فاطمه خادم شیرازی
/ پژوهشگر/ مدرس دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
در سالهای اخیر تنشها میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی به اوج خود رسیده است؛ جنگی که ابعاد آن بیشتر به صورت جنگ نیابتی و تلاشهای سایهوار در حوزههای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی جلوه میکند، اما در مواردی نیز به شکل عملیات مستقیم و حملات محدود دیده شده است. این درگیری بیشتر ریشه در رقابت استراتژیک بر سر نفوذ منطقهای، فناوری هستهای و برتری نظامی منطقهای دارد.
اسرائیل در این جنگ کوشش میکند با عملیاتهای اطلاعاتی، ترور شخصیتها و سردمداران امنیتی و علمی ایران، هم روند پیشرفت برنامههای دفاعی و هستهای جمهوری اسلامی را مختل کند و هم از توسعه قدرت منطقهای ایران به ویژه در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین جلوگیری نماید. در مقابل، ایران نیز در قالب محور مقاومت علاوه بر افزایش قدرت نظامی و موشکی، توانسته است سازمانهای نیابتی مانند حزبالله لبنان و گروههای مقاومت فلسطین را به عنوان بازویی برای افزایش فشار بر رژیم صهیونیستی به کار بگیرد.از منظر سیاسی، جنگ اسرائیل علیه ایران نه تنها محدود به دو کشور نیست بلکه تمامی بازیگران منطقهای و فرامنطقه ای را درگیر میکند. دولتهای آمریکا و برخی کشورهای غربی به طور غیرمستقیم از اسرائیل حمایت میکنند و از سوی دیگر ایران از حمایت جمهوریهای اسلامی منطقه و محور مقاومت برخوردار است. این جنگ، صحنهای از نزاع گستردهتر ژئوپلیتیکی در خاورمیانه است که هرگونه تغییر در آن میتواند معادلات منطقهای و حتی جهانی را دگرگون کند.چشمانداز این درگیری نیز به دلایل زیر بسیار پیچیده و چندوجهی است:
1-افزایش هزینه جنگ و تأثیر آن بر اقتصادی و اجتماعی هر دو طرف: اسرائیل با حملات محدود و هدفمند تلاش دارد ایران را تضعیف کند اما هزینههای امنیتی و اجتماعی بالایی نیز به همراه دارد. از سوی دیگر، ایران با تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی در داخل مواجه است .
2-امکان گسترش شعلههای جنگ: در صورتی که یکی از طرفین اقدام نظامی گستردهتری انجام دهد، این جنگ میتواند به یک جنگ تمامعیار منطقهای تبدیل شود که در آن بازگشت به شرایط قبل بسیار دشوار است.
3-نقش میانجیها و دیپلماسی تاکتیکی: در سالهای اخیر تلاشهایی برای تعاملات غیرمستقیم بین ایران و آمریکا از طریق کشورهای ثالث صورت گرفته است که این امر میتواند شرایط آغاز مذاکرات صلح را فراهم کند، اما رویکردهای اسرائیل و آمریکا در قبال ایران همچنان سختگیرانه و تنشزا باقی مانده است.
4-تأثیر فناوریهای نوین در عرصه جنگ: بهرهگیری هر دو طرف از جنگهای سایبری، پهپادها، سامانههای پیشرفته شناسایی و جنگ اطلاعاتی سبب شده است که درگیریها به شکل مرئی زمین تا حدی محدود شود اما در پشت صحنه، فشارها و تنشها بیشتر و پیچیدهتر شوند.
5-پایداری سیاسی و اجتماعی ایران و اسرائیل: اراده سیاسی دو کشور برای ادامه این جنگ مهم است. جمهوری اسلامی با تکیه بر حمایت مردمی و ایدئولوژیک خود توانسته است در برابر فشارهای خارجی مقاومت کند. اسرائیل نیز با پشتوانه حمایتهای بینالمللی خود و تجربیات امنیتی پیشرفته، به دنبال حفظ برتری منطقهای است.
در مجموع، جنگ اسرائیل علیه ایران یک رقابت بلندمدت، پیچیده و چندجانبه است که نه تنها بر سیاستهای دو کشور، بلکه بر معادلات ژئوپلیتیک منطقه و جهان تأثیرگذار است. استمرار این وضعیت بدون تغییر رویکردهای دیپلماتیک یا تحولات اساسی در ساختارهای سیاسی منطقه میتواند به بحرانهای بزرگتر و پرهزینهتر منجر شود، اما برخی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نیز با حفظ توازن قدرت و جلوگیری از تشدید بحران، به دنبال مدیریت این درگیری به منظور حفظ منافع خود هستند.