دکتر محسن آرمش
دکترای اقلیم شناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
نواحی جغرافیایی با توجه به موقعیتشان دارای مزیت ها و محدودیت هایی هستند که بشر هوشمند بایستی قادر باشد گزینه های متناسب با شرایط جغرافیایی را در سیاستگذاری های توسعه نواحی بگنجاند. این برنامه ها بطور مدون و دقیق در بسیاری از کشورهای توسعه یافته اجرا شده اند و سبب ارتقا سطح زندگی در این نواحی شده اند. متاسفانه مسئولین و متولیان توسعه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه درک عمیقی از مفهوم توسعه ندارند. در این کشورها گسترش نواحی شهری، آسمانخراشها، گسترش خطوط ارتباطی و … تعریف توسعه می باشند در حالیکه توسعه به معنای ارتقای سطح زندگی بشر در کنار حفظ و ارتقای کیفیت منابع زیستی می باشد. شاخص های توسعه انسانی (سطح سواد، امید به زندگی و قدرت خرید) مبنای مناسبی برای بررسی توسعه نواحی جغرافیایی می باشد. لیکن در این مبحث به دنبال برون رفت از بحران زیستی کشور هستیم.
کشور ایران در کمربند بیابانی کره زمین قرار دارد. متوسط بارندگی ایران کمتر از 250 میلیمتر است در حالی که میزان تبخیر و تعرق پتانسیل چندین برابر این مقدار است. این در حالی است که متوسط بارش جهانی 850 میلیمتر در سال است. لذا منابع آب محدود هستند. بنابراین هر ناحیه جغرافیایی باید با توجه به ذخایر این منبع باارزش رشد جمعیتی داشته باشد. نباید برای تامین آب یک منطقه به سراغ منابع آب نواحی مجاور رفت. فقط در شرایط بسیار ویژه و بطور محدود این کار قابل توجیه است. جنگ آب در استان های مرکزی ایران ناشی از همین سیاست اشتباه می باشد. تغییر مسیر جریان رودخانه نیز در این بین اکوسیستم ها را به نابودی سوق داده است. از طرفی سرانه مصرف آب در ایران بسیار بالاست. با رشد تکنولوژی میزان آبی که هر فرد در شبانه روز استفاده می کند نیز افزایش یافته است. شستشو و استحمام، شرب، استخر و … موارد مصرف آب شهری هستند. لیکن تامین غذا و خوراک این جمعیت نیز با استفاده از همین منابع آب صورت می گیرد. غالب محصولات غذایی در ایران تولید داخل هستند و چون جمعیت بیشتر شده باید غذای بیشتری تولید شود. این یعنی فشار مضاعف بر منابع آب.
تأمین آب و غذای جمعیت 85 میلیونی آن هم با سیاست خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی ضربه سختی بر پیکره منابع حیاتی کشور وارد کرده است. کشاورزی بیش از 92 درصد منابع آب کشور را می بلعد و مقصر شماره یک بحران آب می باشد. بگذریم از این قضیه که بخاطر سدسازی و حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق تقریبا تمام دریاچه های دائمی کشور را از دست داده ایم و منابع آب زیرزمینی نیز بیش از 80 درصد مصرف شده اند. در حالی که هزاران سال برای ذخیره شدن آنها زمان صرف شده است. فروچاله ها در همه جا دیده می شوند و متاسفانه این هشدارهای زیستی کم اهمیت جلوه داده شده اند.
آب رودخانه متعلق به تمام موجودات ناحیه جغرافیایی است و خودخواهانه است اگر تمام آن را صرف نیازهای خودمان کنیم. بطور استاندارد 20 درصد و حداکثر 40 درصد مجازیم آب رودخانه ها را مهار کنیم ولی نیازهای آبی و غذایی کشور بخاطر جمعیت بالا و سیاست خودکفایی غذایی بقدری بالاست که گاها در برخی سدها 100 درصد آب مهار شده است. نتیجه هم از بین رفتن اکوسیستم ها و کاهش رطوبت خاک و توفان های گرد وخاک خواهد شد که اكنون تجربه می کنیم. بزرگترین صادر کننده هندوانه منطقه هستیم!!! در حالی که هر کیلو هندوانه 400 لیتر آب مصرف می کند و محصولات کشاورزی بخشی از صادرات ما را تشکیل داده است در حالی که اقلیم ما حکم می کند که بیشتر محصولات کشاورزی را وارد کنیم. بنابراین واردات محصولات کشاورزی برابر با حفظ ذخایر استراتژیک آب خواهد بود. از طرفی شیوه آبیاری سنتی بخش زیادی از آب را از دسترس خارج کرده و بصورت بخار وارد جو می کند و از طریق باد از منطقه خارج می کند.
با توجه به مطالب فوق پیشنهاد می شود برای حفط زیرساخت های حیاتی کشور و جلوگیری از بیابانی شدن کشور یک سری مسائل را با برنامه و دقت اجرایی کنیم:
- مسئولین محترم بایستی ابتدا سیاست کاهش جمعیت را در همه نواحی جغرافیایی بکار گیرند. کاهش جمعیت به معنای کاهش فشار بر منابع حیاتی کشور خواهد بود. جمعیت کشور لازم است به حدود 40 میلیون نفر برسد. که در دراز مدت می شود به این رقم رسید. دو راه برای کاهش جمعیت داریم، ابتدا نرخ زاد و ولد را با تبلیغات درست و کارشناسانه کاهش دهیم و دوم مهاجران خارجی را که چند میلیون نفر هستند و فشار مضاعفی بر منابع زیستی ما می آورند را از کشور اخراج کنیم. چون وقتی کشور دچار مشکل شود این مهاجران به کشور خود بر می گردند و ما می مانیم و معضلات زیستی که بوجود آمده است. انجام این سیاست همچنین باعث کاهش نرخ بیکاری و ارتقای سطح زندگی و رفاه عمومی خواهد شد.
- تغییر اقتصاد کشاورزی به اقتصادی خدماتی و صنعتی؛ پتانسیل های بالای کشور در ترانزیت کالا (هزاران کیلومتر مرز دریایی و خشکی) و گردشگری و سرمایه گذاری در این بخش زمینه مناسبی برای اشتغال در این مشاغل را فراهم خواهد کرد. واردات محصولات کشاورزی علاوه بر ایجاد شغل (وارد کننده، حمل و نقل کننده، فروشندگان عمده و خرده فروش)، ذخایر استرانژیک آب را حفظ خواهد کرد. ایجاد فضای سیاسی آرام و امن با بکارگیری نخبگان و افراد بومی هر منطقه و تهیه شناسنامه گردشگری در کنار امکانات مرتبط با گردشگری همچون راه دسترسی، مهمانسرا و هتل، رستوران ها و بازارهای محلی سبب افزایش ورود گردشگران خواهد شد. بسیاری از مردم دنیا آرزوی دیدار از ایران را دارند ولی شرایط امنیتی اجازه ورود سیل گردشگران را نمی دهد.
- استفاده از مدیران نخبه، متخصص و کارآمد برای مدیریت بهینه منابع زیستی سبب خواهد شد که اولا بسیاری از منابع حفظ و تقویت شوند و در ثانی رویکردهای غلط گذشته کنار گذاشته شوند. البته بایستی الویت توسعه با حفظ و احیاء منابع زیستی باشد و این منابع به خاطر مسائل دیگر فدا نشود. مسئله ای که طی این سالها بارها شاهد آن بوده ایم.
- فرهنگ سازی از طریق رسانه ها؛ متاسفانه رسانه ملی طی سالیان اخیر نتوانسته بطور هدفمند و برنامه ریزی شده فرهنگ عمومی جامعه را در جهت بهبود الگوهای مصرف سوق دهد. نه تنها در زمینه مسائل زیست محیطی بلکه در بسیاری از موارد دیگر رسانه ملی جا داشت برای بهبود فرهنگ عمومی جامعه گام بر دارد. لیکن این برنامه ها جزء اولویت ها نبوده اند.
واژگان کلیدی: شرایطی زیستی,ایران , راهکارهای برون رفت, معضلات زیست محیطی