مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

 سفر رئیس جمهور چین به روسیه و برداشت های نادرست غرب

اشتراک

دکتر قدرت الله بهبودی نژاد

پژوهشگر مسائل اوراسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

در زمانی که غرب مصمم است  ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را بی اعتبار کند و روسیه را شکست دهد، شی جین پینگ رئیس جمهور چین از مسکو بازدید می کند کمی پیشتر از این رویداد مهم  دادگاه کیفری بین المللی در لاهه اخیراً حکم بازداشت رئیس جمهور پوتین را صادر کرده است. در حالی که غرب به طور کامل روسیه را از خود بیگانه کرده است، چین به طور قابل توجهی  به روسیه نزدیک تر شده است. در یک بازه زمانی کوتاه، چین و روسیه به شرکای استراتژیک قدرتمندی تبدیل شده‌اند که از خصومت و رقابت جنگ سرد خود دوری می‌کنند.

رهبر روسیه که توسط غرب طرد شده است، سخت تلاش می کند تا روابط خود را با جهان غیرغربی حفظ کند. بقای آن بدون حمایت انتقادی از سوی کشورهای جنوب جهانی در خطر است. از این منظر، سفر شی به رهبری روسیه مهلت زیادی خواهد داد و مسکو در سایه این رویداد می تواند نشان دهد که روسیه  منزوی نیست.

از سوی دیگر، شی می تواند چین را به عنوان یک ابرقدرت جهانی سرکش، یک شریک قابل اعتماد و یک صلح ساز بالقوه معرفی کند. او در این سفر به پوتین اطمینان داد که پکن بر تعهد خود ثابت قدم خواهد ماند و مسکو را رها نخواهد کرد. پس از توافق تاریخی ریاض-تهران، او ممکن است خود را به عنوان یک صلح‌ساز بالقوه در اوکراین نیز معرفی کند.

با این حال، شی از عوارض ناشی از این روند به خوبی آگاه است. پکن تنها با حمایت کشورهای قدرتمند جنوب جهانی می تواند در چنین  نمایش قدرتی موفق شود.  از سوی دیگر دولت جو بایدن نیز پیشنهاد صلح پکن را مبهم و غیرقابل توجه دانسته است. بنابراین، این نشست عمدتاً بر تقویت روابط دوجانبه و تکرار فضایل چند قطبی، حاکمیت مقدس و چند جانبه گرایی اصلاح شده متمرکز شد .

رسانه های غربی  سفر شی جین پینگ را به عنوان مدرکی انکارناپذیر از اتحاد قریب الوقوع بین دو کشور تفسیر می کنند. اصطلاح «اتحاد» در رسانه‌های بین‌المللی بسیار ضعیف به کار می‌رود  که معنای آن می‌تواند از «تعهد نظامی قانونی رسمی»، مانند ناتو، تا توافق‌نامه‌های سیاسی و امنیتی غیر رسمی بین دو کشور متفاوت باشد. اتحادهای پیشرفته شامل «سیاست دفاعی مشترک، فرماندهی نظامی یکپارچه، استقرار نظامی مشترک برای مبادلات دفاعی و پایگاه‌های نظامی» است. مطمئناً روسیه و چین روابط سیاسی قوی نظامی و جامعی دارند. روسیه فناوری های حیاتی را برای هواپیماهای جنگنده، سامانه دفاع موشکی، تانک ها و سایر تسلیحات در اختیار چین قرار می دهد. آنها همچنین تمرینات نظامی مشترک سالانه را انجام می دهند.

با این حال، آنها هنوز از یک اتحاد نظامی رسمی که یک طرف را ملزم به حمایت از دیگری در یک درگیری کند، فاصله دارند. چین در مورد ارسال سلاح به روسیه در طول جنگ اوکراین محتاط است.

در واقع، نه روسیه و نه چین خواهان امضای پیمان اتحاد نیستند. اتحادهای رسمی شامل بار تعهد و تعهدات قانونی است. جان میرشایمر، دانشمند سیاسی مشهور آمریکایی، استدلال می‌کند که «یک کشور می‌تواند به درگیری دیگری کشیده شود (ترس از به دام افتادن)، و یک شریک ممکن است از بند معاهده (ترس از رها شدن) پیروی نکند». از این رو، بسیاری از کشورها به جای یک تعهد نظامی الزام آور، استراتژی مشارکت غیر اتحاد را ترجیح می دهند.

اقدامات  روسیه و چین، دلهره های مربوط به هر دولت را آشکار می کند. چین از گرفتار شدن در یک درگیری که در آن منافع آن  بسیار کم است می ترسد. روسیه در 20 سال گذشته سه بار در کشورهای دیگرمانند گرجستان، سوریه و اوکراین مداخله کرده است. چین علاقه چندانی به این کشورها ندارد و مایل نیست در آنجا دخالت کند. به طور مشابه، مسکو نگران است که در دام جاه طلبی سرزمینی چین در ایندو-پاسیفیک گرفتار شود. علاوه بر این، روسیه روابط مستقلی با کشورهای رقیب چین مانند هند و ویتنام دارد. این کشورها ممکن است روسیه را رها کنند یا اگر روسیه و چین پیمان رسمی اتحاد را امضا کنند، روابط خود را کاهش دهند. بنابراین، حرکت آنها به سمت اتحاد بسیار بعید به نظر می رسد. حمایت پکن از روسیه در جنگش علیه اوکراین محدود بوده است. با این حال، این نباید باعث شود که فکر کنیم همکاری نظامی-فنی آنها در سال های آینده قوی تر نخواهد شد.

محققان چینی استدلال می‌کنند که غرب به عمد ظاهری از اتحاد روسیه و چین ایجاد می‌کند و آن را به عنوان ائتلافی از دولت‌های مستبد علیه دموکراسی‌ها طرح می‌کند. پکن نگران است که چنین تصویری بر روابط چین با دیگر کشورها تأثیر منفی بگذارد. اگر به عنوان طرفداری از روسیه تلقی شود، با واکنش های منفی مواجه می شود و در معرض انزوا قرار می گیرد. تجارت پکن با روسیه تنها 2 درصد است و بیشتر تجارت آن کشور با غرب انجام می شود. پکن به عنوان یک کشور تجاری با گسترش جهانی، منافع اقتصادی خود را قربانی حفاظت از روسیه نمی کند، که برای تجارت آن اهمیتی حاشیه ای دارد. پکن حتی زمانی که روسیه خواهان اتحاد بود، مقاومت  کرد. وانگ چی استدلال می کند که پکن باید خود را در برابر تلاش های غرب برای پیوند چین و روسیه در یک “بلوک سیاسی و نظامی” حفظ کند. او می گوید چین منافع جهانی دارد و غرب در نظر دارد بین چین و بقیه جهان شکاف ایجاد کند. کارشناسان در روسیه نیز نگرانی های مشابهی را منعکس می کنند. الکساندر لوکین، دانشمند علوم سیاسی روسی، استدلال می کند که روسیه باید از چین حمایت کند، اما نه  بی قید و شرط. او استدلال می کند که روسیه باید به صورت متقابل از چین در آسیا حمایت کند. روسیه نمی تواند همان سیاست چین را در آسیا داشته باشد. به عنوان مثال، چین می تواند روابط خصمانه ای با هند، ویتنام و برخی از کشورهای جنوب شرق آسیا داشته باشد. اما روسیه نمی تواند کورکورانه از این موضع حمایت کند.

روایت غربی «اوکراین امروز، فردا تایوان» این  دو کشور را در برابر غرب تحریک کرده است. پیش از این، استراتژی امنیت ملی 2022 ایالات متحده به صراحت اعلام کرد که روسیه تهدیدی فوری برای نظام بین‌الملل مانند تجاوز به اوکراین است. در مقابل، چین قصد خطرنا کتری دارد زیرا  دارای نفوذ اقتصادی، فناوری، دیپلماتیک و نظامی برای تغییر شکل نظم بین‌المللی است. سیاست ایالات متحده تا حد زیادی تمرکز آن بر روی  افزایش روابط دفاعی بین دو کشور است. دولت بایدن ابتدا به دنبال سقوط روسیه است و چین را برای روسای جمهور آینده باقی می گذارد.

آنچه که  برجسته هست این می باشد  که غرب شروع به درک قدرت این مشارکت کرده است، اما فاقد چشم انداز و استراتژی بلندمدت برای مقابله با آن است. اگر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، «دیپلماسی پینگ پنگ» هنری کیسینجر در سال 1971 را مرور کند، برای واشنگتن بهتر خواهد بود. همچنین  آنچه که  برجسته هست این می باشد که با اتحاد یا بدون اتحاد رسمی، پکن و مسکو به طور فزاینده ای برای ایالات متحده غیرقابل مدیریت می شوند.

,واژگان کلیدی:  رئیس جمهور چین , روسیه ,برداشت های نادرست ,غرب , دکتر قدرت الله بهبودی نژاد

مطالب مرتبط