دکتر مریم خالقی نژاد
پژوهشگر فوق دکتری علوم سیاسی
مرکز بینالمللی مطالعات صلح ـ IPSC
مقدمه
حقوق بشر به عنوان یکی از اصول بنیادین روابط بینالملل، همواره مورد تأکید نهادهای جهانی و رسانههای بینالمللی قرار داشته است. با این حال، در عمل شاهد رفتارهای دوگانه و گزینشی در مواجهه با نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف هستیم. نمونه بارز این رفتار دوگانه، سکوت یا کمتوجهی سیاستمداران و رسانههای غربی و داعیهداران حقوق بشر در فضای مجازی نسبت به تجاوز نظامی اسرائیل به خاک ایران است. در حالی که همین سیاستمداران یا رسانهها در موارد مشابه، به سرعت موضع میگیرند و افکار عمومی را جهتدهی میکنند. این تحلیل با تمرکز بر عملکرد سیاستمداران و شبکههای خارجی به بررسی دلایل این سکوت و تأثیر آن بر روایتسازی رسانهای میپردازد. پرسش اصلی این است که چرا رسانههای غربی که همواره خود را مدافع حقوق بشر میدانند، در قبال تجاوز اسرائیل به ایران سکوت کردهاند؟ آیا این سکوت ناشی از جهتگیری سیاسی است یا تحت تأثیر روابط قدرت در نظام بینالملل قرار دارد؟
الف) – مفهوم حقوق بشر و گزینشگرایی رسانههای غربی
حقوق بشر در تئوری باید جهانی و فارغ از جهتگیری سیاسی باشد، اما در عمل شاهد گزینشی بودن در نقض آن هستیم. سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و عفو بینالملل در برخی موارد به سرعت واکنش نشان میدهند، اما در مواردی که متحدان غربی آنها درگیر هستند، سکوت میکنند. این دوگانگی در مواجهه با تجاوز اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران نیز مشهود است. حقوق بشر بهعنوان مجموعهای از اصول جهانشمول، در عمل تحت تأثیر منافع ژئوپلیتیک و روابط قدرت قرار میگیرد. برای مثال، در بحران یمن، نقض گسترده حقوق بشر با واکنش محدود غرب مواجه شد، درحالی که همین رسانهها در محکومیت نقض حقوق بشر در سوریه یا میانمار سریعتر و متفاوتتر عمل کردند. همچنین، بازتاب رفتار متفاوت با مهاجران در مرزهای اروپا (مانند برخورد خشن با پناهجویان خاورمیانه در مقابل استقبال از اوکراینیها) نشاندهنده استانداردهای دوگانه است. در مورد فلسطین، رسانههای بینالمللی سالهاست گزارشهایی از نقض حقوق بشر توسط اسرائیل ارائه میدهند،اما بصورت جانبدارانه حقیقت را آنگونه که میخواهند بیان میکنند. در مقابل، محکومیتهای سریع رسانهها درباره اقدامات کشورهای دیگر که متحدان غرب به خصوص آمریکا، فرانسه و رژیم اسراییل نیستند، گاه سیاسیتر از اخلاقمحور به نظر میرسد. حتی در رسانههای غربی، تمرکز بر نقض حقوق بشر در دشمنان غرب (مانند چین در مورد اویغورها) بیشتر از متحدان آنها است. این گزینشگرایی نهتنها اعتبار رسانهها در پرداختن به حقوق بشری را خدشهدار میکند، بلکه به قربانیان واقعی نیز آسیب میزند. تا زمانی که قدرتهای جهانی از حقوق بشر بهعنوان ابزار فشار سیاسی استفاده کنند، عدالت واقعی محقق نخواهد شد.
ب)- تجاوز اسرائیل به ایران و سکوت رسانهها
در پی حمله اسرائیل به خاک ایران، انتظار میرفت که سیاستمداران، رسانههای بینالمللی و فعالان حقوق بشر، همانند موارد مشابه، این تجاوز را محکوم کنند و به آن بصورت گستردهای بپردازند. اما آنچه مشاهده شد، در برخی سیاستمداران مانند ریس جمهور آلمان، و یا کشورهایی مانند فرانسه، بریتانیا و آلبانی گاها به صورت ضمنی و برخیها صراحتا از این اقدام حمایت کرده و حقوق بشر را تحریف کردهاند. به تبع سکوت نسبی یا پرداختی جانبدارانه از سوی برخی رسانههای مطرح جهانی مانند بیبیسی و سیانان و رسانه های فارسی زبان وابسته به بلوک غرب مثل بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال بود. این در حالی است که اگر کشوری خارج از بلوک غرب مرتکب چنین حملهای میشد، بدون تردید با موجی از محکومیتهای رسانهای و حقوقبشری روبهرو میشد. با بررسی نحوه پوشش این رویداد در رسانههای یادشده، میتوان به رویکردهای خاصی پی برد که نشان میدهد چرا این حمله آنگونه که انتظار میرفت، مورد اعتراض قرار نگرفت. برای مثال، برخی از این رسانهها با انتخاب ادبیات خاصی، حمله اسرائیل را نه یک تجاوز آشکار، بلکه یک «واکنش منطقی» یا حتی «اقدام دفاعی» معرفی کردند. این در حالی است که در موارد مشابه، معمولا چنین حملاتی بهسرعت به عنوان نقض حاکمیت ملی و حقوق بشر محکوم میکنند. نکته دیگر، کمتوجهی به تلفات انسانی و خسارات ناشی از این حمله بود. معمولا رسانههای غربی و حتی برخی شبکههای مخالف جمهوری اسلامی، در حوادثی مانند درگیریهای منطقهای، بلافاصله بر آسیبهای غیرنظامیان تأکید میکنند. اما در این مورد، کمتر شاهد تمرکز بر پیامدهای انسانی حمله اسرائیل بودیم. این سکوت یا کمرنگیِ پرداخت، میتواند نشاندهنده جهتگیری سیاسی این رسانهها باشد.
علاوه بر این، برخی تحلیلگران وابسته به این رسانهها، با توجیه اقدام اسرائیل، آن را پاسخی به «تهدیدات ایران» دانستند و بهگونهای از آن دفاع کردند. این در حالی است که اگر این امر معکوس بود و کشوری به خاک اسرائیل حمله میکرد، قطعا همان رسانهها آن را به عنوان یک «اقدام تجاوزکارانه» و «نقض حقوق بینالملل» معرفی میکردند. این دوگانگی رفتاری، بار دیگر نشان میدهد که چگونه حقوق بشر و اصول رسانهای در مواردی تابع سیاستهای قدرتهای بزرگ قرار میگیرد. همچنین در جبهه مقابل سیاستمداران، در مقابل هرگونه اقدام متجاوزانه به مناقع و خاک کشورهای اروپایی و یا متحدانشان خیلی سریع به سازمانهای بین المللی شکایت نموده و یا از آن سازمانها خارج میشوند و سپس به تبعیت از آمریکا آنها را تحت تحریم و یا قطع کمکهای مالی قرار میدهند.
در نهایت، این رویداد و نحوه سخنرانیهای مقامات سیاسی بخصوص کشورهای اروپای با سرکردگی امریکاف آلمان و برتانیا و فرانسه و به تبعیت از این نوع نگاه سیاسی پوشش آن در رسانههای متبوع، این پرسش را به ذهن متبادر میکند که آیا موضع مدعیان حقوق بشر و رسانههای بینالمللی در قبال نقض حقوق بشر، واقعا مبتنی بر اصول انسانی است، یا تحت تأثیر روابط سیاسی و ایدئولوژیک قرار دارد؟ به نظر میرسد پاسخ این پرسش را باید در سکوت و جانبداریهای اخیر جستوجو کرد.با بررسی محتوای منتشرشده در شبکههای متبوع نامبرده و سایر شبکههای رسانهای همسو در این زمینه، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– کمرنگکردن تجاوز اسرائیل : برخی از این رسانهها با استفاده از ادبیات خاص، این حمله را یک «واکنش» یا «اقدام دفاعی» جلوه دادند.
– عدم تمرکز بر تلفات انسانی: در حالی که در موارد مشابه، رسانهها به سرعت بر تلفات غیرنظامی تأکید میکنند، در این مورد کمتر به آسیبهای انسانی پرداخته شد.
– توجیه اقدام اسرائیل: برخی تحلیلگران وابسته به این رسانهها، اقدام اسرائیل را ناشی از «تهدیدات ایران» دانستند و از موضع دفاعی برخورد کردند.
نکته مهمتر آنکه سیاستمدارن و مدیران سیاسی کشورهای نام برده و شبکههای متبوع این کشورها، در جریان تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک جمهوری اسلامی ایران، نهتنها بهدنبال تحریف حقایق و تضعیف روحیهی مقاومت ملت ایران بودند، بلکه با انتشار اخبار جعلی و تحلیلهای مغرضانه، سعی در ایجاد اختلاف و دودستگی در میان مردم غیور ایران داشتند. هدف اصلی آنها متزلزل کردن اتحاد ملی و تفرقهاندازی بین ملت و نظام بود تا از این طریق، به اهداف شوم دشمنان اسلام و ایران خدمت کنند. اما آنها هرگز موفق نخواهند شد، چرا که ملت ایران در سایهی رهبری حکیمانه رهبر معظم و با ایمان راسخ به ارزشهای انقلاب اسلامی، همچون گذشته در مقابل هرگونه توطئهی داخلی و خارجی ایستادگی خواهد کرد و وحدت خود را حفظ خواهد نمود. تاریخ نشان داده است که هر زمان دشمنان خواستهاند کشور ایران را تضعیف کنند، مردم با هوشیاری و بصیرت، توطئههای آنها را خنثی کردهاند. این بار نیز با اتکا به خدا و اعتماد به فرماندهی قوای مسلح، از خاک کشور خود دفاع کردند و در مقابله با انتشار اخبارهای حق به جانب شبکههای خارجی مانند ایران اینترنشنال یا رسانههای دیگر به دفاع از میهن خود پرداختند.
ج)- دلایل سکوت داعیهداران حقوق بشر
1- وابستگی مالی و سیاسی نهادهای حقوق بشری
بسیاری از شبکههای بینالمللی ، بخشی از بودجه خود را از دولتهای غربی و نهادهای وابسته به آنها دریافت میکنند. این وابستگی مالی باعث میشود نتوانند بهصورت مستقل و بیطرفانه در مورد متحدان غربی موضع بگیرند و آنها را مجبور به حمایت از تجاوزات اسراییل نموده است.
2- سیاستزدگی حقوق بشر: برخی از رسانههای پیگیر و مدعیان حقوق بشر تحت تأثیر جبههگیری سیاسی قرار گرفته و به دلایل ایدئولوژیک یا استراتژیک، از محکوم کردن اقدامات اسرائیل خودداری میکنند. این موضوع به ویژه در مورد کشورهای غربی که روابط نزدیکی با اسرائیل دارند، مشهود است.
3- ترس از پیامدهای سیاسی یا اقتصادی: برخی از کشورها یا نهادهای بینالمللی ممکن است به دلیل وابستگیهای اقتصادی یا سیاسی به اسرائیل یا متحدانش، از انتقاد صریح خودداری کنند.
4- دوگانگی استانداردها: برخی از ناظران معتقدند که در موارد مشابه، رفتار مدعیان حقوق بشر با کشورهای مختلف متفاوت است و این دوگانگی در استانداردها باعث سکوت در قبال اقدامات اسرائیل میشود.
5- جهتدهی افکار عمومی و کاهش حساسیت نسبت به نقض حقوق بشر، سیاستمداران و رسانههای جریان همسو با آمریکا و اسراییل معمولا با سانسور یا کماهمیتنمایی نقض حقوق بشر توسط متحدان غربی، افکار عمومی را جهتدهی میکنند. برای مثال، در حالی که کشتهشدن غیرنظامیان در جنگ اوکراین بهصورت گسترده پوشش داده میشود، کشتار غیرنظامیان فلسطینی در غزه اغلب با توجیهات امنیتی روبرو میشود. این دوگانگی باعث عادیسازی خشونتها و کاهش فشار افکار عمومی بر دولتهای متخلف میشود.
سکوت یا کمتوجهی مدعیان سیاسی و رسانهای حقوق بشر در مورد حملات اسرائیل به ایران میتواند نشاندهنده سیاستزدگی مسائل حقوق بشری، تأثیر قدرتهای جهانی و جهتگیریهای رسانهای باشد. این موضوع انتقادات زیادی را از سوی طرفداران عدالت و حقوق بشر مستقل برانگیخته است و اثار تضعیف کنندهای را برای رسانهها در پی خواهد داشت.
جمعبندی : حقوق بشر ابزاری گزینشی در دست قدرتهای جهانی
سکوت انتخابی نهتنها عدالت را نقض میکند، بلکه باعث تضعیف اعتبار اعتماد به سیاستمداران و رسانههای پوششی اخبارهای مختلف به خصوص آنان که مدام مسائل حقوق بشر را مطرح میکنند میشود. تا زمانی که منافع سیاسی بر اصول اخلاقی اولویت داشته باشد، شاهد تداوم این دوگانگی خواهیم بود. سکوت داعیهداران سیاسی حقوق بشر و رسانههای غربی در قبال تجاوز اسرائیل به ایران، نشاندهنده دوگانگی آشکار در استانداردهای حقوق بشری است. این رفتار نهتنها اعتبار نهادهای بینالمللی را زیر سؤال میبرد، بلکه باعث شکلگیری این باور میشود که حقوق بشر ابزاری سیاسی در دست قدرتهای جهانی است. شبکههایی مانند بی بی سی، یورونیوز و ایران اینترنشنال و … نیز با جهتگیری مشخص، در این راستا عمل میکنند. برای مقابله با این روند، لازم است کشورهای مستقل و به خصوص رسانههای جمهوری اسلامی ایران با تقویت رسانههای خود، روایتهای واقعی را به جهانیان منتقل کنند و افکار عمومی را نسبت به این دوگانگی آگاه سازند.