تحليل گر و استاد روابط بين الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
در يك دهه گذشته توجه امريكا به مهار چين در عرصه نظام بين الملل ، آسيا و حوزه اقيانوس آرام رنگ جدي تري به خود گرفته است. گفتگوي زير براي بررسي بيشتر استراتژی آمریکا برای مهار چین در ایندوپاسیفیک است.
واژگان کلیدی: استراتژی، آمریکا ، مهار، چین ، ایندوپاسیفیک
مرکز بین المللی مطالعات صلح: منظور از منطقه ایندوپاسیفیک بصورت کلی چیست؟
در بخش اعظمی از قرن بیستم تا سال 2000 منطقه ایندو-پاسیفیک -که انعکاس دهنده واقعیت های ژئوپلتیکی جدیدی بود- کمترین توجه را به خود جلب کرد. تحلیلگر استراتژیک هندی، راجا موهان استدلال می کند که دریاهای پاسیفیک غربی و اقیانوس هند “یک تئاتر ژئوپلتیکی منسجم و واحد” است که همان ایندوپاسیفیک است. اما مفهوم «ایندوپاسفیک» برای نخستین بار در 2007 و در مقاله تحلیل گر هندی، گورپریت خورانا و پس از آن توسط شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن در جریان سخنرانی او در پارلمان هندوستان در سال 2007 مطرح شد. او در این سخنرانی از «آسیای بزرگتر» یاد کرد که به طور همزمان اقیانوسهای هند و پاسفیک را در بر میگرفت. در استرالیا، روی مدکالف براین باور است که مفهوم جدید ایندوپاسیفیک، یک توصیف ارزشمند و عینی از سیستم منطقه ای بزرگتر است که استرالیا خود را در آن پیدا کرده است. استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال 2017 آن را منطقه ای تعریف کرد که از ساحل غربی هند تا سواحل غربی ایالات متحده کشیده شده است. دیگران منطقه ایندو-پاسیفیک را به صورت وسیعتری تعریف کرده اند که شامل سواحل اقیانوس هند نیز می شود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: چه مولفه هایی این منطقه را دارای اهمیت و تاثیرگذار کرده است؟
منطقه هندو-پاسیفک شاید پراکنده ترین منطقه روی زمین باشد که مشتمل بر 36 کشور قاره ای، شبه جزیره ای و مجمع الجزایری از جمله چند ده هزار جزیره مسکونی می باشد و اکثر پهنه اقیانوس های آرام و هند و نیز دریاهای داخلی آسیا را پوشش می دهد. این منطقه با بیش از 3 میلیارد نفر جمعیت، بیش از نیمی از جمعیت جهان را در خود جای می دهد از جمله دو تا از پرجمعیت ترین کشورهای جهان یعنی هند و چین. این منطقه برمبنای ویژگی های اقتصادی، سیاسی و امنیتی آن، محل تلاقی سیاست قدرت های بزرگی همچون چین و آمریکا می باشد. منطقه مذکور تمرکز سرمایه و فناوری است و پویاترین اقتصادهای دنیا با برخورداری از بالاترین میانگین رشد جهان در آن متمرکز هستند. توانمندی اقتصادی برتر ژاپن، اصلاحات رو به رشد و پیشرفت اقتصادی چین، تجربیات قابل توجه کشورهای تازه صنعتی شده و حرکت رو به رشد اقتصادی «آ.سه.آن» مهمترین کانون های تحولات اقتصادی در این منطقه بشمار می رود. و به بیش از سیصد زبان صحبت می شود. بزرگترین دموکراسی جهان(هند) و بزرگترین کشورهای اسلامی (اندونزی، پاکستان و هند) در این منطقه واقع اند. بیش از 40 درصد خروجی اقتصاد جهانی شامل اقتصادهای پیشرو چین، ژاپن و کره جنوبی مربوط به این منطقه است. همچنین بعضی از بزرگترین و پیشرفته ترین نیروهای نظامی جهان شامل چین، کره شمالی، کره جنوبی، هند و ژاپن و نیز سه قدرت هسته ای اعلامی (پنج)، اگر ایالات متحده و روسیه هم لحاظ شوند)به این منطقه تعلق دارد. 70 درصد تجارت جهانی از طریق آبراه های راهبردی آن نظیر تنگه های مالاگا و سوندا صورت می گیرد و سالانه 75000 کشتی آسیا را به خاورمیانه و اروپا وصل می کنند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: استراتژی آمریکا بصورت کلی در این منطقه در دوره های گذشته چگونه بوده است؟
تا پیش از جنگ دوم جهانی استراتژی آمریکا در این منطقه کاملا نامنظم و پراکنده و فاقد انسجام کافی بود. از زمان جنگ دوم جهانی خلاء وجود یک راهبرد فراگیر، متفق القول در سیاست خارجی امریکا –که به قول لیپمن تا آنزمان دفاعی بود- احساس شد. این تغییر در تفکر استراتژیک منجر به برنامه ریزی بنیادی برای دوران پس از جنگ شد و پایه سیاست ایالات متحده در اقیانوس آرام را در دوران جنگ سرد و فراتر از آن شکل داد. از اینجا بود که لزوم خنثی کردن تهدید بالقوه ژاپن، وقوع جنگ کره، محدود کردن کمونیسم و تهدیدات ناشی از خرابکاری کمونیست ها آمریکا را وادار کرد تا در پی ایجاد یک نظام منطقه ای متشکل از ائتلافهای دفاعی باشد از جمله پیمان استرالیا-نیوزیلند-ایالات متحده در سال 1951 و سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی در سال 1954. این نظام معاهده در خلال جنگ سرد دگرگون شد بطوریکه SEATO و ANZUS لغو شد و در نهایت منجر به تشکیل ائتلاف هایی با استرالیا (1951)، فیلیپین (1951)، کره جنوبی (1953)، تایلند (1954) و ژاپن (1960) شد. نیروهای آمریکایی در پایگاه های اصلی هوایی و دریایی واقع در ژاپن در شمال شرقی و فیلیپین در جنوب شرقی مستقر شدند. این تاسیسات عظیم با موقعیت استراتژیک به نیروهای ایالات متحده اجازه می داد تا به نمایش قدرت بپردازند، در صورت لزوم مداخله کنند و سطح ثابتی از اطمینان و امنیت را برای کالاهای عمومی مانند آزادی ناوبری فراهم کنند اولویت های مهم نظامی آمریکا پیشگیری از حمله دیگر کره شمالی به موازات سی و هشتمین سال و گیرانداختن زیردریایی های مجهز به موشکهای بالستیک اتحاد جماهیر شوروی در استحکامات ساحلی خود در دریای اوکوتسک و آبهای مجاور بودند که این دومی با همکاری ویژه با نیروهای دریایی و هوایی ژاپن انجام می شد. با اوج گیری اقتصاد آسیا در در دهه 1960 و 1970 میلادی با شروع از ژاپن و سپس تسری یافتن به چهار ببر آسیایی، بعد اقتصادی اهمیت راهبردی آسیا و حفاظت از خطوط مهم حمل و نقل دریایی آسیا به موازات رشد اقتصادی این منطقه به طور فزاینده ای پررنگ تر شد.