مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سال سرنوشت ساز كابل و هجوم بهاری طالبان در افغانستان

اشتراک

 فرزاد رمضاني بونش

 مركز بين المللي مطالعات صلح- IPSC

بيان رويداد:

 افغانستان کشوری است با زمستان هایی سرد و براي جنگيدن در اين فصل نیروي نظامی همچون نیرو های طالبان چالش هايي گسترده در جنگ هاي چريكي خود، پيش رو دارند. همين امر باعث کاهش عملیات ها و فعالیت های نظامی در این فصل در مقایسه با بهار و تابستان ميگردد. در واقع هر ساله با آغاز بهار و با پایان یافتن فصل زمستان طالبان معمولا بیانیه هایی هشدار آمیز منتشر و عملا دور نويني از جنگ های بهاره را آغاز می کند. امسال نیز شورای فرماندهی طالبان با عنوان «امارت اسلامی افغانستان» اعلام کرده که در عملیات گسترده اي برای تصرف بقیه خاک افغانستان از اشغالگران، عملیات بهاری «خالد بن ولید» را آغاز می‌کند. از اين نگاه، عملیات بهاری در سطح کمی و کیفی، شامل تاکتیک‌های ویژه نظامی از جمله نفوذ در بین پایگاه‌های دشمن و تحت نظارت و هدايت مستقیم متخصصان نظامی طالبان، با در نظرداشت تحولات سال جدید به پیش برده می‌شود.  عملیات خالد بن ولید در تاریخ هشتم ماه ثور يا ارديبهشت سال جاری آغاز و ضمن توجه به حفظ جان غیرنظامیان و اماکن عمومی، دور نويني از حملات طالبان را رقم ميزند. در اين نوشتا،ر براي بررسي اين حمله بهاري نوين به بررسي اهداف طالبان، اهميت شرايط كنوني و سال سرنوشت سازي پيش رو براي دولت و طالبان خواهيم پرداخت.

واژگان كليدي: عمليات خالد بن وليد، هجوم بهاری طالبان در افغانستان، حمله بهاری طالبان در افغانستان، اهداف طالبان از حمله بهاری در افغانستان، سال سرنوشت ساز دولت كابل، بومي سازي امنيت در افغانستان

تحليل رويداد:

اهداف طالبان: اگر به اهداف طالبان از شروع حمله بهاري بپردازيم بايد گفت هر چند شورای رهبری طالبان هدف از اجرای عملیات بهاری خالد بن ولید را رضایت خداوند، آزادی افغانستان و حاکمیت اسلامی در کشور عنوان کرده است، اما اين امر به معني حمله همه جانبه آنها نبوده و عملا نمي توان انتظارداشت تغيير تاكتيكي مهمي در حملات طالبان مشاهده گردد. در اين حال اكنون به  نظر ميرسد طالبان با درك شرايط زماني (يعني نزديك شدن به سال سرنوشت ساز خروج نيروهاي بين المللي از افغانستان) تلاش خواهد كرد عملیات هاي سازمان دهی شده بیشتری را با شركت نيروهاي طالبان پاكستان اجرا كرده و علاوه بر نیروهای خارجی، جاسوسان، پایگاه های نیروهای خارجی، مراکز دیپلماتیک و فرودگاه هاي نظامی مانع از همكاري مردم با حکومت افغانستان گردد. در اين ميان، همچنين طالبان با درك زمان انتقال نيروهاي به نيروهاي افغانستاني و تكميل روند بومي سازي امنيت در افغانستان با تهديد شهروندان در پيوستن به پلیس و ارتش ملی افغانستان همکاران و پیمانکاران نظامیان خارجی و همچنین مأموران دولتي را نيز هدف قرار خواهد داد. اين رويكرد از نگاه طالبان از يك سو مي تواند منجر به كاهش همكاري مردم با دولت افغانستان گردد و همچنين نوعي هراس عمومي از همكاري با دولت كابل و آنچه به آن نام دست نشانده نهاده است را گسترش بخشد. گذشته از اين، طالبان كه در دو سال اخير با گفتگوهايي صلح افغانستان روبرو بوده اينك با توجه به زمان خروج نيروهاي ناتو از افغانستان، مي كوشد تا بار ديگر با تاكيد بر عدم پذيرش كابل در هر گونه مذاكره با آمریکایی‌ها خود را صاحب اصلی قدرت در افغانستان معرفي كند. به نظر مي رسد طالبان باور دارد که با خروج نیروهای جنگی ناتو از افغانستان پیروزی  در میدان نبرد امکان پذیر است و یا با توجه به توان نيروهاي خود جايگاه و اهرم هايي مهمتري براي هر گونه معامله احتمالي در گفتگوهاي صلح خواهد داشت. علاوه بر اين، بايد منتظر بود كه علاوه بر جبهه های جنگی طالبان در استانهاي جنوبی هلمند، پکتیکا، پکتیا و خوست به استان هاي شرقی لغمان، کنر، ننگرهار و نورستان با حضور بيشتر  نيروهاي طالبان همراه باشد و حتي استانهاي غربي و شمالي نيز با افزايش حملات روبر گردد. اين رويكرد به نوعي به چالش كشيدن بيشتر كابل و غرب در جبهه های جنگی جدید تر و كاستن فشار در استان ‌های جنوبی است.

 

اهميت شرايط كنوني و سال سرنوشت و آزمون دولت كابل:

در چند ماه گذشته رهبران اروپايي و انگليسي از دولت اسلام آباد خواسته بودند به تعهد خود در زمینه حمایت از روند صلح جامه عمل پوشد و رهبران طالبان افغان مستقر در این کشور را برای اعلام رسمی این موضوعات تحت فشار قرار دهد. همچنين رئیس جمهور کرزای بار دیگر از طالبان خواست سلاح خود را به زمین بگذارند و به گفتگوهاي صلح توجه كنند. اما  شروع حمله بهاري نوين از يك سو مي تواند بيانگر عدم توان اسلام آباد بر طالبان در نفوذ بیشتر براي توقف حملات يا وارد شدن به روند صلح يا استفاده مداوم اين كشور از طالبان براي مداخله در افغانستان باشد. از سويي ديگر، آغاز اين حملات همچنين نشان دهنده ناتواني دولت كابل به ایجاد دودسته گی میان طالبان ( تندرور و طالبان میانه رو) و جذب آنان در ساختار  سياسي و روند صلح است.

در بعد ديگري، آغاز فصل جنگ يا حملات بهاري طالبان امسال براي غربي ها، ناتو و آیساف در حالي است که از يك سو طالبان  تلاش ميكند با تاکتیک های ويژه نظامی و حملات داخلی (شلیک اعضای نیروهای امنیتی افغانستان به همکاران خارجی) روند بومي سازي را ناكارآمد نشان دهد و از سويي نيز غربي ها تلاش می کنند تا مسوولیت امنیتی را به نیروهای افغانستان واگذار کنند. از آنجا كه در چند ماه گذشته اخبار و گزارشهايي مبني بر افزايش حملات طالبان و دیگر گروه های شورشی و افزايش تلفات نيروهاي دولتي و غربي در سال جاري ميلادي منتشر شده (و گاه آن را  بيش از 40 درصد  دانسته اند) اين امر مي تواند سال 2013 را كه مكمل روند انتقال مسوولیت امنیتي از نیروهای بین‏المللی به نیروهاي افغانستاني است را با افزايش تلفات غير نظاميان (با افزايش حملات انتحاری و مین‌گذاری) فاجعه بارتر كند. نگاه كنوني دولت اين است كه نیروهای امنیتی افغان در مقایسه با سال‌های گذشته قوی‌تر شده‌اند، عملیات طالبان جنبه تبلیغاتی داشته و در جهت تشویش اذهان مردم افغانستان است.

 اكنون دولت كابل با در نظرداشت آغاز حمله بهاري طالبان، عملیات نوين نظامی را با نام “عقاب” علیه گروه‌های مسلح در کشور آغاز کرده است. اين امر در حالي است كه ارتش ملی رهبری حدود 90 درصد اجراي عملیات عقاب در سال جدید را به عهده داشته و آن ‏را اجرا می‏نماید. بايد گفت اين مقابله با طالبان با توجه به شرايط زماني (بدست گرفتن امنيت كشور توسط نيروهاي بومي افغانستاني و در پيش بودن خروج نيروهاي بين المللي از افغانستان، برگزاري انتخابات رياست جمهوري افغانستان و آينده صلح با طالبان) سال سرنوشت را رقم خواهد زد. چرا كه جدا از تاكيد غربي ها بر اين نكته كه جنگ در افغانستان در حال پیروزی است، دولت كابل مي تواند با ايفاي مديريت سياسی و نظامي مطلوب، طالبان را مجبور به پذیرش خواسته هاي خود كند. همچنين با توجه به اینكه نيروهاي امنيتي ارتش افغانستان از لحاظ کمی و کیفی تا سطح قابل ملاحظه ای رشد کرده، هشتاد درصد خاک کشور را تحت پوشش دارد و قرار است تا چند ماه دیگر مرحله چهارم انتقال مسئولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای افغانستان آغاز و کنترل سراسر کشور را به دست گیرد، كابل ميتواند جدا از تاكيد بر توانایی و قابلیت هاي نيروهاي بومي از يك سو در مذاكرات كابل و امريكا بر توان نيروهاي بومي افغانستان در حفظ امنيت كشور تاكيد كند و حمايت هاي بين المللي بيشتر در زمینه ی، مالي و  نظامي بويژه در بخش هوايي دريافت كند و از سويي نيز با افزايش ظرفیت و پيروزي در صحنه مبارزه با طالبان، اعتماد مردم، همسايگان و قدرت هاي  فرامنطقه اي را نسبت به فردای خروج  نيروهايي بين الملي از افغانستان را جلب کند.

 

دورنماي رويداد:

قرار است در آغاز تابستان فرارو، جايگزيني نیروهای امنیتی افغانستان تکمیل و نیروهای ارتش ملی كه از نظر شمار به حد نهایی رسیده، بتواند در مقابل هجوم بهاري نوين طالبان مقاومت كرده و سربلند بيرون بيايد. اين امر در حالي است كه گذشته از رويكرد پاكستان در تداوم همكاري يا حمايت از طالبان در افغانستان، بخشي از طالبان پاكستان هم توجه بيشتري به حضور در افغانستان داشته باشند. در اين شرايط، هر چند ممكن است توانایی نیروهای امنیتی افغان در تامین امنیت و جنگ با مخالفان مسلح و طالبان با چالش هايي چون ضعف مدیریت، کمبود تجهیزات و… همراه است، اما در صورتي كه با موفقيت همراه باشد مي تواند بر چندين حوزه تاثير گذارد و پيامدهاي مثبتي براي مردم و دولت افغانستان داشته باشد. گذشته از اين با توجه به روند بومي سازي امنيت در كابل و موفقيت دولت در اين امر از يك سو مي تواند همه يا بخشي از طالبان را به گفتگو با دولت كابل به جاي امريكايي ها مجاب كند. از سوي ديگر،  قدرت نمايي نيروهاي افغانستاني در مقابله با طالبان ميتواند بر كاهش نگراني مردم در آينده خروج نيروهاي خارجي موثر باشد و به كاهش پيامدهاي سياسي و اقتصادي منفي خروج نيروهاي خارجي از افغانستان (از جمله  خروج سرمايه  و.. ) كمك كند. در اين راستا، توانمندی نیروهای امنیتی افغانستان و ارتش ملی در رويارويي با مهم ترين حمله طالبان در سالهاي اخير نقش ارتش را در چشم انداز جهانی و داخلی تثبيت و بر توان دولت كابل در تامين امنيت صحه ميگذارد. اين امر مي تواند به كاهش فشار امريكايي ها در حضور بلندمدت در مناطق زيادي از افغانستان بيانجامد و بر توان داخلي در تامين امنيت آينده انتخابات رياست جمهوري افغانستان و جايگاه گروه حاكم نيز  موثر باشد.

 

مطالب مرتبط