مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

دگرگونی های ژئوپلیتیک در غرب آسیا، بیم ها و امیدها

اشتراک

 

حسین ربیعی

دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی 

مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC 

 

پس از سال ها و شاید دهه ها، این روزها غرب آسیا و خاورمیانه مهیای برهه ای می شود که امید می رود نهال صلح پا گیرد و میوه ثبات و امنیت منطقه ای در آینده نه چندان در دسترس باشد. مذاکرات دوجانبه ایالات متحده آمریکا و ایران، استقبال بازیگران مختلف منطقه از آغاز این گفتگوها و تلاش های پیدا و پنهان مختلف برای نزدیک کردن دیدگاه های دو کشور بویژه از سوی کشورهای عرب منطقه، گواهی بر این است که کشورهای منطقه امید دارند که این گفتگوها موجب گذار به امنیت منطقه ای باشد و در سایه آرامشی که حاصل خواهد شد، رونق تجارت و اقتصاد منطقه بیش از پیش حاصل شود. 

با این که چنین پنداشته می شود که این روند حاصل روی کار آمدن رئیس جمهور جدید در ایالات متحده آمریکا است، اما این همه ی دلایل نیست. نگاهی به روندهای ژئوپلیتیک منطقه از فردای عملیات 7 اکتبر 2023 نشان می دهد که این عملیات سرآغاز دگردیسی تعیین کننده ای در مناسبات ژئوپلیتیک منطقه بود که به شرایط امروز منتهی شده است. در سایه این عملیات بخش زیادی از آنچه محور مقاومت نامیده شده بود، از بین رفته است. با حمله اسرائیل به غزه و شهادت سران حماس، این نیرو بخش زیادی از توان خود را از دست داد و در موضع دفاعی کامل قرار گرفت؛ در لبنان و با شهادت سید حسن نصرالله، توان حزب الله برای اثرگذاری در معادلات منطقه و حتی داخل لبنان به شدت کاهش یافت و حشدالشعبی عراق به نیرویی کم اثر یا حتی بی اثر تبدیل شد.

فراتر، کشور سوریه و دولت بشار اسد که مدت ها نقش پایگاه فرماندهی یا مقر هماهنگی محور مقاومت بود، به کلی از مدار عملیات خارج شد و از قضا به دست یکی از دشمنان محور مقاومت افتاد. امروزه؛ از مجموع شرکای محور مقاومت، تنها انصارالله یمن همچنان در محدوده دریای سرخ و با انجام عملیات گاه و بیگاه علیه اسرائیل فعال است. در این شرایط اسرائیل قدرت مانور و عمل بیشتری یافته و ضمن ورود به بخش هایی از لبنان و سوریه، در غزه به نیرویی غیر قابل مقاومت تبدیل شده است که هر آنچه اراده می کند، انجام می دهد. بنابراین واضح است که استراتژی قبلی جبهه مقاومت به هر دلیلی به اهداف تعیین شده نرسیده است و یکی از اضلاع و بازیگران مهم در معادلات ژئوپلیتیک منطقه قدرت کنشگری خود را از دست داده است. با این وصف، احتمالاً بخشی از تغییر رفتار ایران و رفتن به سمت مذاکره و توافق حاصل این تغییر موازنه قدرت و تحولات ژئوپلیتیک است. بر اساس آنچه این روزها گفته می شود در سال گذشته و پیش از صدمات جبران ناپذیر اسرائیل به محور مقاومت، رئیس جمهور فقید قبلی ایران و جو بایدن نیز تا پای توافق پیش رفته بودند. بنابراین همه ی دلایل مذاکرات روی کار آمدن ترامپ نیست. 

باری اکنون بر همگان روشن است که آینده امنیت منطقه تا حد زیادی به روند مذاکرات ایران و آمریکا بستگی دارد و از این شرایط نامعلوم، می تواند نوزاد صلح متولد شود یا آتش فتنه ای بزرگ زبانه کشد. اما دگرگونی در توازن قوا، در چه شرایطی به تغییر جهت کنش های ژئوپلیتیک و همگرایی و ثبات منطقه ای منجر می شود؟ به عبارت دیگر شرط احتمالی موفقیت مذاکرات و تثبیت نتایج آن چیست؟ این موضوع بستگی به میزان تعارض خواسته ها و پافشاری بر منافع حداکثری هر کدام از طرفین مذاکره دارد. با وجود همه ی فشارها و تحریم های کمرشکن ایالات متحده آمریکا بر علیه ایران، آشکار است که طرح خواسته ای مانند برچیده شدن کامل تأسیسات و توان هسته ای ایران، یا تعطیل کردن صنعت موشکی و از بین بردن توان نظامی و دفاعی از سوی ایران پذیرفته نخواهد شد. به عبارت دیگر اگر ایالات متحده به عنوان مدافع رژیم اسرائیل وجه امنیتی مذاکرات را در اولویت خود قرار دهد و منافع ایران را نادیده بگیرد، امید چندانی به موفقیت مذاکرات نیست.  

بر عکس اگر صنعت هسته ای ایران با غنی سازی لازم برای تولید انرژی برق و سایر تولیدات غیر نظامی پذیرفته شود و شرایط سرمایه گذاری در ایران و تسهیل تجارت ایران فراهم شود، توافق در دسترس و امکان پذیر است. در عین حال حتی با این شرایط نیز موضوع اسرائیل و موجودیت این رژیم، همچنان محل تعارض منافع دو کشور باقی خواهد ماند. مسأله ای اساسی که ژئوپلیتیک منطقه ای را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. رفت و آمدهای دیپلماتیک این روزهای منطقه از سفر وزیر دفاع عربستان به ایران تا سفر وزیر خارجه ایران به روسیه نشان می دهد که امنیت و ثبات این منطقه در مرحله گذار بسیار حساسی قرار گرفته و مذاکرات ایران و ایالات متحده مسیر آینده منطقه را تعیین می کند. 

موفقیت مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا می تواند تعادل و توازن قدرت را در منطقه تحت تاثیر قرار دهد و با پیشفرض حرکت ایران به سمت توسعه اقتصادی و تجاری در فردای توافق احتمالی، کفه ی ترازوی قدرت به سمت ایران سنگین تر خواهد شد و خواه ناخواه توان کنشگری ایران را افزایش خواهد داد. آیا چرخه تکرار شونده ای از رقابت و کنش ژئوپلیتیک شکل خواهد گرفت؟

 

مطالب مرتبط