کامران کرمی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
اختلافات بین عربستان سعودی و قطر وارد مرحله جدیدی شده است، چراکه مقامات سعودی، دوحه را به تحریک معارضان سعودی و فتنهانگیزی در کشور و متقابلاً قطریها، ریاض را به تلاش برای تدارک کودتا علیه پادشاه قطر متهم میکنند. اخیراً بخشي از اظهارات حمد بن جاسم نخست وزير قطر در شبكه هاي اينترنتي منتشر شد كه در آن تأكيد كرده بود، نظام سعودي به دست قطر سقوط خواهد كرد و قطر سرانجام يك روز وارد قطيف و الشرقيه شده و عربستان سعودي را تجزيه مي كند.بخشی از نگرانی قطر از این بابت است که این کشور کوچک در کنار همسایگان و بازیگران منطقهای قدرتمندی قرار دارد و بالقوه در معرض خطرات و تهدیدهایی از جانب این کشورها میباشد. عربستان سعودی همواره تمامیت ارضی و حاکمیت قطر را در سالهای پس از استقلال تهدید کرده است. به نظر میرسد بخش عمدهای از مسایل و رفتارهای کشور کوچک قطر، تحت تهدیدات امنیتی عربستان سعودی نسبت به این کشور شکل میگیرد. از اینرو در این نوشتار تلاش می شود تا تا این جنگ سرد و پنهان دو کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.
واژگان کلیدی: ، عربستان سعودی، قطر، اختلافات مرزی، معادلات منطقه ای، نقش فعال قطر
تحلیل رخداد
اختلافات جدید مابین مقامات سعودی – قطری وارد فاز جدیدی شده است. بر اساس اختلافات جدید مقامات قطر مسئولان سعودی را به دست داشتن در کودتای 1996 متهم میکنند که امیر قطر حمد بن خلیفه آلثانی را هدف گرفته بود. مقامات سعودی نیز در مقابل قطریها را به تحریک معارضان سعودی از جمله جنبش اسلامی اصلاح طلبان عربستان و سعد الفقیه، معارض سعودی و تامین و حمایت مالی آنها متهم میکنند. همچنین عربستان به شدت قطریها را به حمایت مالی از معارضان سعودی نه تنها در داخل این کشور، بلکه در خارج از آن و به ویژه معارضان مقیم لندن متهم و تاکید میکنند که در این ارتباط دلایل و مدارک قابل اثباتی دارند. مقامات سعودی تاکید بسیاری بر حمایت قطر از جنبش اسلامی اطلاح طلبان عربستان میکنند که رهبری آن را از سال 1996 سعد الفقیه بر عهده دارد. برای حل این اختلافات سلمان بن عبد العزیز، وزیر دفاع عربستان شخصا به قطر سفر کرده و با حاکم قطر دیدار داشته است. هرچند که یک منبع قطری با اشاره به اختلافات موجود میان دوحه و ریاض اعلام کرد که اخیرا شیخ حمد بن خلیفه آلثانی و شاهزاده سلمان بن عبد العزیز با هدف حل اختلافات موجود که با تلاشها و میانجیگری الصباح، رئیس پارلمان کویت صورت گرفت، دیداری در مونته کارلو در فرانسه با هم داشتهاند.
اختلافات مرزی
از نظر جغرافیایی، اختلافات مرزی و ارضی عربستان سعودی و قطر شامل باریکهای از اراضی جنوبی قطر میشود. عربستان سعودی مدعی مالکیت 23 مایل از سواحل جنوب شرقی قطر است. اما اختلافات ارضی تنها محدود به این قسمت نمیشود، بلکه دو کشور در مورد مرزهای جنوب غربی و سلوا نیز با یکدیگر اختلافات ارضی دارند. بنابراین،اختلافات مرزی و ارضی بین دو کشور از خلیج سلوا واقع در جنوب غربی قطر آغاز و تا خورالعدید واقع در جنوب شرقی قطر امتداد مییابد. علاوه بر آن، مرزهای برون ساحلیعربستان سعودی و قطر هنوز تحدید نشده است. تعیین مرزهای دریایی به علت وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در منطقه برای دو کشور بسیار حائز اهمیت است. در خلیج سلوا، بین عربستان سعودی و قطر، ذخایر نفت وجود دارد. اما تعیین مرزهای دریایی به علت خصوصیات فیزیکی خلیج فارس، یعنی وجود جزایر، سکوهای شنی و تپههای مرجانی، بسیار پیچیده است. بنابراین، حتی اگر دو کشور حسن نیت هم داشته باشند، تعیین مرزهای دریایی آنها ممکن است سالها به طول انجامد.
در سپتامبر 1992 نیروهای نظامی عربستان سعودی به قطر تجاوز کردند و بخشهایی از خاک این کشور را به تصرف درآوردند. به دنبال آن، قطر اجرای قرارداد مرزی 1965 با عربستان سعودی را به حال تعلیق در آورد و به عنوان اعتراض از شرکت در جلسات شورای همکاری خلیج فارس اجتناب کرد. بعد از سه ماه کشمکش، سر انجام با میانجیگری مصر، دو کشور موافقتنامهای برای حل و فصل اختلافات مرزی منعقد کردند که به موجب آن قرار شد تا کمیسیونی برای تعیین مرزهای دو کشور تشکیل شود. این چندمین موافقتنامه مرزی است که بین دو کشور منعقد میگردد، با این حال تاکنون مرزهای بین آنها بهطور نهایی تحدید نشده است.
به منظور حل و فصل اختلافات مرزی دو کشور، قطر خواستار آن بود که:
1- قبل از هرگونه مذاکره، نیروهای نظامی عربستان سعودی از تمام مناطق اشغالی قطر به ویژه پاسگاه مرزی الخفوس عقبنشینی کنند.
2- یک کمیته مشترک متشکل از نمایندگان دو کشور برای حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات مرزی تشکیل شود.
3- در صورتی که این کمیته موفق به حل و فصل اختلافات مرزی بین دو کشور نشود، موضوع به یک دادگاه بین المللی ارجاع گردد.
در مقابل عربستان سعودی ضمن اعلام پایبندی خود به موافقتنامه مرزی 1965 خواستار تعیین یک شرکت بینالمللی خصوصی برای نقشهبرداری و تعیین خطوط مرزی و نیز تنظیم نقشه نهایی از خطوط مرزی آبی و خاکی دو کشور براساس موافقتنامه 1965 بود.
قطر فعال و نگرانی های عربستان
دیپلماسی فعال قطر در سالهای اخیر و بخصوص در تحولات اخیر خاورمیانه موسوم به بهار عربی، باعث شده تا عربستان از نقش فعال قطر در مداخله یا حل و فصل مسائل منطقه ای ناخرسند باشد و آن را در راستای شکل گیری یک قدرت جدید و برهم خوردن موازنه قدرت در پیرامون خود تعبیر نماید. چرا که از دهه 1990 از نظر ژئوپلتيكي تبديل شدن به قدرت اصلي و هژمون شبهجزيره عربي براي آلسعود اهميت ويژهاي پيدا كرده است. نقشآفرینی قطر در طول یک دهه اخیر، بسیار فراتر از موقعیت و اندازه کوچک آن بوده است. قطر در عرصه منطقهای، در چند سال اخیر در پی ایفای نقشی جدی و متمایز نسبت به سایر کشورهای خلیج فارس برآمده و به عنوان میانجی در مناقشههای منطقهای ايفاي نقش ميكند. در عرصه داخلی نیز این کشور دست به اصلاحات سياسي و اقتصادي زده است. در عرصه رسانهای، شروع فعالیت شبکه الجزیره، انقلابي در عرصه رسانهاي جهان عرب، در جهت فضاي آزاد سياسي، ايجاد كرده است. البته قطر از آن جایی که تنها رقیب عربی منطقه ای خود را عربستان می داند، سعی می کند تا با بهره گیری از نقش جدید خود، در مقابل عربستان، به توسعه نفوذ منطقه ای خود بپردازد. میانجیگری در ششمین جنگ دولت یمن با حوثی ها، تلاش در پی ایجاد ثبات در لبنان، میانجیگری در مسائل دارفور سودان، جنگ 22 روزه غزه، حضور در حمله به لیبی و تحولات این کشور، و موضع تهاجمی نسبت به تحولات سوریه از جمله مواردی است که قطر توانسته است در آن ها، نوعی جایگاه منطقه ای برای خود ایجاد نماید. نگرانی عربستان از آنجا شروع شده است که در سالهاي اخير برگ های برنده عربستان در سياست خارجي با چالشهاي جدي از سوي بازيگران منطقهاي مواجه شده است. بازيگر كوچكي مثل قطر برگ برنده مالي عربستان را به چالش كشيده است و از سویی دیگر قطر درصدد است تا در عرصه های سیاسی و اقتصادی قدرت خود را افزایش داده و نقش فعالتر و توان تاثیرگذاری بیشتری در منطقه و بخصوص در شورای همکاری خلیج فارس داشته باشد.
دورنمای رخداد
اتهامات متقابل عربستان سعودی و قطر موجب شده است تا دو طرف اتهاماتی را متوجه طرف مقابل بکند و خواستار گشودن پرونده تحقیق در اینباره شوند. قطریها در این ارتباط بار دیگر سعودیها را متهم به دست داشتن در کودتای نافرجام سال 1996 علیه امیر قطر کردند که به تماما توسط طرف سعودی رد شد. در مقابل هم مقامات سعودی تاکید بسیاری بر حمایت قطر از جنبش اسلامی اطلاح طلبان عربستان به رهبری سعد الفقیه بر عهده دارد. می توان گفت که این جنگ لفظی مقامات سعودی و قطری حکایت از تغییراتی است که در منطقه خاورمیانه متاثر از تحولات جدید رخ داده است. هر چند اختلافات مرزی بین دو کشور از گذشته وجود داشته است، اما روند تحولات اخیر که به نقش فعال قطر منجر شد و از سویی دیگر موجبات به هم خوردن توازن منطقه ای به ضرر عربستان و از دست رفتن متحدین این کشور شد، باعث گردیده تا دو طرف آشکارا دیگری را به برهم زدن اوضاع داخلی متهم کند. می توان در پایان روند تحولات آتی را به گونه ای ارزیابی نمود که با گسترش و دامنه نقش قطر و تعریفی که این کشور برای رسیدن به عمق استراتژیک خود کرده است، عربستان سعودی با چند گزینه مواجه خواهد بود:
1- پذیرش قطر به عنوان یک بازیگر جدید در محیط پیرامونی خود و منطقه خاورمیانه
2- تکرار ادعاهای مرزی و ارضی نسبت به قطر و تحریک مخالفان داخلی قطر
3- تعدیل نقش فعال قطر با اجرای مکانیسم کنفدرالیسم عربی
این موارد گزینه هایی است که روابط آتی عربستان و قطر را شکل خواهد داد و تحقق یکی از این سناریوها منوط به شرایط دگرگون شونده خاورمیانه و نوع روابط دو کشور خواهد بود.