کامران کرمی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
در بخش قبلی مقاله حاضر به سیاست های تبعیض آمیز دولت عربستان سعودی بر اقلیت شیعی اشاره رفت و تبعیض های اعمال شده در طول سالیان گذشته در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی مطرح گشت که سهم مهمی را در انکار هویت شیعی در استان شرقی عربستان بر جای گذاشته است. در واقع نکته مهمی که می بایستی بدان توجه نمود این است که مجموعه نابرابری ها و تبعیض های چهارگانه که موجب محرومیت شیعیان از امکانات موجود را فراهم آورده است، نقش و سهم بسزایی در شکل گیری جنبش های شیعی و نارضایتی از وضعیت موجود و تولد تظاهرات از سوی این گروه را فراهم آورده که در مواردی منجر به کشته و زخمی شدن شیعیان در مناطقی چون قطیف، احساء و العوامیه گردیده است. بنابراین در این بخش از مقاله که در ادامه بخش های پیشین است به بررسی و تحلیل جنبش های شیعی و زمینه های شکل گیری این سازمان ها از سوی شیعیان پرداخته می شود. سازمان انقلاب اسلامی مهمترین جنبشی است که با تأسی از انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت و به بخشی از نیازهای شیعیان پاسخ داد که بعدها در روند تغییر و تحولات داخلی، منظقه ای و بخصوص تغییر نگاه رهبران و نخبگان جنبش، سازمان انقلاب اسلامی به جنبش اصلاحیه تغییر نام و ماهیت داد که در ادامه بدان اشاره می گردد.
کلیدواژگان: عربستان، شیعه، جنبش، سازمان
تحلیل رخداد
مجموعه نابرابريها و برخوردهاي بعضاً نژادپرستانه حكام سعودي و فقهاي وهابي، در طول ساليان گذشته سبب تولد جنبشهاي اعتراضي شيعيان و بروز ناآراميهايي شده، كه بررسي آنها می تواند زوایای آشکارتری را هویدا سازد. تبعيضهاي سياسي در كنار تبعيض اجتماعي و اقتصادي، موجبات تبديل شدن شيعيان به اپوزيسيون حكومت را فراهم و آنان را به جهتگيريهاي نظام حاكم حساس كرده و باعث شده است تا نارضايتي خود را به اشكال مختلف ابراز كنند. شرایط اجتماعی – اقتصادی و مذهبی شیعیان استان شرقی نقش بسیار مهمی را در روند سیاسی کردن و ظهور فعالیت های سیاسی شیعیان ایفا کرده و فضای مناسبی را برای تکوین اپوزیسیون شیعه فراهم آورده است. در حقیقت عملکرد ایجابی حکومت سعودی در رویارویی با رقبای داخلی، به ویژه شیعیان و حجازی ها، نقش موثری را در بازآفرینی اختلافات مذهبی، اجتماعی و سیاسی کشور ایفا نموده است (1).
در واقع شیعیان از طرز تحریف و بازسازی وقایع تاریخی ناراضی اند. پیروان تشیع نمی توانند ادعاهای وهابی ها مبنی بر رافضی بودن شیعیان را بپذیرند و به تسلط دایمی آنها بر حکومت عربستان رضایت بدهند. شیعیان در چنین شرایطی فقط به اقدامات دولت دل بسته اند و امید دارند که دولت از اشاعه الهیات وهابی جلوگیری خواهد کرد. بطور کلی شیعیان در زمینه بازسازی تاریخ و گذشته خودشان، موضع فعالی را اتخاذ کرده و قرائت موجود را نپذیرفته اند. این موضع گیری شیعیان در اقداماتی چون بازنویسی تاریخ منطقه خودشان، بخصوص الحساء که اکثریت جمعیت شیعی را در خود جای داده است، قابل مشاهده است. هر چند که در روایات رسمی تاریخ و در متون کلاسی عربستان، شیعیان از قلم افتاده اند، اما جامعه از طریق روشنفکران و نخبگان قرائت و تعبیر دیگری از تاریخ دارد که بر اساس آن شیعیان عبارتند از گروهی فعال، دارای هویت منطقه ای و جداگانه – نه کاملاً بیگانه – که در تاریخ حضور واقعی داشته اند (2). آثار حمزه الحسن، سخنگوی «الحرکه الاصلاحیه» نمونه آشکاری از «سازمان انقلاب اسلامی» و تلاشی منظم برای دستیابی به اهداف شیعیان می باشد.
الحسن دو هدف اساسی را در آثار خودش دنبال می کند؛
1- شناسایی و ارایه تاریخ، فرهنگ و هویت شیعیان عربستان سعودی که از تاریخ رسمی این کشور حذف شده اند.
2- معرفی تبعیض هایی که حکام سعودی در مورد شیعیان اعمال می کنند (3)
از شکل گیری سازمان انقلاب اسلامی تا جنبش اصلاحیه
به شکل قانونی، سازمان یا گروه سیاسی شیعی در عربستان فعالیت ندارد؛ اما تعدادی سازمانها و شبکههای غیررسمی وجود دارند که مطالبات و حقوق شیعیان را دنبال میکنند (4). تا پیش از انقلاب ایران، مخالفت شیعیان با حکومت سعودی عمدتا در قالب مشارکت در جنبشهای چپگرا تبلور مییافت؛ جنبشهایی همچون حزب غیرقانونی کمونیست سعودی یا دیگر جنبشهای چپگرای افراطی غیرقانونی. بهگونهای که شیعیان در جستوجوی جنبشی جهانشمول و غیرفرقهای که آنها را بپذیرد، با احزاب بعث عراق و سوریه یا با دیگر جنبشهای مشابه در منطقه خلیج پیوند برقرار کردهاند (5).
در دهه 1970 زمینه های تأسیس سازمانی انقلابی با نام سازمان انقلاب اسلامی شبه جزیره عربستان شکل گرفت که تا چندین سال فعالیت های آن به صورت پراکنده بود. در سال 1975 این تشکل، فعالیت های خود را در منطقه شیعه نشین شرقیه متمرکز ساخت و پس از قیام کعبه و منطقه شرقیه در سال 1979 و بخصوص با تأسی از فضای انقلابی در ایران، رسماً اعلام موجودیت کرد. چون این سازمان بر اساس ایدئولوژی اسلامی طرح ریزی شده بود، تلاش داشت تا در وهله نخست به مردم آگاهی سیاسی دهد (6).
سازمان انقلاب اسلامی نقش مهمی را در مقطعی از تاریخ شیعیان عربستان بازی نمود که به زعم نویسندگان و تحلیل گران مسائل عربی بخصوص طیفی که در مورد شیعیان قلم فرسایی می کنند، نقش مهمی را در احیای هویت شیعی و امیدواری در بهبود شرایط مبارزاتی داشته است. در زمانی که هویت شیعیان استان شرقی بوسیله تبعیض های هدفمند و محرومیت ها و محدودیت های اعمال شده در حال انکار بود، شکل گیری چنین سازمانی به خوبی توانست موج جدیدی از خوشبینی به وضعیت در حال تغییر را در میان شیعیان بوجود آورد. اما در سالهای پایانی دهه 1980 و با توجه به اختلافات درونی و همچنین تبلیغات و فشارهای حکومت سازمان انقلاب اسلامی دچار ضعف گردید. در سال 1987 کمیته مرکزی جنبش تصمیم گرفت تا پس از صدور فرمان عفو عمومی بوسیله پادشاه عربستان، به تدریج به کاهش تنش با دولت عربستان سعودی اقدام کند. بدین ترتیب سازمان از یک گزینه تهاجمی به دیدگاهی متعادل و مدرن تغییر جهت داد و علل آن نیز افزون بر پایان یافتن جنگ اول خلیج فارس، این بود که رهبران سازمان از پیامها و تاکتیکهای تهاجمی خسته شده و دریافته بودند که براساس واقعیت جمعیتی _ شیعیان نمیتوانند انقلابی موفق را به راه اندازند و افزون بر آن الگوگیری از نمونه ایران نیز با واقعیت جامعه شیعی عربستان تناسب چندانی ندارد و با خشونت نمیتوان به سازش بر سر مسائل مذهبی و سیاسی و اجتماعی رسید (7).
سازمان انقلاب اسلامی در اوایل سال 1991 به «الحرکه الاصلاحیه» تغییر نام داد و اعلام کرد که خود را جنبشی وطنپرست میداند. سرانجام دولت سعودی به چند دلیل، که از جملة آنها تحولات ایدئولوژیکی جنبش اصلاحیه از حالتی انقلابی به اصلاحی بود، موافقت نمود تا با نمایندگان جنبش گفتوگو و مذاکره کند. با این حال پس از فرمان عفو عمومی در سال 1993 بیشتر اعضای جنبش به کشور بازگشتند و از راه گفتوگو کوشیدند مطالبات و خواستههای شیعیان را پیگیری کنند. یکی از این رهبران اصلی جنبش، شیخ حسن الصفار بود که در سال 1993 با قبول دعوت فهد به عربستان رفت. آل سعود طی مذاکرات و توافق با سازمان که منجر به پایان دادن به مبارزات آنها شد، توافق کرد که آزادی اعمال مذهبی در منطقه شیعه نشین احساء تضمین گردیده و شیعیان زندانی آزاد و تبعیض های شغلی نیز برداشته شود. اما پس از آنکه رژیم سعودی به تدریج اوضاع را مهار کرد، از عمل به مفاد قرارداد خودداری نمود، به نحوی که تاکنون این قرارداد عملی نشده است (8).
این جنبش اصلاحطلب شیعی که بارزترین جنبش شیعی است، با مصالحه و تسامح در برابر نظام، تأکید بر تحکیم موقعیت شهروندی شیعه در حکومت و مبارزه صلحآمیز و سیاسی با هدف دستیابی به حقوق خود همانند شهروندان دیگر و مشارکت در ایجاد دموکراسی و اصلاح در کشور شناخته میشود. در حال حاضر جنبش شیعیان در عربستان سعودی، روند دو وجهی و مسالمتآمیز خود را همچنان حفظ کرده است. در حال حاضر تا حدودی می توان گفت که اغلب شیعیان به این نتیجه رسیدهاند که امنیت جامعه آنها با بقای حکومتی که میتواند به خوبی از رفتارهای افراطی و کینهجویانه وهابیها و سلفی ها جلوگیری کند، تأمین میگردد. از اینرو تأکید بر وحدت ملی، همزیستی، همکاری و محوریت اسلام نیز برای از بین بردن تردیدها نسبت به عدم وفاداری به دولت طراحی شدند (9).
پی نوشت های بخش سوم
1. Joshua Teitelbaum, “The Shiites of Saudi Arabia,” Current Trends in Islamist Ideology, Volume 10, (August 2010), see: http://www.currenttrends.org/research/detail/the-shiites-of-saudi-arabia
2. لی.نور.جی مارتین، چهره جدید امنیت در خاورمیانه، ترجمه قدیر نصری، (تهران: دانشگاه امام صادق، 1389) 87-86.
3. Hamza al – Hassan, “AL-shiafi al – Mamalaka al-arabiyya al-saudiyya,” vols. 1 and 2 Beirut: Mu assasat al-bagi li ihya al-turath, 1993.
4. سجاد خدابنده لو، «جامعه شیعی در عربستان سعودی»، مجله بازتاب اندیشه، ش. 92، (آذر 1386) 76.
5. گراهام فولر و رند رحیم فرانکه، «شیعیان عربستان سعودی»، ترجمه خدیجه تبریزی، مجله شیعه شناسی، ش. 8، (زمستان 1383): 141-140.
6. نجف زراعت پیشه، برآورد استراتژیک عربستان سعودی(سرزمینی – سیاسی)، (تهران: ابرار معاصر، 1384)، 204.
7. محسن یوسفی، اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی (تأثیر بحران عراق بر تحولات سیاسی عربستان سعودی)، ترجمه ، (تهران: ابرار معاصر، 1386) 176.
8. نجف زراعت پیشه، همان، 206.
9. سجاد خدابنده لو، همان، 76.