مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

علل رخدادهای و صداهای سیاسی جدید در یمن در گفتگو با دكترمحمد صالح صدقيان

اشتراک

مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC

با شدت گرفتن درگیری‌های خشونت‌بار نیروهای دولتی و معترضان مردمی به رهبری جنبش انصارلله وابسته به شیعیان حوثی، نیروهای این گروه یکشنبه 30 شهریور 92 (21 سپتامبر) توانستند بیشتر بخش‌های مهم پایتخت یمن (صنعا) از جمله کنترل مراکز دولتی و ساختمان رادیو تلویوزیون را در صنعا به دست بگیرند و ضمن مجبور کردن محمد سالم باسندوه، نخست‌وزیر به استعفا، توافق برای شکل‌گیری دولتی جدید را رقم زدند. اندکی پس از این اقدامات حوثی‌ها، منصور الهادی، رئیس‌جمهور یمن و بسیاری از احزاب مهم کشور آتش‌بسی با میانجی‌گری سازمان ملل به امضا رساندند که دربرگیرنده توافق برای تشکیل دولتی جدید بود. بر اساس این توافق، دولت جدیدی در یمن تشکیل خواهد شد. به شیعیان حوثی در شمال و جنبش حراک در جنوب یمن برای معرفی نامزد خود برای پست نخست‌وزیری فرصت داده شد. حوثی‌ها به دلیل دستاوردهای اخیر خود برتری و اثرگذاری بیشتری در صحنه سیاسی یمن خواهند داشت.در اين با توجه به براي بررسي بیشتر این موضوع گفتگويي با دكتر محمد صالح صدقيان پژوهشگر عراقي و رئيس مركز عربي مطالعات ايراني داشته ايم:

واژگان كليدي: رخدادهای سیاسی یمن، رخدادهای یمن؛ انصاراله، سیاست یمن، ربه منصور

 

علل تحولات اخیر در یمن چیست؟

در یمن از سال 2004 تاکنون اقلیت هایی در یمن وجود داشته است. چون حوثیها و انصاراله که در شمال یمن حضور دارند درخواست حقوق بوده اند و از آن زمان تا کنون نیز به دنبال این حقوق بوده اند، اما از سال 2010 و اواخر 2010 که امر منجر به سقوط عبداله صالح گشت عربستان و کشورهای خلیج فارس به گونه مستقیم دخالت های در یمن انجام داده اند و طرحی به به نام المبادر الخلیجه را برای یمن طرح کرده اند و تلاش کرده اند طرح خود را در چارچوب سازمان ملل و شرایط امنیتی انجام دهند. در همین راستا شاهد نوعی دخالت های بین المللی در یمن بودیم. چنانچه امریکا و انگلیس دو کشور مهمی بودند که در یمن در چارچوب طرح کشورهای خلیج فارس دخالت کردند از آن زمان تاکنون این طرح و بعد از آن نیز حوثی ها و انصار اله در لیست تروریست آنها قرار گرفتند. این امر در کنار النصره، حزب اله و.. بود. این مساله برای داخل یمن مهم بود. یکی از دلایل اصلی ماجراهای اخیر در یمن است .در کنار این مساله هم باید به مساله اهمیت یمن برای عربستان پرداخت. یمن از نظر استراتژیک و ژئواستراتژیک برای عربستان مهم است. روابط عربستان و یمن از سالهای دور وجود داشته و ملت یمن هم در عربستان کار کرده و در پیشرفت عربستان سهیم بوده اند و روابط تنگاتنگی وجود داشته است؛ اما عربستان در این سالها با حوثیها روابط بدی داشته است و حوثیها در سال گذشته در لیست تروریست ها قرار داده شدند و وضع روابط حوثیها و یمن تیره شد. باید گفت در سال 2010 جنگی بین ارتش عربستان با حوثیها در جنوب عربستان و شمال یمن رخ داد . در این بین حوثی ها در بین مرزهای مشترک جنوب عربستان باید قبایلی باشند که با عربستان نزدیک باشند، اما در شرایط کنونی یمن اینگونه نیست بلکه حوثی ها زیدیه جزو شیعیان به شمار میروند؛ اما با عربستان و وهابیت و سبک نظام سیاسی عربستان از گذشته رابطه خوبی نداشتند. در شرایط کنونی فرصتی ایجاد شده و حوثی ها و انصاراله کاری کردند و توانستند حقوقی که دولت یمن به عنوان یک قبیله بزرگ از نظر سیاسی و دینی و نه خدمات و … به رسمیت نمی شناخت را به رسمیت شناسند. این امر موجب حرکت انقلابی مسئولانه شد و آنان به صنعا رفتند و این شهر را در دست گرفتند. در این بین تصرف صنعا هم به حالت مسئولانه بود . یعنی نه کسی کشته شد نه غارت اموال عمومی شد و حتی بانک مرکزی هم هیچ دخالتی در این امر نکرد و بیت المال غارت نشد .یعنی با حالتی متمدنانه و انقلابی رویکرد خود را انجام دادند. در واقع با توجه به وضعیت سه هفته اخیر یمن انصاراله در آینده یمن شریک هستند و من فکر میکنم اوضاع به عقب برنمی گردد و آینده نه فقط انصاراله بلکه برای هراک الجنوبی و کسانی که در عدن و جنوب یمن مبارزه میکنند آینده روشنی برای همه ملت یمن است.

 

نگاه دولت وعبده منصور به حوثیها چیست؟

عبدربه منصور هادی از روزی که بعد از علی عداله صالح رئیس جمهور شد کاری نکرد که حوثی ها را به رسمیت شناسد . ویتحت تاثیر عربستان و قطر بود. این امر برای انصارله مهم بود اکنون وی در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته است و با واقعیت مواجه شده است .در واقع حوثی ها حقوقی دارند و به حقوق خود نرسیده بودند. دوم اینکه انصارله تنها خواسته های مرتبط با حوثیها نداشت و خواسته های خودمختاری فقط برای حوثیها و مناطق خود نداشت. بلکه سه اصل را در دستور داشت. نخست اصلاح قمیت نفت وگاز که به همه مردم یمن مرتبط است و دوم مساله دولت یمن است. انصارله معتقد است دولت حزبی نباشد و به فکر مردم باشند و درخواست های مردم یمن را متحقق کند .این هدفی کلی برای مردم یمن است.مساله سوم ارتش مقتدر بی طرف و به فکر منافع من بود. این سه خواسته مهم بود و توانست حرکت انقلابی خود را محور به حوثی ها کند بلکه به همه ملت یمن باشد. آنچه جالب است وقتی حوثیها به صنعا وارد شدند از سوی بقیه مردم تشویق شدند و نه کشتاری انجام شد و نه غارت بیت المال رخ داد.

 

جریان ها و گروه های داخلی یمن چه رویکردی به انصاراله دارند؟

یک سری از احزاب مرتبط با علی عبداله صالح هستند . در این بین انصارله با گروه هایی که مرتب با علی عبداله صالح هستند و با وی همکاری داشتند رابطه خوبی ندارد. یعنی هر چند این دسته وزن سیاسی و نظامی داشته اند. گروه دیگری الحراک الجنوبی که قبلا با ریاست علی السالم البیر بود. انها مخالفتهای با دولت دارند. آنها با طرح کشورهای خلیج فارس هم مخالفت داشتند. در واقع سه گروه به علاوه چندگروه دیگر باعث شدند تا نوعی هماهنگی بین آنها انجام گیرد و پیرزوی برای مردم یمن به دست آورند و یعنی ارتباط هایی همکاریها های که حوثی ها با گروه های یمنی موجب پیرزوی شد. در کل طرحی که عربستان در یمن پیاده کرد و یا خواست پیاده کند منتفی شده است و اکنون صداهای سیاسی جدید در یمن داریم واین فضای جدید میتواند دولتی مقتدر را در یمن بوجود آورد و حقوق همه مردم یمن و قبایل و احزاب یمن را حفظ کند.

 

 

مطالب مرتبط