پیمان وهاب پور
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
دیدگاه و نقش اعراب در خصوص پرونده هسته ای ایران یکدست و یکنواخت نیست. نگاه آنان، متأثر از عناصر و عوامل مختلفی است. به هر میزان که نگاه اعراب به ایران به عنوان یک تهدید تداوم پیدا می کند، استقبال آنان از فشار و تحریم غرب بر علیه جمهوری اسلامی بیشتر می شود. به جز برخی کشورهای عربی از جمله عراق، سوریه و شاید عمان، سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از راهبرد فشار غرب، بیش از راهبرد گفتگو و مذاکره استقبال می کنند. در حالی که آنان از تبعات چنین رهیافتی که می تواند منجر به بروز تنشها و مشکلات منطقه ای گردد، درک صحیحی ندارند. فرضیه این نوشتار این است که اعراب از تداوم راهبرد مذاکره غرب با ایران استقبال نمی کنند و جمهوری اسلامی لازم است در خصوص اقدامات احتمالی این کشورها برای به بن بست کشاندن مذاکرات ملاحظات جدی داشته باشد. دلایل چنین رویکردی در این نوشتار توضیح داده شده است. اعراب بدون درک مناسبی از نقشی که در پرونده هسته ای ایران ایفا می کنند، در حال افزایش تهدیدات در محیط منطقه خاورمیانه ای خود هستند.
کلیدواژه: پرونده هسته ای ایران، عربستان، تحریم، رقابت های منطقه ای
تحلیل رخداد
محمد البرادعی در کتاب خاطرات خود می نویسد: «بیشترین تلاش برای فشار به ایران از سوی کشورهای عربی بود. آنان میخواستند هرگونه که شده ایران راپایین بکشند، چون نمیتوانستند خود را به اندازه ایران بالا ببرند.» وی در ادامه مینویسد: «برخی از رهبران عرب از «ژاک شیراک»خواسته بودند که وزیرخارجهاش را برای مذاکره به ایران نفرستد. من خیلی ناراحت میشدم، هنگامی که در مییافتم، کشورهای عربی با دیپلماسی درباره ایران مخالفت میکردند. آنها به جای اینکه خود میانجی شوند تا مسأله هستهای ایران با دیپلماسی حل شود، با دیپلماسی دیگران هم مخالفت میکردند.»
این اظهارات در بدترین حالت نیز بهره ای از حقیقت دارد. کشورهای عربی تمایل زیادی برای پیشبرد برنامه هسته ای ایران از طریق مذاکره نیستند و از راهبرد فشار استقبال می کنند. هر چند به صورت علنی از این امر صحبت نکرده اند، اما تحلیل رفتارها و گفتارهای آنان می تواند تأییدی بر نوشته های رییس کل سابق آژانسبین المللی انرژی اتمی باشد. اما چه عواملی باعث می شود، چنین سیاستی را در پیش بگیرند؟ در ادامه به این دلایل اشاره می شود. با ذکر مجدد این نکته که سیاست ها و دیدگاه های آنان یکنواخت نیست و نمی توان رفتار تمام کشورهای عربی را در این قالب تحلیل کرد.
دلایل عدم استقبال اعراب به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس از دستیابی به توافق با غرب متعدد است:
- ایران به عنوان رقیب
برای بسیاری از کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی، ایران بیش از آنکه به عنوان یک رفیق منطقه ای محسوب شود، به عنوان یک رقیب جدی که می تواند جایگاه و نقش آفرینی این کشور را در خلیج فارس و خاورمیانه به چالش بکشد، مطرح است. این تلقی بعد از انقلاب اسلامی، به عنوان یک اصول راهنما درآمده است. برهم خوردن موازنه منطقه ای با فروپاشی رژیم شاه، این امیدواری را در میان کشورهای عربی بوجود آورد که نظم منطقه ای را بر اساس موازنه عربی شکل دهند. اما جنگ تحمیلی نشان داد که ایران همچنان یک قدرت بزرگ منطقه ای محسوب می شود. اعراب برای مقابله همه جانبه با این امر شورای همکاری خلیج فارس را تشکیل دادند، اما تهدید عراق، باعث شد که در رهیافت های خود تجدید نظر به عمل آوردند و در مقطعی نیز به همکاری با ایران روی بیاورند. حال دست یابی ایران به فناوریهای پیشرفته می تواند موقعیت این کشور را در منطقه تقویت کرده و گوی سبقت را از کشورهای عربی برباید. در صورت دست یابی به یک توافق پایدار، ایران با خیالی آسوده میتواند چرخه پیشرفت علمی، تکنولوژیک، اقتصادی و … را تکمیل نماید و در این صورت دست یابی به توانمندیهای ایران بسیار سخت خواهد بود. فشار غرب به مثابه ایجاد محدودیت بیشتر در نقش آفرینی منطقه ای ایران محسوب می شود که آمال و آرزوهای برخی از کشورهای عربی را تعبیر می کند.
- عدم تمرکز ایران بر قدرت یابی و پیگیری اهداف منطقه ای
ایران همواره به عنوان یک قدرت منطقه ای جایگاه بالایی را در شکل دهی به ترتیبات منطقه خاورمیانه و خلیج فارس داشته است. چه در دوران پهلوی و چه در حال حاضر، بازیگری ایران بر اساس قدرت یابی خود در منطقه پیش رفته است. واضح است که تأثیر گذاری بر روندهای سیاسی و امنیتی منطقه خلیج فارس، باب طبع اعراب نبوده و سعی کرده اند از طریق ورود بازیگران فرامنطقه ای این نقش را به چالش بکشند. چرا که خود به تنهایی نتوانسته و قادر نبوده اند که ایفای نقش های جدی ایران را محدود نمایند. در پرونده هسته ای ایران نیز این قدرتهای فرامنطقه ای بودند که شاید به صورت نیابتی از اعراب به جمهوری اسلامی فشار وارده کرده اند. به عنوان مثال می توان به برنامه ریزی نماینده آمریکا بعد از مذاکرات بغداد برای سفر به ریاض اشاره کرد که در آن قصد داشت گزارشی را به اعضای شورای همکاری خلیج فارس ارائه نماید اما به دلیل شرایط نامساعد جوی این سفر لغو شد و قرار شد که نمایندگان این شورا در واشنگتن به صورت دقیق از متن مذاکرات 1+5 و ایران آگاه شوند. هر گونه دست یابی به یک توافق میان ایران و غرب، می تواند محیط سیاسی منطقه را برای جمهوری اسلامی ایران مساعدتر سازد تا موثرتر به پیگیری اهداف خود مشغول گردد. اعراب از این نکته اطلاع داشته و سعی دارند همواره سایه فشارهای غرب بر سر ایران حفظ گردد. اما آیا عدم دست یابی به یک توافق با غرب می تواند چالشی برای ارتقاء جایگاه ایران باشد؟ به نظر پاسخ منفی است و ایران هنوز هم در خلیج فارس، عراق، و بعضاً در افغانستان تأثیر جدی خود را بر روندهای سیاسی می گذارد.
- تضعیف ایران در حوزه پیگیری خواستها و اهداف ایدئولوژیک
اعراب منطقه هیچ گاه فارغ از دیدگاه ایدئولوژیک خود به تنظیم روابط با ایران نپرداخته اند. این دیدگاه ایدئولوژیک را در وهله اول می توان بر سر نظام سیاسی ایران و در مرحله بعد بر شکاف های فرهنگی و مذهبی مشاهده کرد. نظام های سیاسی وراثتی و محافظه کار اعراب که از همان لحظه شکل گیری انقلاب اسلامی، ایران را تهدیدی بر منافع خود می دیدند، از گسترش ایده های جمهوری اسلامی و پیگیری اهداف و خواستهای مبتنی بر شیعی گری واهمه دارند. بحران «بحرین» چنین ترسی را نمایان تر ساخت و عربستان بی درنگ و بدون هر گونه شک و شبهه ای ورود کرد. آنان از ترس تسلط ایران بر کشوری استراتژیک که اکثریت شیعه در آن زندگی می کنند، چنین اقدامی را انجام دادند و هیچ گونه اعتراضی نیز از سوی سایر کشورهای عربی در این زمینه شنیده نشد. عراق نیز عرصه رقابت فکری و ایده ای میان عربستان و ایران شده است. در حالی که اکثریت شیعه در عراق قدرت را در دست گرفته اند،عربستان بر تغییر وضعیت سیاسی این کشور تلاش نافرجامی می کند. مثالهای دیگری را نیز می توان به موارد فوق اضافه کرد. به همین خاطر است که اعراب سعی دارند از طریق درگیری سازی جمهوری اسلامی در پرونده هسته ای از تمرکز کشورمان بر بسط ایده های خود در منطقه خاورمیانه غافل شود و یا حداقل آن را به حداقل رساند. آنان می دانند که در صورت رهایی جمهوری اسلامی ایران از مناقشه هسته ای خود و دست یابی به یک توافق پایدار با غرب، به دنبال نفوذ و تأثیرگذاری حداکثری بر منطقه خواهد بود و در فضای کنونی که زلزله سیاسی تغییر و تحول به راه افتاده است، محیط مناسبی برای بسط این ایده ها می باشد. اعراب به خوبی به این تحلیل رسیده اند که تنها تداوم مناقشه است که بخش اعظمی از ظرفیت های جمهوری اسلامی ایران در نقاط غیر ایدئولوژیک و غیر فرهنگی متمرکز خواهد شد و نفوذ ایران را در منطقه خواهد کاست.
- برهم خوردن موازنه منطقه
اما تمام موارد فوق را می توان در یک گزاره خلاصه کرد و آن نیز برهم خوردن موازنه منقطه ای است. اعراب به این تحلیل پایبند هستند که ایران حتی اگر به قدرت اتمی دست پیدا نکند، می تواند در بلند مدت از طریق دست یابی به تکنولوژی های سطح بالا، شکاف موجود میان خود و اعراب را گسترده تر سازد. آنان معتقدند رشد علمی در سطح دانش هسته ای، هر لحظه این امکان را به ایران می دهد که متناسب با نیازهای خود، استراتژیهای دفاعی و امنیتی را تغییر دهد. از نگاه دولت های عربی، اگر غرب بر حق استفاده صلح آمیز هسته ای ایران در مقطع کنونی رضایت دهد، هیچ بعید نیست که در آینده به ایران هسته ای در حوزه نظامی نیز تن دهد و مجبور شود، حق ایران را برای دفاع از خود در محیط امنیتی شده خاورمیانه که دو قدرت هسته ای در آن وجود دارد، به رسمیت بشناسد. برهم خوردن توازن قوا میان ایران و کشورهای کوچک و بزرگ عرب، کابوسی است که خواب را از چشمان حکام آن ربوده است. آنان در این زمینه اعتماد جدی به غرب ندارند و همواره از استراتژی فشار بر ایران، حمایت می کنند. اعراب تلاش های غرب برای فشار به ایران را به منزله انجماد ارتقاء قدرت ایران و رشد شکاف های فاحش میان بازیگران منطقه می دانند. که در صورت آب شدن یخهای روابط ایران وغرب می تواند، به منزله سیلی جایگاه و قدرت آنان را به چالش بکشد. موازنه قدرت سالیان درازی است که در منطقه تعیین کننده رفتارهای اعراب می باشد. حتی اعضای شورای همکاری خلیج فارس در این مورد به دنبال دست یابی به قدرت هسته ای هستند تا به زعم خودشان بتوانند در برابر قدرت گیری روز افزون جمهوری اسلامی ایران حرفی برای گفتن داشته باشند.
- تحریم ایران و فروش بیشتر نفت
مهمترین برنده تحریم نفت ایران به دلیل تنش با غرب را می توان اعراب دانست. استقبال آنان از جایگزینی نفت ایران در صورت تحریم، موید این امر است که اعراب می خواهند بهره برداری خود را از این موضوع داشته باشند. بلافاصله پس از تحریمهای یکجانبه آمریکا بر علیه صنایع نفت و گاز ایران، عربستان سعودی به همراه برخی از کشورهای دیگر، به غرب یقین دادند که آنان توانایی جایگزینی نفت ایران را در کمترین زمان فراهم می کنند. حتی عربستان سعودی مذاکرات فشرده ای را با مشتریان اصلی ایران از جمله هند، چین، کره جنوبی، ژاپن و سایر کشورها صورت داد تا به آنان اطمینان دهد که می تواند تأمین کننده نیازهای نفتی آنان باشد. به دنبال این اقدامات، نماینده ایران در اوپک نسبت به این اقدامات واکنش شدیدی از خود نشان داد و به کشورهای حاشیه خلیج فارس در این زمینه هشدار داد. خطیبی در بخشی از اظهاراتش گفت: «ایران هرگونه افزایش تولید این کشورها را در زمان حاضر عملی غیر دوستانه ـ احتمالا خصمانه تلقی خواهدکرد». تنش میان ایران و غرب بهای نفت در بازارهای جهانی را نیز افزایش می دهد و این امر به سود کشورهای عربی است. هر چند این عامل را نمی توان به عنوان عاملی تعیین کننده در نظر گرفت، اما عنصری تأثیرگذار است.
دورنمای رخداد
با دلایلی که مطرح شد، به نظر می رسد اعراب اقدامات دیپلماتیک خود را برای فشار تشویق غرب برای فشار بیشتر به ایران شدت بخشند. آنان خوب می دانند که تداوم مذاکره جمهوری اسلامی با غرب، برای ایران مزیت های فراوانی دارد و موقعیت بین المللی ایران نیز از این طریق بهبود می یابد. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از دست یابی به توافق میان غرب و ایران استقبال نخواهند کرد. چرا که هر گونه تداوم مذاکره می تواند امتیازات جدی را برای ایران به ارمغان آورد. در حال حاضر مجموعه ای اختلافات میان ایران و کشورهای عربی تحت تأثیر فشار جدی غرب به ایران به وجود آمده است، و به محض رهایی از این فشارها، قدرت نمایی ایران در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه نمود بیشتری خواهد یافت. چیزی که اعراب به هیچ وجه خواهان آن نیستند.