مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

رویارویی ناتو و چین؛ از رقابت تا فروپاشی

اشتراک

مریم وریج کاظمی

پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک

مرکز بین المللی مطالعات صلح–  IPSC

در 2019 ینس استولتنبرگ، دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با اعلام این موضوع که چین به ما نزدیک‌تر می‌شود، چالش جدید این سازمان را نه اقدامات و سیاست های روسیه بلکه فعالیت فراآتلانتیکی چین دانست. ناتو با این استدلال که هم اینک ردپای مستحکم چین را در افریقا، قطب شمال، فضای سایبری و به ویژه اروپا می توان مشاهده کرد خواستار اقداماتی در خصوص پیشروی و نزدیکی چین به حوزه استحفاظی این سازمان شد. البته ناتو یادآوری کرد که چین را به عنوان یک دشمن نمی بیند، اما از این کشور خواست به تعهدات بین المللی خود پایبند باشد و مسئولانه عمل نماید(1). 

اگرچه چین برخلاف روسیه، تهدید مستقیم نظامی برای ناتو ایجاد نمی‌کند، اما نفوذ اقتصادی رو به رشد پکن و قاطعیت دیپلماتیکش در اروپا همراه با روابط نظامی رو به رشد آن با روسیه، پیامدهای امنیتی گسترده ای برای اقتصاد ترنس-آتلانتیک دارد. بی شک سرمایه‌گذاری چین در زیرساخت‌های حیاتی در سراسر اروپا، از شبکه‌های مخابراتی گرفته تا تأسیسات بندری، می‌تواند توانایی ناتو را برای پاسخگویی دیپلماتیک و در صورت لزوم نظامی به بحران‌های بین‌المللی تضعیف کند. با توجه به اینکه شرکت های چینی سهام مالکیت 13 بندر در اروپا از بلژیک تا یونان و فراتر از آن حتی در ترکیه را به دست آورده اند، همچنین مالکیت 10درصدی چین از کل ظرفیت بنادر اروپا و سرمایه گذاری در جاده ها و راه آهن در اروپای شرقی، به طور بالقوه تحرک نظامی و آمادگی ناتو را در شرایط بحرانی پیچیده می کند. زنجیره‌های تامین امنیت دفاعی حساس متحدان ناتو نیز می‌توانند بیش از حد به چین وابسته شود، همانطور که اخیرا در مورد جت‌های جنگنده F-35 مشاهده گردید. همچنین چین از نظر فناوری پیشرفته در حال تبدیل شدن به یک قدرت جهانی است. در رقابت برای کنترل و تأثیرگذاری بر زیرساخت های دیجیتال جهانی، چین نقش مهمی را در توسعه استانداردهای فناوری ایفا می کند. حضور چین در شبکه های مخابراتی اروپا نگرانی های را ایجاد کرده است که اگر برخی از متحدان ناتو تجهیزات هواوی را در شبکه هایG5  خود بگنجانند، با توجه به روابط نزدیک این شرکت با حزب کمونیست چین، سوالاتی در مورد یکپارچگی ارتباطات آنها مطرح می شود. در این راستا در دوران پرزیدنت ترامپ، ایالات متحده طرح شبکه‌ پاک اینترنت را به اجرا گذاشت تا شرکا و متحدان اروپایی را ملزم کند تا حضور فناوری هوآوی را در شبکه‌های مخابراتی خود محدود نمایند(2).

از سوی دیگر، گستره فعالیت های نظامی چین نیز به منطقه یورو- آتلانتیک نزدیکتر می شود. در این راستا نیروی دریایی روسیه و چین تمرینات نظامی مشترکی را در دریای مدیترانه و دریای بالتیک انجام داده اند که نشان دهنده همکاری نظامی رو به رشد بین پکن و مسکو است. همکاری چین و روسیه در قطب شمال نیز تقویت می شود، جایی که هر دو کشور در پروژه‌های گاز طبیعی و همچنین در کریدورهای حمل‌ونقل که به عنوان بخشی از جاده ابریشم قطبی یا مسیر دریای شمال شناخته می‌شود، سرمایه‌گذاری گسترده ای انجام دادند. فراتر از منطقه یورو- آتلانتیک، چین در حال توسعه قابلیت‌های نظامی مدرن (موشک‌های دوربرد، ناوهای هواپیمابر و زیردریایی‌های مدرن هسته‌ای) است که پیامدهای امنیتی جدی برای ناتو دارد. به همین ترتیب، چین در حال سرمایه گذاری در تسلیحات ضد فضایی است که می تواند تهدیدی برای ماهواره های ناتو باشد. از این رو، سرعت حیرت آور مدرنیزاسیون نظامی چین و تمرکز برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی در زمینه فناوری های نوظهور نظامی، هوش مصنوعی، فناوری های کوانتومی و فضای ماورای جو، باید برای متحدان ناتو نگران کننده باشد. 

اگرچه همگرایی بین ایالات متحده و اروپا در مورد نحوه برخورد با چین وجود دارد، اما یکی از موانع اصلی، تعریف استراتژی در قبال چین به دلیل عدم انسجام سیاسی در این موضوع است. با این حال، پرزیدنت بایدن در سخنان خود در کنفرانس امنیتی مونیخ اولویت مشخصی را برای متحدان ایالات متحده تعیین کرد و گفت: ما باید با هم برای یک رقابت استراتژیک بلند مدت با چین آماده شویم. اگر قرار باشد ناتو نقش معناداری در این تلاش جمعی ایفا کند، متحدان باید درک بهتری از پیامدهای امنیتی چین داشته باشند، هماهنگی سیاسی بین متحدان و شرکای ناتو را افزایش دهند و همکاری با اتحادیه اروپا را تقویت نمایند(3). آنچه که مسلم است، هر عاملی که آمریکایی‌ها را تضعیف کند، ناتو و تضمین امنیت اروپا را- که آمریکایی‌ها به اروپایی‌ها داده‌اند- هم تضعیف می‌کند. این در حالیست که ایالات متحده، چین را رقیب استراتژیک اصلی خود می داند و تمرکز خود را معطوف به آسیا و اقیانوسیه کرده است، بنابراین ناتو باید ثبات یورو -آتلانتیک را تضمین کند.

با این حال، بیانیه مشترک ناتو در مورد چین به عنوان چالشی سیستماتیک برای نظم بین المللی مبتنی بر قوانین و تصویب بسته اصلاحی ناتو 2030، گام های ضروری برای آماده شدن ناتو برای رویارویی با چین است. جاه طلبی، استراتژی و رفتار چین، چالش های سیستماتیک را برای امنیت اتحاد ناتو ایجاد می کند از این رو ناتو2030 با هدف  افزایش بیشتر انعطاف پذیری؛ تقویت نوآوری های تکنولوژیکی؛ مقابله با پیامدهای تغییرات اقلیمی به عنوان تهدید نوظهور، و از همه مهمتر افزایش همکاری با شرکا از جمله در آسیا و اقیانوسیه، برنامه ریزی شده است.

با این حال، بسیاری از کشورهای اروپایی عضو ناتو، تمایلی به خطر انداختن روابط نزدیک اقتصادی خود با چین با انتقاد شدید از پکن ندارند. تنها در سه ماهه اول سال 2021، 41 درصد از کل خودروهای فروخته شده توسط دایملر آگ، فولکس واگن و ب. ام. و. به چین رفته است. اگر چین موفق به ساخت و دفاع از شبکه زنجیره تامین زمینی از طریق ابتکار یک کمربند و یک جاده شود، اروپا را از جامعه فراآتلانتیک به اوراسیای منتهی به چین خواهد کشاند(4). از این رو ناتو برای مقابله با تهدید قریب الوقوع چین، آماده نیست چرا که مشکل یک مشکل سیاسی است. ایالات متحده و متحدان اروپایی ناتو چالش چین را متفاوت می بینند. برای چندین سال، واشنگتن چین را به عنوان مجموعه مشکلات نظامی و اقتصادی درک کرده  اما برای متحدان اروپایی، جذابیت بازار آسیایی کشش قدرتمندی دارد. اروپایی ها می دانند که چین یک چالش استراتژیک است، اما با این وجود مصمم هستند تجارت و سرمایه گذاری را با چین ادامه دهند.

از نگاه اروپایی ها، پکن در مجموع یک رقیب و یک شریک است و ناتو باید این واقعیت را بپذیرد و به فرصت‌های تعامل با پکن در مورد چالش‌های مشترک مانند مبارزه با دزدی دریایی یا کنترل تسلیحات فکر کند. چین فعلا تهدیدی فوری برای ناتو به شمار نمی آید که نیاز به تصمیمات عجولانه داشته باشد، بلکه یک چالش بلندمدت برای دهه‌های آینده است. از این رو مشارکت استراتژیک ناتو با کشورهای حوزه اقیانوس هند و اقیانوس آرام، مانند ژاپن و استرالیا، که با چالش های ناشی از سیاست های پکن به طرق مختلف روبرو هستند، در این راستا قابل ارزیابی است.

به نظر می رسد با توجه به مشارکت فزاینده اقتصادی چین با اکثر کشورهای عضو ناتو همچنین اجاره بسیاری از مراکز استراتژیک اروپا بخصوص بنادر -به عنوان نبض درون اتحادی قاره اروپا-، ناتو از محدودیت های عملیاتی گسترده بر علیه چین برخوردار شود که شرایط را برای دو دستگی میان کشورهای اتحادیه اروپا با سیاست های ناتو هموار می سازد و می تواند اتحادیه اروپا را به مرز فروپاشی و احیای مجدد مرزبندی سیاسی بکشاند و برای ناتو نیز رویارویی داخلی با متحدان اجتناب ناپذیر خواهد بود. مورد تهدیدی دیگر که به شدت وضعیت اتحاد ناتو را بحرانی می کند موج عظیم مهاجرین اعم از جنگی –سیاسی-اجتماعی است که غالبا بدون پشتوانه مالی در پشت درهای کشورهای عضو ناتو به انتظار نشسته اند. این موضوع یک چالش درون سیستمی برای ناتو و متحدانش ایجاد می کند که در نتیجه غلبه احساسات بر عقلانیت شکل گرفته است. بدین ترتیب مجموع تهدیداتی که ناتو و متحدانش با آن دست و پنجه نرم می کنند چین و شرکای هم فکر را مجاب کرده تا بیش از آنکه ظرفیت های سیاسی-نظامی خود را تقویت نمایند، بازیگر اقتصادی فعال باشند و همانطور که شواهد نشان می دهد چین در این موضوع بسیار موفق عمل کرده است. از این رو هرگونه تلاش ناتو و متحدان برای محدود کردن چین و شرکای هم فکرش، صرفا خلاء های امنیتی-سیاسی میان اعضای ناتو را عمیق می کند و می تواند اتحادهای نظامی این چنینی را به انحطاط بکشاند. ضمن اینکه باید بپذیریم در جهان حاضر توافق و مشارکت اقتصادی بسیار کارآمدتر از ائتلاف نظامی عمل می کنند.

کلید واژگان: چین، ناتو، روسیه، اروپا، اقتصاد، بحران ، جنگ، مریم وریج کاظمی

  1. https://www.nato.int/cps/en/natohq/news_186940.htm
  2. https://www.gmfus.org/news/nato-and-digital-cooperation-indo-pacific
  3. https://www.csis.org/analysis/natos-pivot-china-challenging-path
  4. https://carnegieeurope.eu/strategiceurope/84798

مطالب مرتبط