مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اهمیت ژئواستراتژیک منطقه یورو – مدیترانه

اشتراک

 

مریم وریج کاظمی

پژوهشگر مطالعات ژئواستراتژیک

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

 

منطقه یورو- مدیترانه بیش از 500 میلیون نفر جمعیت ملل اروپایی، مسلمان-عرب و یهودی غیراروپایی را در بر می گیرد که در این بین دریای مدیترانه نقطه مشترک کشورهای آسیایی، اروپایی و آفریقایی محسوب می شود. دریای مدیترانه دروازه ای برای کشورهای آسیای شرقی و دریچه ای دریایی به اقیانوس های جهان برای روسیه و اوکراین و در نهایت برای کشورهای مشترک المنافع به شمار می آید که برای قرن ها مرکز جهان بود اگرچه اهمیت اصلی ژئواستراتژیک خود را در طول جنگ جهانی دوم به دست آورد.

مهمترین نقطه ژئواستراتژیک منطقه یورو-مدیترانه قطعا کانال سوئز به همراه سه تنگه طبیعی دیگر یعنی جبل الطارق، بسفر و داردانل است. البته اهمیت ژئواستراتژیکی که این منطقه در سال‌های اخیر به خود گرفته است را می‌توان در اولویت‌های سیاسی-استراتژیک تعریف‌شده توسط روسیه، ایالات متحده آمریکا و برخی از متحدان آن (ایتالیا، اسپانیا، فرانسه) جستجو کرد. به هر حال روسیه، ایالات متحده و متحدانش فضای ژئو-دریایی مدیترانه شرقی، از جمله قسمتی از شمال آفریقا را از نظر استراتژیک مهم می دانند(1).

ضمن اینکه اهمیت دریای مدیترانه به دلیل اکتشافات اخیر میادین بزرگ نفت و گاز دریایی در ربع شرقی آن، بین آب های سرزمینی یونان، قبرس، اسرائیل و مصر افزایش یافته است. همچنین دریای مدیترانه در مورد فعالیت‌های ماهیگیری، جریان مهاجرت، وجود خطوط لوله و کابل‌های فیبر نوری و رقابت امنیتی بین بازیگران مختلف دولتی در منطقه نیز بسیار مهم تلقی می شود(2).

امروزه این منطقه تا حد زیادی به عنوان یک منطقه ژئوپلیتیکی ویژه برای توازن بین‌المللی قوا در نظر گرفته می‌شود و چندین دولت با هدف دستیابی به عمق استراتژیک بیشتر برای گسترش نفوذ و قدرت با هم رقابت می‌کنند. در این بین علاقه رو به رشد کشورهایی مانند روسیه، ترکیه، الجزایر، مصر و سایر کشورهای حوزه دریای مدیترانه که به معنای حضور دریایی قابل توجه تر است، به دنبال خلاء ژئوپلیتیکی است که ایالات متحده پس از خیز به سمت آسیا به جای گذاشته است. با این حال ایالات متحده دکترین استراتژیک-نظامی خود را در دو موضوع اساسی در این منطقه پیگیری می کند.

اول اینکه تقویت تاکتیکی-استراتژیک پایگاه های نیروی دریایی و نیروی هوایی ایالات متحده در دریای مدیترانه، با توجه ویژه به نیروهای که در ایتالیا، یونان، ترکیه و قبرس حضور دارند، الزامی می داند. دوم اینکه حفظ همکاری نظامی نزدیک بین نیروی دریایی، نیروی هوایی و ارتش ایالات متحده و نیروهای مسلح کشورهای ناتو با هدف افزایش تعداد عملیات آموزشی و گشت زنی در اولویت قرار دارد.

بنابراین، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا نقش حیاتی در استراتژی ایالات متحده در منطقه ایفا کردند زیرا واشنگتن این کشورها را شرکای ضروری برای مهار حضور روسیه در منطقه یورو-مدیترانه می داند. حضور مستمر نظامی فرانسه، ایتالیا و اسپانیا در آب‌های مدیترانه محدود به شرکت در رزمایش‌های نظامی ناتو و با هدف حفاظت از اولویت‌های سیاسی و استراتژیک مربوطه است. در سال 2016، همانطور که کتاب سفید برای امنیت و دفاع بین‌الملل تاکید می کند، دولت ایتالیا بی‌ثباتی فزاینده منطقه مدیترانه را تایید کرد و این منطقه را از نقطه نظر ژئواستراتژیک حساس قلمداد نمود. دولت ایتالیا و فرانسه و اسپانیا ارزش ژئواستراتژیک این منطقه مهم را در اسناد امنیت ملی مربوطه خود به رسمیت شناختند که باعث ایجاد گفتگو میان این سه کشور با تمرکز بر شروع همکاری نظامی شد.

در مجموع، ایالات متحده برای ماموریت های نظامی در دریای مدیترانه به عنوان کمک نظامی اساسی کشورهای اروپایی برای حفظ امنیت مدیترانه، اتحادیه اروپا را در نظر گرفت. علاوه بر این، تعامل اروپا در امنیت منطقه مورد نظر به ایالات متحده این امکان را داد که توجه خود را به این فضای ژئو-دریایی کاهش دهد تا تعداد قابل توجهی از منابع را در منطقه آسیا و اقیانوسیه مدنظر قرار دهد(3). می توان گفت منطقه یورو-مدیترانه یک فضای ژئو-دریایی استراتژیک غیرهمگن است زیرا فقط برخی از مناطق دریایی آن دارای ارزش نظامی و استراتژیک هستند. البته این ویژگی ناهمگون به دکترین های مسکو و واشنگتن در مورد دریای مدیترانه بستگی دارد. در واقع، روسیه و ایالات متحده فقط برخی مناطق خاص را از نظر استراتژیک مهم می دانند. از این رو موضوع استراتژی ناهمگن منطقه هم در تعریف اولویت های سیاسی-استراتژیک تئوریزه شده توسط دو کشور و هم در شناسایی دکترین های استراتژیک-نظامی آنها که شامل نیروهای نظامی و جابجایی جغرافیایی آنها می شود، منعکس می شود(4).

در کل می توان گفت برای اینکه منطقه یورو- مدیترانه به ثبات و توازن دست یابد باید اقداماتی صورت پذیرد. بدین ترتیب از آنجایی که این منطقه منطقه ای با تنوع فرهنگی و مذهبی است و برای غلبه بر موانع، اقداماتی لازم است. از این رو اسرائیل و کشورهای عربی باید یکدیگر را تحمل کنند و درگیری و تنش را به حداقل برسانند. به نظر می رسد دیگر نمی توان کارت های ژئوپلیتیک را تغییر داد.

ضمن اینکه اتحادیه اروپا باید به عنوان یک نهاد و یک بازیگر رفتار کند و از سوی دیگر نقش ایالات متحده بسیار حائز اهمیت است. تجربیات تاریخی می گوید که فقدان رهبران (قدرت) منطقه ای، منازعات و تنش های جدیدی را به همراه دارد. با توجه به اینکه هم اینک منطقه یورو-مدیترانه خالی از قدرت موثر است که زمان و مکان مناسبی برای قدرت گرفتن گروه های افراطی جدید ایجاد می نماید، حضور ایالات متحده آمریکا در آنجا برای حفظ جایگاه خود به عنوان یک قدرت جهانی باید به نفع همه باشد که در غیر این صورت منجر به عدم تعادل قدرت و حتی هرج‌ومرج شدید بین‌المللی می‌شود.

از سوی دیگر جهان عرب باید از به قدرت رسیدن افراط گرایان اسلام گرا اجتناب کنند. به نفع مردم است که با اتحادیه اروپا همکاری کنند، زیرا هنوز هم منطقه یورو-مدیترانه توسعه یافته ترین منطقه در جهان به شمار می آید. از این رو قطعا جهان عرب می تواند بسیار سود ببرد به ویژه کشورهای که در خط مقدم اقتصاد هستند.

 

چشم انداز

اگرچه در حال حاضر منطقه یورو-مدیترانه از یک خلاء ژئواستراتژیک رنج می برد اما اهمیت ژئواستراتژیک آن به دلایلی از جمله: مشکلات قاره آفریقا، جنگ اوکراین و پیامدهای ناشی از آن، بازگشت روسیه به عنوان قهرمان؛ به ویژه در سطح دیپلماتیک و نظامی در برخی از کشورهای منطقه مدیترانه اغلب در مخالفت با منافع و حضور اروپا، موضوع نیاز به انرژی و تنوع بخشیدن به منابع، همچنین نفوذ اقتصادی و سیاسی چین که در طول سال‌ها از جنوب صحرای آفریقا تا بالکان و خلیج‌فارس افزایش یافته و با منافع اقتصادی متعددی که در بسیاری از کشورها گسترش داد و اغلب در تضاد با منافع غرب است، تثبیت شده است و در نهایت ظهور بازیگران قوی منطقه ای، از ترکیه گرفته تا کشورهای خلیج فارس، که بسته به اهداف خاص و منافع ملی قصد دارند خود را در جهانی چند قطبی رو به رشد با حفظ خودمختاری از طریق یک سیاست خارجی عملگرایانه، که در آن شرکا یا طرفین می توانند به صورت موردی تغییر کنند، تثبیت نمایند، رو به افزایش خواهد رفت. از این رو منطقه یورو-مدیترانه کماکان در اولویت استراتژیک قدرتهای جهانی و منطقه ای باقی خواهد ماند.

 

 

کلید واژگان: یورو-مدیترانه، آمریکا، ژئواستراتژیک، مریم وریج کاظمی

1-https://link.springer.com/article/10.1007/s40321-012-0002-8

2-https://link.springer.com/chapter/10.1007/978-3-319-76867-0_12

3-https://www.ispionline.it/en/publication/the-strategic-centrality-of-the-mediterranean-geopolitical-tensions-and-the-role-of-italian-ports-191221

4-https://finabel.org/the-changing-mediterranean-geopolitical-tensions-and-challenges

مطالب مرتبط