امير محمد سوري
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بيان رويداد
سفر مقامات عالی رتبه هند و افغانستان در مدت کمتر از یک سال به کشور یکدیگر و تاکید بر گسترش و توسعه روابط نه تنها حاکی از اهمیت روابط دارد بلکه تاکیدی بر شرایط ویژه بین طرفین است که این مهم را ضروری ساخته است. روابطی که هر چند نیاز آن در طول ده سال حضور نیروهای ائتلاف در افغانستان احساس میشد اما همواره به دلایلی به ثمر نمینشست.
یکی از راه حلهای اصلی برای برقراری صلح و ثبات درافغانستان تقویت نقش مثبت همسایگان بوده است. مسالهای که در طول ده سال اشغال این کشور نادیده گرفته شده است. اما امروز خستگی غرب از جنگی فرسوده و همچنین تشدید تلاشهای نامطلوب پاکستان، دولت کرزی را بر آن داشته تا جدیتر به راهکارهای منطقهای بیاندیشند. در این میان روابط با هند و پررنگتر ساختن نقش آن در افغانستان می تواند هم کمک بسیاری به توسعه اقتصادی نماید و هم این که توازنی علیه پاکستان و حمایت آنان از افراطیون باشد.
تحليل رويداد
اوج همكاريهاي هند و افغانستان در 2011 شكل گرفت. در ماه می 2011 نخست وزیر هند مان موهان سینگ سفری به افغانستان داشت و طی آن قراردادهای همکاری گستردهای میان دو کشور به امضا رساند. نخست وزير هند در سفر اخير خود به كابل با حمايت از تلاشهاي حامد كرزي رئيس جمهوري افغانستان، براي صلح با طالبان، 500 ميليون دلار كمك مالي به افغانستان که قرار است در بخش کشاورزی و معدن مورد استفاده قرار گیرداختصاص داد و اعلام کرد كه افغانستان شريك استراتژيك هند به شمار میرود. با احتساب كمك مالي اخير هند به افغانستان مجموع كمكهاي دهلي نو به كابل از سال 2001 به رقم دو ميليارد دلار ميرسد. همچنین هند چهار پروژه مهم در افغانستان را انجام داده که شامل جاده دلارام – زرنج، خطوط انتقال برق ازبكستان به كابل، سد هيدروالكتريك سلما و ساختمان جديد پارلمان افغانستان در كابل است كه دو پروژه آخر در دست احداث است. اما نکته مهم آن است که با وجود این كه هند بزرگترين كشور منطقه و پنجمين كشور جهان در ارايه كمكهاي مالي به افغانستان است، با افزايش مشكلات مربوط به اجراي عمليات عمراني در اين كشور مواجه است. از سویی سفارت اين كشور در افغانستان دو بار هدف حملات تروريستي قرار گرفته كه منجر به كشته شدن چند تن از ديپلماتها و شهروندان اين كشور شد[1].
به همین دلیل در ديدار سينگ از افغانستان حمايت علني او از طرح صلح افغانستان مورد توجه بسیار وی قرار داشت. سینگ بیان داشته بود که ما قويا از درخواست مردم افغانستان براي صلح و آشتي حمايت ميكنيم.
حامد کرزی نیز در سفری به هند در اکتبر 2011 اعلام داشته که دو کشور توافق استراتژیکی را با هدف گسترش همکاریها در زمینه امنیتی و توسعه مجددا به امضا رساندهاند.مان موهان سینگ طی این دیدار بیان داشته بود که او مذاکراتی صریح با رهبر افغانستان در مورد مقابله با تروریسم در منطقه داشته است[2].
همانگونه که سینگ اشاره داشته هدف اصلی هند در افغانستان تلاش برای برقراری صلح و ثبات است. حتی در این میان کمکهای اقتصادی برای تقویت بنیانها و زیر ساختهای افغانستان تنها برای این است تا توان این کشور برای نیل به صلح پایدار بیشتر گردد.
هند گذشته از آن که به تقویت زیر ساختها برای دستیابی به افغانستانی آرام کمک میکند از سوی دیگر در تلاش است تا از فرایند مصالحه نیز به عنوان یکی از مهمترین عوامل برقراری ثبات و وحدت ملی حمایت نماید. پیش از این هند دستیابی به مصالحه را با توجه به رویکردهای طالبان عملی نمیدانست. اما این کشور ضمن تغییر راهبرد خود بر این باور است که میتوان تحت شرایطی با بخشهایی از گروه طالبان به مصالحه دست یافت. پیش از اینكريشنا، وزير خارجه هند، در كنفرانس افغانستان كه در ژانويه سال 2010 در لندن برگزار شد خطاب به وزير خارجه وقت انگليس، ديويد ميليبند بیان داشته بود که دهلي نو نميتواند به طالبان اطمينان كند چرا كه تروريستها قابل اعتماد نيستند.
به واقع هند از حمايت گسترده عمومي در افغانستان برخوردار است، چرا كه تلاشهاي اين كشور براي بازسازي افغانستان در تمام اين كشور گسترده است و همه گروههاي قومي و قبيلهاي افغان از آن خدمات بهره مند هستند. اما دهلی به درستی به این درک رسیده که اگر خواهان آن است که در آينده سياسي افغانستان حرفي براي گفتن داشته باشد يا براي آن كه از سوي افغانیها تحت فشار قرار نگيرد بايد هر چه سريع تر تکلیف خود را با طالبان و ديگر گروههاي قدرتمند در افغانستان مشخص سازد.
اما تمام این تلاشها از سوی هند نه تنها با هدف دستیابی به آرامش در نزدیکی مرزهایش بلکه با هدف محدود ساختن رقیب دیرینه اش نیز هست. این مساله در شرایط حاضر از آن رو از اهمیت بیشتری برخوردار شده است که اتهامات علیه پاکستان به دلیل حمایت از گروههای شورشی مخصوصا حقانی در ماههای اخیر اوج گرفته است. تحت این شرایط که تمامی اتهامات متوجه پاکستان است و این کشور در فشار قرار دارد هند تمام تلاش خود را برای بسط نفوذ انجام خواهد داد. به واقع رقابتهای راهبردی هند و پاکستان یکی از مهم ترین انگیزههای دهلی نو برای ورود قویتر به افغانستان است. اساسا امضاي قرارداد همكاري دهلي را با كابل ميتوان تلاش اين كشور براي نفوذ به حياط خلوت پاكستان و طبيعتا مهار وي تعبير نمود. مسالهاي كه همواره به دليل اهميت كشمير براي اين كشور حياتي بوده است.
شاید بتوان به راحتی هدف هند را از گسترش تعاملات با افغانستان درک کرد و بتوان آن را در دو نکته مشخصی همچون دستیابی به صلح و ثبات و مهار اسلام آباد خلاصه کرد اما کابل و شخص کرزی دلایل پیچیده، متعدد و بغرنج و البته حیاتیای را از تعامل با همسایگان پی میگیرد.
پس از ده سال که از جنگ افغانستان گذشته هنوز دستاورد و آینده مشخصی قابل تصور نیست. شورشیان هنوز بر بخشهایی از کشور مسلط هستند و هر روز بیشتر تلاشهای مصالحه را به سخره می گیرند. کرزی و شورای عالی صلح نیز دیگر پی گیری فرایندهای مصالحه با شیوه پیشین با توجه به حمایتهای پاکستان از طالبان و القاعده نیستند. کرزی بیان داشته که لویه جرگه افغانستان را فرا خواهد خواند تا در خصوص روند و جزییات راهبرد جدید دولت در خصوص فرایند مصالحه به مشورت بپردازد. اما در عین حال بیان داشته که ما در واقعیت با دولتها طرف هستیم و نه با نیروهای وابسته به آنها؛ از این رو باید با طرف اصلی و صاحب صلاحیت گفت و گو کنیم و طرف شویم. کرزی اگرچه در این سخنرانی از کشور یا گروه خاصی که مسبب اصلی شکست تلاشهای صلح بوده، نامی نبرد اما از لحن و اشاره او به حوادث اخیر پیدا بود که منظورش پاکستان و گروههای شورشی مسلح از جمله طالبان است.
تحت این شرایط سفر کرزی در اکتبر به هند، رقیب دیرینه پاکستان دارای پیام روشنی به پاکستان است. بدین معنی که گفتگو با دولتها تنها به مفهوم گفتگو با پاکستان نیست بلکه افغانستان بر اساس منافع ملی خود و با هدف تامین صلح و ثبات، با دولتهای مختلف گفتگو و مذاکره و سیاست خارجی خود را تدوین میکند. طبیعتا منزوی ساختن دولی که نقش منفی در امنیت و ثبات کشور دارند نیز امکان پذیر است.
به واقع کرزی در تلاش است تا با تقویت روابط خود با همسایگانی هم چون هند به تقویت ثبات در کشور اقدام نماید. مسالهای که بارها توسط غرب نادیده گرفته میشد. در این شرایط ایران و هند تنها کشورهایی هستند که میتوانند توازن مناسبی در برابر نفوذ پاکستان در افغانستان با حضور قابل ملاحظهاشان داشته باشند[3]. واقعیت آن است که ایران و هند به دلیل این که روابط رو به گسترشی داشتهاند و قراردادهای تجاری بالایی نیز با یکدیگر دارند به درستی میتوانند جلوی نفوذ پاکستان را در افغانستان بگیرند. در حال حاضر که سازمان اطلاعاتی پاکستان تمامی تلاشهای مصالحه را با این شیوه به سخره گرفته و افغانستان را با بن بست مواجه ساخته طبیعتا گسترش تعاملات با پویشهای منطقهای مثبت بهترین راه برای مقابله با بحرانها است.
دورنماي رويداد
ده سال جنگ بی حاصل در افغانستان و اتخاذ راهبردهای بی اساس، مقامات آمریکایی و افغانی را به این اندیشه انداخته که میبایست سیاستهای نوینی با توجه به مقتضیات موجود برگزیده شود تا راهگشای مشکلات امنیتی این کشور باشد. تقویت تعاملات با همسایگانی که نقش مثبتی در امنیت و ثبات این کشور داشتهاند از جمله راهبردهایی است که پس از کشته شدن ربانی و آشکار شدن نقش شبکه حقانی با پشتیبانی پاکستان بیش از پیش در دستورکار کرزی قرار گرفته است. يك سناريو مي تواند موفقيت راهبرد جديد با توجه به تلاش هاي كرزي در پيش برد راهبردهاي منطقه اي باشد. زيرا کرزی به درستی به این نتیجه رسیده که گفتگوها با طالبان تحت این شرایط که آنان متاثر از پاکستان هستند بی نتیجه است. وی متوجه شده که میباید تکلیف خود را با دولتی مشخص نماید که حامی افراطیون است نه خود افراطیون. اما سناريوي ديگر مي تواند تشديد رقابت هاي منطقه اي در نتيجه ناخشنودي پاكستان باشد. طبيعتا اين مساله مي تواند منجر به افزايش رقابتها و نهایتا تقویت فعالیتهای افراطیون باشد.
[1]. http://eng.suboot.org.af/index.php?option=com_content&view=article&id=344:the-recently-two-day-visit-of-indian-prime-minister-to-afghanistan&catid=9:report&Itemid=6
[2]. http://articles.latimes.com/2011/oct/04/world/la-fg-india-karzai-20111005
[3]. the Hollings Center for International dialouge,”afghanistan other neighbors:iran,centralasia and china”, conference report, the american institute of afghan studies,february 2009,p:5