سیدمهدی پارسایی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
به دنبال دیدار جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با مقامات بلندپایه روسی در مسکو، دو طرف بنا را بر این گذاشتند تا در ژوئن پیشرو نشستی را در ژنو برای یافتن راه حلی پیرامون بحران سوریه برگزار نمایند. قرار است در این نشست نمایندگان دولت و مخالفان نظام سوریه نیز شرکت نمایند. در حالیکه بازیگران عمده یعنی آمریکا، روسیه، ترکیه، عربستان و اروپائیان در این نشست حضور خواهند یافت، طرفهای غربی نمیخواهند ایران را در این کنفرانس دعوت کنند، امری که با مخالفت روسیه و چین مواجه شده است. این نوشتار به دنبال ارزیابی احتمال موفقیت این نشست در حل بحران سوریه است، به نظر نگارنده بحران سوریه هنوز به مرحلهای نرسیده است که مذاکرات ژنو دو بتواند راه حلی برای آن پیدا کند، از یک سو بحران سوریه دامنه مرزهای بازیگری رو به اوج سه محور منطقهای ایران- عراق-سوریه-حزب الله( محور مقاومت)، ترکیه و اخوانیها، عربستان و قطر را دچار اختلال نموده است و از سوی دیگر رقابت شدیدی بین محور آمریکا-اروپا با روسیه-چین در صحنه بینالمللی بوجود آورده است، در عرصه داخلی نیز نوعی توازن با برتری نسبی دولت سوریه هست که مانع از پیشبرد ارائه راه حلی برای بحران سوریه گردیده است. دو طرف طیف به واسطه تاثیرات عمیقی که ماندن یا نماندن نظام سوریه بر معادلات قدرت منطقهای و جهانی خواهد داشت نگاههای صفر و صد به بحران دارند. در حالیکه در مذاکرات ژنو یک کشوری همچون کویت در جلسه حاضر بود، طرفهای غربی و عربی حاضر به دعوت از ایران برای حضور در نشست نشدند. لذا فقدان درک استراتژیک صحیح نسبت به نقش تعیین کننده ایران در کمک به حل بحران سوریه مانعی دیگر را فراروی موفقیت نشست ژنو دو قرار داده است.
واژگان کلیدی: ژنو دو، روسیه، آمریکا، بحران سوریه، ایران، مخالفان داخلی، متحدان منطقهای.
تحلیل رخداد
مذاکرات ژنو یک در جولای سال 2012 در سوئیس با حضور روسیه، چین، آمریکا، انگلیس، فرانسه، دبیرکل سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب، کاترین اشتون، کویت و قطر، ترکیه برگزار شد. این نشست در پی تمهید مقدمات گذار سوریه در قالب دولت وحدت ملی بود، نکته مهم این بود که روسیه حاضر نشد برخلاف پیشنویس اولیه کنفرانس، صحبتی از استعفای بشار اسد و یا حذف نظام سوریه در فرایند گذار به میان آید. این مساله پیروزی بزرگی برای روسیه و متحدان نظام سوریه به حساب آمد(1). به هر حال در ظرف یک سال گذشته بحران سوریه تداوم یافت، با عمیق شدن بحران و تهدیدات برآمده از تداوم آن، مجددا قدرتهای جهانی و منطقهای به دنبال برگزاری نشستی دیگر برای بررسی بحران سوریه و ارائه راه حل هستند. این نشست تحت عنوان ژنو دو در اواسط ژوئن 2013 در سوئیس برگزار خواهد شد و به نوعی به واسطه تحرکات دیپلماتیک اخیر جان کری وزیر خارجه آمریکا احیا شده است. ولی واقعیت اینست که در ظرف یک سال گذشته شاهد نزدیکی دیدگاهها و مواضع در سطح قدرتهای بینالمللی و سطح قدرتهای منطقهای نبودهایم. اخیرا معاذ الخطیب رئیس مستعفی شورای ملی سوریه پیشنهاد استعفا و خروج بشار اسد از سوریه در ظرف زمانی 20 روز به همراه پانصد نفر از مقامات دولتی را صادر نموده است(2). این پیشنهاد نه تنها نشاندهنده نزدیکتر شدن مواضع مخالفان و حامیان منطقهای و بینالمللی با مواضع نظام سوریه و حامیان منطقهای و بینالمللی آنها نیست بلکه گواه دورتر شدن رویکردهای دو طرف است. در عرصه داخل نیز بحث نصب موشکهای روسی در سوریه، پیشروی ارتش سوریه در بازپسگیری مناطق تحت اشغال مخالفان دست برتر را به طور نسبی به دولت سوریه داده و از سوی دیگر فضاسازی غربی-عربی پیرامون استفاده دولت سوریه از سلاحهای شیمیایی، تلاش اروپا (برداشتن تحریم ارسال سلاح به مخالفان سوریه) و آمریکا برای تجهیز مخالفان نظام سوریه وضعیت را برای تداوم درگیری نظامی مخالفان با نظام سوریه آماده کرده است. پس در واقع چه تغییر یا تغییراتی در مواضع دو طرف بحران در ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی رخ داده است که بتواند نویدبخش حل مسالمتآمیز بحران سوریه در ژنو دو باشد؟
مخالفان نظام سوریه هرگونه مذاکره با دولت سوریه و ایفای نقش نظام سوریه در آینده این کشور را به شدت رد میکنند، این موضع از سوی حامیان منطقهای و بینالمللی آنها نیز تقویت میشود و از سوی دیگر روسیه نیز کنار گذاشتن بشار اسد و حذف نظام سوریه از معادلات آینده سوریه را قاطعانه نمیپذیرد. مواضع صفر و صد مخالفان و موافقان نظام سوریه بیانگر این نکته است که هنوز زمان مناسب برای ارائه راه حلی واقعبینانه و منطقی بین دو طرف به وجود نیامده است. در یک سو روسیه بر اصل حاکمیت و عدم مداخله در امور داخلی سوریه تاکید میکند که با تحولات اخیر حقوق بینالملل همچون تقویت حقوق بشر در نظام بینالملل، حقوق بشردوستانه، مسئولیت حمایت و … چندان سازگار نیست و از سوی دیگر ایالات متحده آمریکا و متحدان غربیاش بر اصل مداخله بشردوستانه حقوق بشر، دموکراسی و .. در خصوص سوریه از کانال جامعه بینالمللی و شورای امنیت سازمان ملل اصرار دارند که در تضاد با عملکرد این کشورها در ماجرای لیبی است. مواضع متضاد قدرتهای بینالملی مذکور در واقع ریشه در برداشتهای آنها از حقوق و هنجارهای بینالمللی ندارد، بلکه حقوق بینالملل لفافه هنجاری است که قدرتهای مذکور برای حفظ و افزایش منافع ژئوپولتیکی خود در خاورمیانه از آن استفاده میکنند. آمریکا به دنبال پایان نهادن به قدرت روسیه و در وهله بعد محور مقاومت ضدهژمونیک ایران، سوریه در منطقه است و روسیه به دنبال حفظ منافع خود در خاورمیانه، جلوگیری از تضعیف جایگاه محور مقاومت و ممانعت از گسترش افراطگرایی در منطقه قفقاز و پیرامون روسیه است. راه حل روسیه مبنی بر مذاکره بین مخالفان و دولت سوریه، مخالفت با کنار رفتن بشار اسد میباشد. این در حالیست که ایفای نقش مهم از سوی دولت فعلی سوریه در آینده سوریه به هیچ وجه از سوی مخالفان پذیرفته نشده است. در مقابل رویکرد آمریکا در مورد کنارهگیری بشار اسد و عدم حضور نظام فعلی سوریه در آینده گذار سوریه نیز از سوی دولت مستقر سوریه قابل قبول نیست.
فقدان ارائه رویکردی منسجم از سوی اعضای دائم شورای امنیت و قطبی شدن قدرتهای بینالمللی در دو طیف روسیه-چین و آمریکا-انگلیس-فرانسه، زمینه را برای تداوم بحران در سطح منطقه نیز فراهم آورده است. سه جریان منطقهای که در دهه اول قرن بیست و یکم رو به اوج بودند یعنی جریان مقاومت با محوریت ایران-عراق پس از صدام-سوریه و حزبالله، جریان قطر و عربستان که بازیگران منطقهای قابل توجهی تبدیل شدند و جریان اسلامگرای اخوانی در ترکیه اساسا در متن تحولات سوریه به نوعی سرشاخ شدهاند. محور مقاومت بعد از سقوط صدام و روی کار آمدن دولت شیعی در عراق، پیروزی در جنگ سی و سه روزه و بیست و دو روزه 2006 و 2009 در مقابله با رژیم صهیونیستی وزن بسیار قابل توجهی در حوزه مسائل سیاسی-امنیتی و توازن قدرت خاورمیانه را به خود اختصاص داد. محور عربستان و قطر در قالب شورای همکاری خلیج فارس با افول ناشی از سقوط صدام و تضعیف محبوبیت در میان افکار عمومی جهان اسلام به خاطر حمایت از رژیم صهیونیستی در برابر جنبشهای اسلامی حزبالله و حماس مواجه شدند اما در ادامه با حمایتهای آمریکا و اعطای نقش نیابتی از سوی واشنگتن به قطر و عربستان فضای مناسبی را برای ایفای نقش فعال منطقهای در نهادهایی همچون اتحادیه عرب (مخصوصا در پرتو تضعیف نقش مصر در معادلات خاورمیانه دوره مبارک) ایجاد نمود. در سوی دیگر نیز ترکیه با روابط بینالمللی همسو با قدرتهای جهانی، سیاست تنش صفر و تقویت اقتصاد خود در قالب قدرت منطقهای رو به اوج خود را مطرح نمود. بحران سوریه هر سه جریان را به همراه نقش سلبی رژیم صهیونیستی (که پس از شکست از حزبالله و حماس و وقع تحولات شگرف انقلابهای عربی مخصوصا از دست دادن متحد ویژه خود یعنی مبارک در مصر دچار انزوا شده بود)، در حالت چالش و تخاصم قرار داد. از اینرو شاهد تعارض دیدگاههای منطقهای در خصوص بحران سوریه هستیم. لذا نقش غیرهماهنگ و رویکردهای متعارض قدرتهای بینالمللی این زمینه را در منطقه بوجود آورد تا بازی نیابتی متحدان منطقهای چشماندازهای برون رفت از بحران را پیچیده تر و مبهمتر نماید. بی عملی غرب (بنا به دلایل متعدد از گرفتار بودن اروپا در بحران مالی و ضعف نظامی اروپا تا تجربیات آمریکا از جنگ افغانستان و عراق تا ابهام در خصوص مخالفان نظام سوریه) در کنار نقش نسبتا فعال روسیه و در وهله بعد چین در بحران سوریه دو اثر متفاوت داشت. بی عملی غرب موجب ایجاد بستر منطقهای خطرناکی شد که در آن متحدان منطقهای غرب حمایتهای نظامی، تجهیزاتی، سیاسی و اقتصادی فوقالعاده زیادی از مخالفان نظام سوریه انجام دهند که نقش غیرقابل انکاری در تغییر ماهیت اجتماعی تظاهرات علیه نظام سوریه از یک حالت اصلاحی و مسالمتآمیز داخلی به حالت غیراجتماعی بنیادگرایانه و غیردموکراتیک منطقهای داشته و دارد، این مساله در پرتو توسل قدرتهای منطقهای به هنجارهای حقوق بشری و اخوانی(ترکیه) و قطر و عربستان در توسل به احیای کیشگرایی، فرقهگرایی، برجسته کردن شیعه-سنی، ایران هراسی و … چشماندازهای حل بحران سوریه را در کوتاه مدت و حتی میان مدت عملا از بین برد. به عبارتی اگر غرب در حمایت از مخالفان نظام سوریه به واسطه نامعلوم بودن ماهیت آنها شک و تردیدی داشت متحدان منطقهای غرب به هیچ وجه چنین شک و تردیدی نداشتند و با میلیتاریزه کردن صحنه بحران سوریه امکان مدیریت بحران را از دست طرفهای بینالمللی نیز گرفتند. لذا متغیرهای گوناگونی در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی بحران سوریه را به نقطه نامعلومی گره زده است، امری که چشمانداز روشنی را فراروی نشست ژنو دو قرار نمیدهد.
چشمانداز رویداد
بحران سوریه در متنی در حال رقم خوردن است که به طور فزایندهای شاهد تعمیق اختلافات در سه سطح بینالمللی، منطقهای و داخلی میان طرفین بحران هستیم. هنگامی که سوریه به نوعی بنیاد منافع ژئوپولتیک و استراتژیک حیاتی قدرتهای بینالمللی و منطقهای قرار میگیرد، میتوان انتظار رویکردهای صفر و صد و به عبارتی بسیار متضاد را از سوی هر کدام از قطببندیهای مذکور داشت. لذا چگونه این امکان وجود دارد که مواضع متضاد دو قطب را در ژنو به هم نزدیک کرد؟ این در حالیست که مخالفان داخلی نظام سوریه با شرکت دولت سوریه در نشست مخالف هستند و از سوی دیگر محور غربی-عربی با نادیدهانگاری بازیگر اصلی منطقهای متحد نظام سوریه یعنی ایران مخالف است. دو طرف درگیر هیچکدام انگیزههای لازم برای تلاش در جهت یافتن راه حلی منطقی و واقعبینانه را ندارند، هر دو طرف از تهدیداتی که در صورت ماندن نظام سوریه یا سقوط آن برایشان رخ خواهد داد هراس دارند، این مساله مخصوصا برای مخالفان داخلی نظام سوریه، نخبگان حاکم بر سوریه و اقلیتهای مذهبی و قومی جامعه سوریه و در وهله بعد متحدان بینالمللی و منطقهای نظام سوریه بیشتر قابل قابل لمس است. از یک سو بشار اسد اعلام کرده در انتخابات 2014 شرکت خواهد نمود و از سوی دیگر مخالفان به او بیست روز فرصت دادهاند قدرت را تحویل و از کشور خارج شود. مخالفان پیش شرط مذاکره را کنارهگیری اسد از قدرت میدانند و بشار اسد پیش شرط را خلع سلاح شدن مخالفان مسلح دولت میداند. در عرصه بینالمللی نیز تلاشهای دیپلماتیک جان کری با در نظر گرفتن تحرکات متحدان منطقهای یعنی ترکیه و عربستان گویای این مساله است که آمریکا راغب به دخالت نظامی در سوریه نیست و به دنبال فشار حداکثری بر بشار اسد برای استعفا و فراهم کردن شرایط یک گذار دموکراتیک در سوریه است. در نقطه مقابل روسیه، سوریه بدون اسد را برنمیتابد و در آینده سوریه در چارچوب روند مذاکره بین مخالفان و دولت سوریه به دنبال ایفای نقش نظام فعلی سوریه میباشد. حتی در میان مخالفان داخلی سوریه نیز انشقاق قابل توجهتری نسبت به یک سال گذشته به وجود آمده برای نمونه گروههای افراطی همچون جبهه النصره حاضر به هیچگونه راه حل سیساسی نیستند و سودای تشکیل یک دولت اسلامی را در سر میپروراند. نقطه کانونی که مانع از ارائه راهحل واقعبینانه سیاسی برای سوریه شده است تاثیرات عمیقی است که تداوم یا تغییر نظام سیاسی سوریه روی توازن قدرت منطقهای و بینالمللی خواهد داشت. در پایان ذکر این نکته ضرورت دارد که معلوم نیست حل واقعبینانه بحران سوریه بدون حضور اصلیترین متحد منطقهای دمشق یعنی ایران تا چه اندازه ممکن و شدنی باشد؟
1-Bassem Aly, Geneva conference on Syria: A diplomatic victory for Moscow? Available at: http://english.ahram.org.eg/NewsContent/2/8/46781/World/Region/Geneva-conference-on-Syria-A-diplomatic-victory-fo.aspx,(3 Jul 2012).
2-Syria dissident proposes Assad ‘safe exit’ ,Available at: http://www.aljazeera.com/news/middleeast/2013/05/201352314205712777.html(23 May 2013).