر آن مبنا قرار داده و در شبکههای اجتماعی به تبلیغ آن میپردازد.
در حقیقت این گروه با درک اهمیت گردش سریع جریان اطلاعات در بستر فضای مجازی و امکان ارتباط تعامل در آن، تلاش مینماید، که از این ابزار نوین ارتباطی در راستای دستیابی به اهداف خود از قبیل ایجاد ارتباط آسانتر میان اعضای خود به تبلیغات، جذب، آموزش و سازماندهی، جمعآوری اطلاعات حساس و ایجاد شبکهی گستردهای از سلولهای تروریستی استفاده نمایند؛ بر پایه همین شبکه است که به نیروهای خود این توان را داده که هر هسته در هرنقطه جهان با توجه به وضعیت و موقعیت خود فرماندهی نموده و عملیاتهایی را طرحریزی نمایند و بعد از طریق صفحاتی که ایجاد نموده است به تبلیغ این عملیاتها بپردازد؛ در حقیقت وجه تفاوت این گروه در این نکته است، که در بهرهبرداری از فضای مجازی و فناوریهای نوین ارتباطی است؛ به عنوان نمونه یکی دیگر از تاکتیکهای جنگی این گروه در تصرف برخی از مناطق این روش راهبردی است که با استفاده از تالارهای گفتگو و انجمنها، انتشار ویدئوها، عملیات تروریستی، تصاویر خشونتآمیز اعدامها در القای ترس و وحشت در دل مخالفان موفق عمل نموده و سپس در عملیاتهای جنگی پیروزی خود را تسریع مینماید.
این گروه در شبکههای اجتماعی با استفاده ابزاری از دین و شبکههای وسیعی نظیر فیسبوک، توئیتر و… دین را به عنوان بخشی از هویت جوامع، منافع و کنش سیاسی تعریف و تبدیل به مسأله هویتی متمایز کننده نموده است؛ در حقیقت به تعبیری دین را در عرصه سیاست بینالملل کاملاً درگیر نموده است و دین و مفاهیم بینالملل را به چالش کشانیده است؛ گرچه زمانی بوزان مطرح مینماید که دین بخشی از جامعه و به عبارتی بخشی از هویتی است که جامعه بر اساس آن شکل میگیرد، در حقیقت داعش با دو قطبی ایجاد نموده در شبکهاجتماعی گروهی را دیندار تعریف و گروهی را دسته هتاکان دینی قرار میدهد و بر نگاه امنیتی به دین در جهان بینالملل به عنوان یکی از ارکان افراطگرایی و تروریسم شدت بخشیده است. در حقیقت داعش با ورود به عرصه شبکههای مجازی زمینهای را ایجاد نموده است که دال امنیتی برتر شود و این شبکهها موجب معنا بخشی به ارتباط میان گروهاسلامی افراطگرای (مانند داعش) و امنیت شدهاند؛ بنابراین در این راستا شاهد این ادعا که، انسانهایی از سراسر جهان با دلایلی گوناگون به گروه اسلامی افراطگرای مانند داعش می پیوندند که از بارزترین این دلایل می توانیم به موارد ذیل اشاره کنیم:
- نخست، شهروندانی که با میل و رغبت و جاذبهی فعالیت های داعش به آن گروه پیوستهاند؛
- دوم، دستهای که تحت تأثیر عملیات ا روانی داعش در کشورها و مناطق مختلف به نمایش گذاشته است تبدیل به زمینهای جهت پیوستن آنها شده است؛
- سوم، دستهای از افراد که عمدتاً عرب هستند، صرفا از ترس قرار گرفتن در طیف مخالفان داعش در جامعه به آن گروه پیوستند.
بنابراین گسترش جهانی شبکه اطلاعاتی مجازی تبدیل به عرصهای شده که گروههای افراطگرای در آن فعالتر شوند و امروز شبکههای مجازی تا جایی پیش بروند که تبدیل به یک تهدید امنیتی شوند و همانطور که ذکر شد مفهوم، شکل و شیوه امنیت تغییر یابد؛ درخاتمه ضرورت به بیان است که گروه تندروی داعش با برگزیدن شبکههای مجازی و ایجاد فضای رعب و وحشت به دنبال قدرتنمایی و استفاده تاکتیکی است؛ چراکه با استفاده از بازتاب و نشر صحنههایی از جنایات و اقدامات وحشیانهاش از یک سو و نشر تصاویر و فیلم های کمکهای انساندوستانهشان از سوی دیگر به دنبال اهداف پر تناقض خود در عرصه ی جهانی هستند. چراکه وقف هست که در دنیای امروزی رسانههای چندسویه از رهگذر نمادسازی، جامعهپذیری و الگوسازی رفتارها توانایی تغییرات مهم را دارند و باید اذعان داشت رسانههای چند سویه درحال تغییر دادن ادراکات ما از واقعیت هستند و این همان موضوع است که بخشی واقعیت را دیده و «غیر» را حذف مینماید که میبیند چنین گروهایی «حقیقتی» برای آوردههای خود ندارد و بخشی را واقعیت را به تعیبر خود انگاشته و «غیر» حذف نمینماید.
[1] . Deconstruction
[1] . Binary Oppositions
واژگان کلیدی: شبکه های مجازی، عصر جهانی شدن ، تندروی اسلامی، داعش