مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

فصل جدید در روابط تهران- قاهره      

اشتراک

داود احمدزاده

کارشناس مسائل مصر   

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

پس از توافق ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین در سرگیری  روابط رسمی دیپلماتیک، عرصه تحولات منطقه غرب آسیا با تحولات جدی روبرو شده است.  تمایل  کشورهای جنوبی خلیج فارس برای بازسازی روابط با ایران از نشانگان جدید در کاهش تنش های امنیتی و برقراری ثبات  با مشارکت  کشورهای منطقه می باشد همچنین تاکید مفاد توافق ایران وعربستان بر الزامات وسازکارهای دوجانبه ومساعی طرفین برای حل وفصل کانون  بحران در منطقه از جمله یمن وسوریه وعراق ، لبنان  می تواند شرایط جدیدی را  برای پی ریزی  ترتیبات امنیتی  و کاهش تنش ها  فراهم سازد .

علاوه بر این، ارتباطات بزرگ بین عربستان سعودی و ایران برای صلح و امنیت کل خاورمیانه ضروری است، که به رساندن منطقه به موقعیت غیر مناقشه در آینده و رفع نگرانی های فعلی از طریق تعامل دیپلماتیک کمک می کند. توسعه چنین صلحی ممکن است منجر به تغییرات بیشتر در سایر مسائل منطقه ای باقیمانده شود. این توافق بین عربستان سعودی و ایران الگویی برای حل بحران های آینده خواهد بود و در صورت همکاری عربستان سعودی و ایران، درگیری در یمن به سرعت پایان خواهد یافت و این یک پیروزی بزرگ برای جهان خواهد بود. در این میان گرچه در حلقه اول امنیتی ایران  کشورهای حوزه خلیج فارس قرار دارند  نقش بارزی در تنظیم سیاست خارجی ایران ایفا می کنند ولی نقش  مصر برای ایران به دلیل تاثیر گذاری در دنیای عرب  و خاورمیانه  بسیار مهم  ارزیابی شده است .

این در حالی است  فراز نشیب ها  روابط تهران – قاهره به دلیل متغیرهای  اثرگذار داخلی- منطقه و بین المللی  در شکل دهی به روابط ( نزدیکی یا دوری ) در طول 43 سال گذشته بسیار مهم بوده است . 

مصر به عنوان یکی از کلیدی ترین بازیگران خاورمیانه و شمال آفریقا، به دلیل داشتن دولت قوی ملی و مولفه های تاریخی وهویتی  همواره در معادلات سیاسی و امنیتی نقش کلیدی داشته و دارد. مصری که با ظرفیت های استراتژیکی و موقعیت سوق الجیشی آبراه کانال سوئز کلید طلایی نفوذ به خاورمیانه عربی است. به همین دلیل معادلات قدرت و شکل گیری ائتلاف های جدید همواره با محوریت مصر شکل  گرفته است. چرخش ها و گرایش های مصر به قدرت منطقه ای وفرامنطقه ای به تشدید رقابت ها انجامیده است . مصر از دوره ناصر با گرایش به سوسیالیسم  بلوک شرق ادعای رهبری جهان اسلام داشته و همانطور که گفته شد به دلیل پتانسیل سیاسی و فرهنگی ادعای ایفای نقش فعالتری در مسائل منطقه دارد.

 مصر همچنان نماینده یک جریان امنیتی و سیاسی در جهان اسلام  به نام  اخوان المسلمین است. اخوانی که با بیش از80 سال فعالیت سیاسی و فرهنگی در دنیای اسلام به رغم فراز نشیب های زیاد توان اثر گذاری بر معادله قدرت در مصر و منطقه دارد. بنابراین ائتلاف با مصر می تواند کلید نفوذ به خاورمیانه عربی و شمال آفریقا تلقی گردد. ناصر در دوره قدرت باپیوند ناسیونالیسم عربی و سوسیالیسم  تلاش نمود که با نزدیکی با شوروی وبا شکست دادن اسرائیل متحد نزدیک غرب معادلات قدرت دچار تغییرات اساسی سازد.اما جنگ کانال سوئز در سال 1956 و حمله همزمان انگلیس و فرانسه  و اسرائیل به مصر کل مسائل خاورمیانه  تحث تاثیر قرار داد با شکست مصر در جنگ، آرمان های  ناسیونالیسم عربی ناصر هم رنگ باخت

مصر همواره  در کنار عربستان و عراق از اضلاع اصلی قدرت در جهان عرب محسوب می شده طوری که اعراب از مصر به عنوان ام الدنیا از قاهره نیز قلب جهان عرب یاد می کردند . نقش مصر در نظام منطقه ای به ویژه بدلیل جایگاه ژئوپولیتیکی و ژئو کالچری ونیز قرار گرفتن در دریای سرخ ونیز مالکیت کانال  استراتژیک سوئز بی بدیل بوده است. بنابراین ارتباط با مصر برای ایرا ن از اهمیت بسزائی برخودار بوده واست.

ایران و مصر به لحاظ قرار گرفتن در منطقه حساس خاورمیانه وبرخوداری از موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئو اکو نومیکی و وجود زمینه های همکاری  و ابعاد سیاسی ، اقتصادی و امنیتی می توانند در تامین اهداف و مراودات و منافع خود از ظرفیت های یکدیگر استفاده کنند.  مراودات گذشته دو کشور بیانگر آن است که هرگاه اراده طرفین بر همکاری و اشتراک مساعی درباره هدف های مشترک مسئله های بین المللی قرار داشته است  علاوه بر تامین خواسته های خود توانسته اند نقش مثبت و سازنده ای را در ایجاد صلح و ثبات ایفا کنند.

هرگاه مسائلی موجب ایجاد شکاف بی آن ها شده منافع طرفین و امنیت منطقه با چالش مواجه شده است نکته قابل توجه این است که سیاست نزدیکی به مصر الزاماً خواست جمهوری اسلامی ایران نیست و در زمان رژیم شاه نیز وجود داشت. در واقع نزدیکی ایران و مصر در چارچوب تامین منافع ژئوپلیتیک در خاورمیانه یک اصل بنیادی در سیاست منطقه ای ایران بوده است.  اگر خاورمیانه را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کنیم، دو ضلع اصلی آن ایران و مصر هستند.  ایران قدرت مسلط در شرق خاورمیانه در منطقه ای از عراق، خلیج فارس تا افغانستان و حوزه خزر است، مناطقی که مرکز تولید و صدور انرژی، تبادلات کالا و نیروی کار و تجارت هستند. تم اصلی در شرق،  ایفای نقش در تحولات عراق و مسائل سیاسی- امنیتی خلیج فارس است. از این لحاظ ایران برای مصر یک نقطه اتصال به منافع اقتصادی و انرژی و مسائل سیاسی-امنیتی شرق خاورمیانه است.

روابط ایران و مصر در دهه های گذشته  تحت تاثیر اختلافات منطقه ای  وفرامنطقه ای قرار داشته است. بی شک کنشگری برخی از بازیگران منطقه ای نظیر عربستان به دلیل ماهیت روابط با مصر  ،بیشترین نقش را در تطویل بحران و عدم بهبود روابط با ایران داشته است . بی ویژه پس از کودتای 2013 و بازگشت مجدد  نهاد نظامی قدرت  ونیز تضعیف جریان اسلامگرای وابسته به اخوان المسلمین و حمایت آشکار عربستان از ژنرال السیسی ،هرگونه تلاش ایران برای نزدیکی به مصر با دشواری های بیشتری مواجه ساخته بود.از دیگرسو، مصر  به دلیل تنگنای اقتصادی  ونیز شکاف میان دو جریان اسلام گرا و غیر اسلامگرا از یک سو و وابستگی بیشتر به عربستان و امارات  برای برای رفت از مشکلات  از دیگر سو ، توان بازیگری مستقل را هم از دست داده،  بطوریکه سیاست خارجی و منطقه ای مصر به ویژه در حوزه خلیج فارس تابعی از سیاست خارجی عربستان تعریف شده است.

در دوره اسلام گرایان به رهبری محمد المرسی پس از انقلاب ناکام 2011 مصر انتظار می رفت روابط دو کشور پس از دوره فترت  مجدد برقرار شود  و زمزمه هم شنیده شد. با این وجود ، حاکمان  ناکام اخوانی ها به دلیل درک نادرست از تحولات داخلی و خارجی  و ارائه الگوی ناکام از حکمرانی اخوانی نتوانستند توفیقی حاصل کنند .

از دیگر سو عربستان و کشورهای همسو به دلیل رقابت  با ترکیه و قطر در مسائل منطقه ای به ویژه الگوی حکومتداری (اخوانی- سلفی وهابی ) تمام تلاش خود را برای سرنگونی اسلامگرایان  اخوانی به رهبری محمد مرسی بکار بستند.  بنابراین طبیعی بود که عربستان حامی جریان نظامی و امنیتی و حذف قدرت سیاسی اخوان‌المسلمین بود. حاکمان سعودی پس از قیام‌های عربی و تغییرات سیاسی و نظامی در منطقه درقبال ایران احساس ضعف می‌کردند. ازاین‌رو، تلاش نمودند که با وارد کردن مصر به‌عنوان کشور کلیدی و بازیگر مهم منطقه‌ای به معادلات رقابتی با تهران، شرایط را به نفع خویش به‌نوعی تغییر دهند.

کودتای نظامیان به رهبری ژنرال السیسی در 2013 وبازگشت مصر به جرگه کشورهای عربی  باعث شد مصر بار دیگر در کنار عربستان در ائتلاف سازی  های ضد ایرانی مشارکت  داشته باشد . 

بنابراین طبیعی است که ذوب شدن یخ روابط تهران – ریاض دو رقیب  سنتی در غرب آسیا به عنوان  کاتالیزور و عنصر تسهیل گر در روابط تهران- قاهره نقش مهم  داشته باشد. طوری که به موازات خبر سازنده در تجدید روابط ایران و عربستان سعودی  تلاش ها  برای نزدیکی ایران و مصر بیشتر شده است. ودر این میان میانجی گری سلطان نشین عمان همسایه ایران بسیار  خبر ساز شده است . تلاش های اخیر گویا منجر  به توافقات اولیه برای برقراری  روابط دو کشور شده است .

احمد فهمی» سخنگوی رسمی ریاست جمهوری مصر در بیانیه‌ای اعلام کرد: «جمهوری عربی مصر از این گام مهم تقدیر می‌کند و رویکرد عربستان سعودی در این زمینه در جهت رفع تنش در روابط منطقه‌ای و تأکید بر اتکای خود به مبانی و اهداف منشور سازمان ملل در خصوص احترام به حاکمیت کشورها و عدم مداخله در امور داخلی آن‌ها و نهادینه کردن مفاهیمی نظیر حسن‌همجواری و تقویت امنیت و ثبات در منطقه را ارج می‌نهد”

قاهره اولین گام خود را با اعلام آزاد بودن سفر ایرانی ها به صحرای سینا برداشت. هر چند که این قدم بسیار کوچک بود، اما نشان از باز شدن برخی از گره‌ها داشت. در این بین عراق که نتوانست در میان تهران و ریاض آشتی برقرار کند، اینبار سراغ قاهره و تهران رفته است تا نقش خود را به عنوان میانجی ایفا کند. به‌نظر می‌رسد که پروژه آشتی دادن ایران و مصر به نسبت پروسه ای که ایران و عربستان در پیش داشتند آسان‌تر است و نیازی نیست که از کشوری مانند چین برای آشتی استفاده شود. 

بی تردید در صورت اراده  طرفین  برای برقراری و بسط روابط رسمی ، شرایط مناسبی  برای نزدیکی دو ملت مسلمان فراهم شده است . مصر علاوه بر نقش مهم در ترتیبات امنیتی منطقه  با توجه نقش تاریخی در صلح سازی میان اعراب و اسرائیل  حائز اهمیت است. با توجه به جایگاه فلسطین  در سیاست خارجی ایران ونیز اهمیت مصر در جهان اسلام، همکاری  دو کشور در موضوع حل بحران اصلی خاورمیانه با بهره گیری  از ظرفیت سازمان کشورهای اسلامی و دیگر نهاد منطقه ای وبین المللی می تواند نقش کلیدی در احقاق حقوق فلسطینیان  داشته باشد.  

,واژگان کلیدی: تهران،قاهره ، فصل جدید، روابط     ,ایران ,مصر,

مطالب مرتبط