دکتر سید سلمان صفوی
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
مقدمه:
روابط دیپلماتیک ایران و بریتانیا همواره سرشار از فراز و نشیب بوده است. سیاست های این کشور در ایران در دوره قاجار سنگ بنای بی اعتمادی و بدبینی ایرانیان به آنها گردید، چنان که حتی پهلوی اول و دوم نیز در عین سرسپردگی، از سیاست های انگلیس ناخشنود بودند. سیاست های استعماری انگلیس در دوره جنگ جهانی دوم در ایران بازتاب منفی گسترده ای در حافظه تاریخی ایرانیان نسبت به این کشور داشت. کودتای مشترک انگلیس و آمریکا علیه دولت قانونی دکتر محمد مصدق بارزترین نقطه سیاه کارنامه عملکرد انگلیس در دوره پهلوی دوم بود که از ذهن هیچ ایرانی با هر مرام و مسلک زدوده نخواهد شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 نفوذ استعماری انگلیس در حکومت ایران پایان یافت و فصل جدیدی در روابط دو کشور آغاز شد؛ روابطی که همواره با فراز و نشیب توأم بود. پس از انقلاب اسلامی 1357 در ایران، سفارت بریتانیا مدتی تحت محافظت کشور سوئد قرار گرفت و مجددا در سال 1358 مجددا بازگشایی شد. در سال 1366 در ایام جنگ ایران و عراق در پی تیره شدن روابط ایران و بریتانیا، کارکنان سفارت به لندن فراخوانده شدند. در آذر ماه 1367 جفری هاو وزیر خارجه بریتانیا و دکتر ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران در مورد برقراری مجدد روابط دیپلماتیک به توافق رسیدند. در 25 بهمن 1368 با صدور فتوای امام خمینی (ره) مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی نویسنده بریتانیایی و ناشر آثارش، دولت بریتانیا بار دیگر کارمندان خود را از ایران فراخواند و سفارت به حالت نیمه تعطیل درآمد. ایران نیز در همان سال روابط خود را با این کشور به حالت تعلیق درآورد.
در سال 1369 و در پی تهاجم عراق به کویت، دولت بریتانیا برقراری مجدد رابطه با ایران را ضروری تشخیص داد و به ایران بازگشت. تا سال 1371 تنش خاصی در روابط دو کشور روی نداد، اما در این سال براساس حکم دادگاه میکونوس در آلمان در مورد دخالت مامورین امنیتی ایران در قتل چهار تروریست کُرد در آلمان، کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله دولت بریتانیا سفرای خود را از ایران فراخواندند.
در سال 1373 بریتانیا اعتراض خود را در به رسمیت شناختن ارتش جمهوریخواه ایرلند توسط ایران، با فراخواندن شماری از دیپلماتهای خود از تهران نشان داد. در سال 1375 ایران به تأسیس “مرکز اسلامی انگلیس” در لندن اقدام نمود و آیت الله محسن اراکی به عنوان نماینده مقام معظم رهبری در بریتانیا منصوب شد. در سال 1377 دفتر مدارس علمیه ایران در خارج کشور (جامعة المصطفی کنونی) کالج اسلامی را برای برگزاری دوره های دیپلم تا فوق لیسانس پیرامون مطالعات اسلامی در لندن به ریاست حجت الاسلام و المسلمین علمی تأسیس کرد. در تاریخ 28 اردیبهشت 1378 روابط دو کشور مجدداً رو به افزایش نهاد.
با ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی و آغاز دوران جدید در روابط خارجی ایران، اعضای اتحادیه اروپا سفرای خود را به ایران بازگرداندند. در سال 1378 در جریان دیدار رابین کوک و کمال خرازی وزرای امور خارجه وقت بریتانیا و ایران در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، روابط سیاسی دو کشور به سطح سفیر ارتقا یافت، بدون آن که ایران از فتوای تاریخی امام خمینی عقب نشینی کند. این سطح از روابط بین دو کشور از آن تاریخ تا زمستان 1390 همچنان ادامه یافت.
با ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و اوج گیری اختلافات مربوط به برنامه هستهای ایران، روابط سیاسی دو کشور دچار تنش شد و دولت بریتانیا طی یک اعلام موضع رسمی برنامه هستهای ایران را تهدیدی برای منطقه خاورمیانه خواند[i]. جمهوری اسلامی نیز متقابلا سیاست های بریتانیا را “توطئه و اقدامات شیطنتآمیز علیه نظام جمهوری اسلامی ایران” خواند.
در تاریخ 28 خرداد 1388 در راستای عملیات غرب علیه برنامههای صلح آمیز هستهای ایران، دولت بریتانیا یک میلیارد و 600 میلیون دلار از داراییهای ایران را مسدود کرد.[ii] به دنبال تنش در مورد نتیجه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، رهبر معظم انقلاب در مراسم نماز جمعه تهران انگلستان را “خبیث ترین دشمن ایران” خواندند.
روند بحران در روابط دو کشور در سال 1390:
– تحریم بانک مرکزی ایران:
در تاریخ 30 آبان 1390 جورج آزبورن وزیر دارائی بریتانیا اعلام کرد: بریتانیا بانک مرکزی ایران به دلیل ارائه خدمات بانکی برای گسترش فعالیتهای هستهای تحریم و کلیه مبادلات بانکی را با ایران تعطیل می کند.[iii]
– رأی موافق مجلس شورای اسلامی ایران به کاهش روابط با بریتانیا:
در تاریخ ششم آذر نمایندگان مجلس شورای اسلامی با رأی قاطع دستگاه دیپلماسی ایران را موظف کردند طی دو هفته روابط سیاسی با دولت بریتانیا را به سطح کاردار تقلیل دهد و روابط بازرگانی با این کشور را به حداقل برساند. وزارت امور خارجه دولت بریتانیا ضمن ابراز تأسف از تصمیم جمهوری اسلامی ایران برای کاهش روابط اعلام کرد: اگر دولت ایران بر این مبنا اقدام کند ما در مشورت با شرکای بینالمللی خود قاطعانه به آن پاسخ خواهیم داد.
– حمله به سفارت بریتانیا در تهران:
در تاریخ هشتم آذر گروهی از معترضین ایرانی پس از تجمع مقابل سفارت بریتانیا در خیابان فردوسی تهران با ورود به ساختمان سفارت پرچم این کشور را پایین کشیدند و به برخی از وسایل آسیب رساندند. در پی این واقعه دولت بریتانیا سریعا دیپلمات های خود را از ایران خارج کرد و خواستار خروج دیپلمات های ایرانی از انگلیس ظرف مدت 48 ساعت شد. متعاقب این اعلام کلیه کارکنان سفارت ایران در لندن در تاریخ 11 آذر 1390 لندن را به مقصد تهران ترک کردند.
– اعزام ناو جنگی به خلیج فارس:
در تاریخ 16 دی 1390 رسانه های انگلیس از قبیل تلگراف[iv] گزارش دادند: انگلستان ناو “اچ. ام. اس. دارینگ” ((HMS Daring را به خلیج فارس گسیل می کند. بدین ترتیب دولت بریتانیا در یک اقدام انفعالی در پی طرح تحریم نفت ایران و تهدید ایران به بستن تنگه هرمز و نمایش اقتدار ایران در رزمایش دریایی ولایت، یکی از ناوهای جنگی پیشرفته خود را روانه خلیج فارس نمود. مقامات انگلستان معتقدند اعزام این ناو پیام روشنی به ایران مخابره می کند. ناو “اچ. ام. اس. دارینگ” در حالی به خلیج فارس اعزام شد که فیلیپ هاموند وزیر دفاع انگلیس به صراحت ایران را تهدید کرد. این ناو به فن آوری های پیشرفته مجهز است و توانایی انهدام هر نوع موشک شلیک شده از سوی ایران را داراست. ارزش ناو مذکور یک میلیارد دلار است و ضمن تجهیز به پیشرفته ترین نوع رادار، قادر به شناسایی هم زمان تهدیدهای مختلف موشکی و حتی جنگنده های دشمن است. رسانه های انگلیسی با پوشش گسترده این خبر و تبلیغات وسیع در مورد قابلیت های این ناو مدعی شدند ناو “اچ. ام. اس. دارلینگ” یکی از خطرناک ترین ادوات جنگی بریتانیا است که به خاورمیانه اعزام می شود.v
تحلیل روند روابط ایران و بریتانیا:
– نقطه عطف روابط (Turning point):
مسئله هسته ای ایران و نقش بریتانیا در تحریم بانک مرکزی مسائل اصلی مورد مناقشه دو کشور است که منجر به تعطیلی سفارت خانه های دو طرف گردید. روابط ایران و بریتانیا در طول انقلاب همواره دارای فراز و نشیب بوده است، اما تحریم بانک مرکزی ایران از سوی بریتانیا به منزله اعلام جنگ تمام عیار اقتصادی علیه ایران و نقطه عطف افزایش تنش و کاهش شدید روابط دو کشور بود.
نقطه ثقل بحرانی شدن روابط دو کشور، رشد فزاینده قدرت هسته ای و افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه بود. سقوط بن علی و مبارک دو متحد مهم غرب در خاورمیانه علاوه بر دو مؤلفه فوق موجبات تصمیم گیری شتاب زده انگلیس علیه ایران را فراهم آورد. از سوی دیگر عدم تجربه کافی دولت ائتلافی انگلیس (نخست وزیر(کامرون)، معاون نخست وزیر (نیک کلگ)، وزیر خارجه (ویلیام هیگ) و وزیر دفاع (فیلیپ هاموند) اسباب اقدامات انفعالی انگلیس گردید. به نظر می رسد بین دستگاه کارشناسی حکومت انگلیس و دولت تنش هایی وجود دارد و بخشی ازکارشناسان خبره بریتانیا سیاست های حاد دولت جدید را تائید نمی کنند.
– قمار سیاسی پنهان بریتانیا (political gambling):
توافق پنهانی دولت بریتانیا، سعودی و رژیم تل آویو علیه ایران از دیگر احتمالات مطرح در این رابطه است. در این توافق عربستان مسئولیت تأمین مالی اقدامات علیه ایران را برعهده دارد. انگلیس پیش بینی می کند پس از انتخابات ریاست جمهوری آذر 1391 در آمریکا، فضا علیه ایران تندتر خواهد شد و با این اقدامات حاد قصد دارد پرچم مبارزه علیه ایران به دست بگیرد تا از غنائم بعدی سهم بیشتری را مدعی شود. بریتانیا در شرایط کنونی تمایلی به مذاکره با حکومت ایران ندارد، زیرا چشم انداز مناسبی برای دست یابی به توافق نمی بیند. از این رو در رابطه با ایران تشدید اقدامات عملی سیاسی – اطلاعاتی – اقتصادی را در دستور کار خود قرار داده است. عدم تمایل بریتانیا به مذاکره با ایران در شرایطی که مجبور به مذاکره با طالبان شده اند، علاوه بر این که یک تصمیم غیرحرفه ای است، بیانگر توافق خطرناک پنهانی با دیگر دشمنان منطقه ای ایران است.
– اشتباه محاسبات بریتانیا ( miscalculation):
بریتانیا با اقدامات حاد و شتاب زده اخیر خود علیه ایران مهم ترین اشتباه محاسباتی خود را در رابطه با ایران انجام داد. زیرا اولا نقش میانجی گرایانه خود در مذاکرات ایران و آمریکا را از دست داد در حالی که با ایفای این نقش دائما از آمریکا امتیار می گرفت و ایران نیز در رابطه با این کشور ملاحظاتی را در نظر می گرفت، اما در حال حاضر هر دو موقعیت را از دست داده است بدون آن که ما به ازای بهتری به دست آورد؛ مگر دلارهای احتمالی سعودی که با توجه به موقعیت ایران – در دراز مدت – معامله زیانباری است. ثانیا با توجه به سابقه انگلستان در ایران اقدامات کنونی این کشور که با هدف فشار به ملت ایران برای کشاندن آنها به خیابان ها علیه جمهوری اسلامی صورت می گیرد- به لطف بیداری مردم – نـه تنها عملی نخواهد شد، بلکه باعث بدبینی بیشتر ملت ایران به سیاست های بریتانیا خواهد شد. از دیگر اشتباهات محاسباتی این کشور توهم گسترش بهار عربی به ایران است، که از طریق رسانه ها دائما آن را پمپاژ می کنند بدون آن که بازخورد مناسبی دریافت کنند. دولت مردان انگلیس از این نکته غافل اند که ملت ایران حتی اگر به عملکرد برخی از اشخاص و سازمان ها انتقاد داشته باشند، بهروزی خود را در ادامه راه انقلاب اسلامی می دانند، زیرا واقعیت های تلخ و سیاه عراق و افغانستان اشغال شده و بحران سرمایه داری جهانی در آمریکا و اروپا را به وضوح حتی از طریق رسانه های غرب شاهدند.
پیش بینی آینــده:
دولت ائتلافی بریتانیا با رویای بازگشت به دوره اقتدار، در رابطه با ایران و اتحادیه اروپا دچار ماجراجویی سیاسی شده است. به قول نیک گلگ معاون نخست وزیر بریتانیا و رهبر حزب لیبرال دموکرات این ماجراجویی در رابطه با اروپا ممکن است “باعث انزوا و به حاشیه رانده شدن این کشور شود.”[v] از سوی دیگر در فضای بحران زده خاورمیانه نادیده گرفتن و قطع عملی روابط دیپلماتیک با کشور بزرگی نظیر ایران نقش انگلستان را در سازمان دهی ساختار جدید قدرت در خاورمیانه به شدت تضعیف می کند، البته به نظر می رسد سیاست های دولت فعلی بریتانیا در رابطه با ایران در سال آتی سخت گیرانه ترانه نیز خواهد شد. انگلیس از همه توان، روابط و نفوذ خود در نهادهای بین المللی نظیر شورای امنیت سازمان ملل، آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA)، اتحادیه اروپا و رسانه ها برای اقدامات بیشتر علیه گسترش قدرت انقلاب اسلامی ایران استفاده خواهد کرد. متقابلا ایران نیز به منافع و منابع اقتصادی و اطلاعاتی انگلیس در خاورمیانه فشار خواهد آورد.
فرجام سخن:
روابط ایران و بریتانیا در دوره انقلاب اسلامی همواره در فراز و نشیب بوده است، اما سال 1390 نقطه عطف خطرناک روابط دو کشور بوده است. انگلستان در این سال به قمار سیاسی خطرناکی علیه ایران دست زد و در تحریم بانک مرکزی ایران در جهان پیشتاز شد. این اقدام به منزله اعلام جنگ اقتصادی علیه ایران بود و با واکنش سیاسی ایران مواجه شد. اقدام انگلیس همراه با فرانسه و آمریکا در اعزام ناو جنگی به خلیج فارس – در حالی که این منطقه به خاطر تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا به شدت متشنج است – بیانگر اقدامات گسترده و همه جانبه علیه قدرت احیا شده مسلمین در سایه جنبش بیداری اسلامی به پیشتازی ایران در خلیج فارس است.
تقارن آغاز و پایان منحنی روابط بریتانیا و ایران از 1357 تا 1390 بیانگر وخیم شدن مناسبات سیاسی – امنیتی دو کشوراست. با این تفاوت که این بار با تعطیلی مجدد سفارت خود در تهران، با روش تهاجمی قصد جدی مقابله همه جانبه اطلاعاتی – سیاسی – اقتصادی – امنیتی با قدرت و نفوذ روزافزون انقلاب اسلامی در خاورمیانه و آسیای مرکزی را دارد.
منبع: شماره 58 همشهری دیپلماتیک، شماره “دیپلماسی نوروز“
پی نوشت ها:
[iv] http://www.telegraph.co.uk/news/uknews/defence/8997956/Royal-Navy-sends-its-mightiest-ship-to-take-on-the-Iranian-show-of-force-in-the-Gulf.html: by Thomas Harding, Defence Correspondent
“Iran has threatened to block the Strait of Hormuz, which served as the conduit for 17 million barrels of oil every day last year.
Naval commanders believe the deployment of HMS Daring, a Type 45 destroyer, will send a significant message to the Iranians because of the firepower and world-beating technology carried by the warship.
Philip Hammond, the Defence Secretary, has publicly warned Iran that any blockade of the Strait of Hormuz would be “illegal and unsuccessful”.
The Daily Telegraph understands that HMS Daring has been fitted with new technology that will give it the ability to shoot down any missile in Iran’s armoury. The £1 billion destroyer, which will leave Portsmouth, next Wednesday, also carries the world’s most sophisticated naval radar, capable of tracking multiple incoming threats from missiles to fighter jets.
Daring, with its crew of 190, will transit through the Suez Canal and enter the Gulf later this month to replace the Type 23 frigate currently on station”.