اسلام ذوالقدرپور کارشناس روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC سیاستگذاری خارجی در چند دهه اخیر برای برخی بازیگران کنشگر نظام جهانی به گونه ای آرمانی شده که یک سیاست و گاه یک تاکتیک خاص به عنوان هویت یا زیربنای هویت یک حکمرانی تبدیل شده است. تبدیل یک سیاست یا تاکتیک آرمانی به راهبرد سیاست خارجی یا هویت یک بازیگر در نظام جهانی، مناسبات قدرت را به شدت تنش آفرین نموده و منابع و منافع وی را محدود و شکننده میسازد. تغییر چنین الگویی یا گذار از این الگو به یک الگوی جدید در سیاستگذاری خارجی، با آسیبها و چالشهای بیشماری روبرو میگردد، زیرا رویکرد گذار به منزله تغییر هویت تفسیر میگردد. سیاستگذاری خارجی ایران در چند دهه اخیر با چنین الگوی آسیبزایی مدیریت شده است. الگویی که هر سیاست و تاکتیک سیاستگذاری خارجی بهخصوص در مقابل ایالات متحده امریکا همانند هویت یا زیربنای هویت ایرانی برسازی شده است!