مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

خاورمیانه و چشم انداز تغییر در ژئوپلیتیک قدرت – بخش دوم

اشتراک

 ابراهیم اخلاصی

 پژوهشگر و نویسنده

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

مهم ترین چشم انداز بخش اول این نوشتار متمرکز بر این نقطه کانونی بود که بازتولید دو عنصر قدرت و سیاست در بستر جغرافیای خاورمیانه و به ویژه غرب آسیا تابع سه وجه مهم است،   وجه اول به مدیریت هژمونی در نظام نوین ژئوپلیتیک جهانی، وجه دوم به سطح نظام بین الملل و نقش قدرتهای تاثیر گذار و همچنین درون زا بودن بسیاری از عناصر اقتدار جمهوری اسلامی ایران و وجه دیگر نیز به نقش و تاثیرات ذهن اسرائیلی و عملکرد این مکانیسم نرم در بستر تحولات ژئوپلیتیک این منطقه ارتباط پیدا می نماید.

تحولات در منطقه خاورمیانه و به ویژه کشورهای غرب آسیا در سالیان اخیر و بخصوص متعاقب بهار عربی موید این اهمیت حیاتی ست که اصلاح ساختارهای پاتریمونیال و پدرسالارانه و تبدیل، تعدیل و تغییر در آنها امری اجتناب ناپذیر در عرصه حکمرانی و اداره جوامع و سبک زندگی مردم است. زیرا اساسا در هر جامعه ای، ایدئولوژی و فرهنگ و همچنین نگرش هیات حاکمه دارای نقش قابل توجهی در فرآیند مدرنیزاسیون سیاسی دارد و تغییر نگرش طبقه حاکم می تواند بر روند الزامات ساختاری مذکور تاثیرات قابل ملاحظه ای داشته باشد.

بدلایل تاریخی و اجتماعی، ویژگی های گروه های حاکم در کشورهای منطقه غرب آسیا به ویژه در کشورهای عربی دارای ساختی پاتریمونیالیستی است که قدرت شکل آمرانه و عمودی دارد و این امر بستر ساز سیطره هژمونی های فرامنطقه ای و تشدید نابسامانی های ساختاری در روش های منسوخ حکمرانی گردیده است.

توجه و تمرکز بر اندیشه ها و رویکردهای اسرائیلی در عرصه حکومتداری و واکاوی مکانیزم اعمال قدرت در سطوح مختلف از فاکتورهای مهم تاثیر گذار بر ژئوپلیتیک خاورمیانه و منطقه غرب آسیاست  که مورد تحلیل و تفسیر قرار گیرد:

کاوش در ماهیت و جهت گیری سیاست های اسرائیل را نباید صرفا در حوزه های سیاسی-نظامی قلمداد نمود. زیرا این کشور دارای تنوع قابل تاملی در بسترهای فرهنگی اجتماعی و  اقتصادی بوده که بوسیله رانه های فنی و تکنولوژیک اداره می شود.

 نزدیک به سه دهه از تاسیس مرکز اسرائیلی فلسفه و بخصوص فلسفه برای کودکان می گذرد که این روند قلب آموزش و پرورش در اسرائیل محسوب می گردد که نگاه آن قدرتمند شدن در درون و برون و کشف افکار و هدایت رفتار است که از مسیر تفکرات انتقادی و ایجاد جامعه پژوهشگر می گذرد. تاثیر و نقش دکتر یولی تامیر در این فرآیند و گره زدن این عرصه به حوزه های روانشناسی و روانکاوی علمی و عملی و تقویت آن با هدف هدایت هر آنچه هست بی بدیل و منحصر بفرد بوده است.

شرایط فیزیکی و جغرافیایی اسرائیل و ابعادی که می توان برای استقرار این دولت به مرکزیت تل آویو ترسیم نمود حکایت از این واقعیت غیر قابل انکار دارد که این حکومت به لحاظ شکلی و ماهوی و در بستر مکانیزم های حکومت داری و حوزه نفوذ و قدرت می بایست متفاوت از آن چیزی باشد که در سایر نقاط و در بسترهای جغرافیایی دور و نزدیک دیگر قابل تصور است. کشوری که دارای 425 کیلومتر طول و 117 تا 17 کیلومتر عرض باشد باید بشکل خاص و منطبق با یک اضطرار و عقلانیت ابزاری و در عین حال راهبردی اداره شود،  این خاص بودن ها را می توان در پیدا و پنهان های مبتنی بر سنجش و روانشناسی تاریخی، امنیتی، اقتصادی، سیاست خارجی، مردمداری و همجواری با سایر کشورهای منطقه ای جستجو نمود.

درونمایه اضطرار و ابهام و فوریت در سیاست های تل آویو در قبال آنچه نام آن را واکنش و پاسخ به کنش های بیرونی می نهیم بر این پایه اساسی استوار است که واکنش به تهدید و حفظ برتری راهبردی اسرائیل در خاورمیانه به یک سیاست الزام آور و اصولی تبدیل گردیده است و این چیزی ست که قدرتهای جهانی و کشورهای عربی نیز با تقویت آن همراهی دارند.

حفظ و تقویت برتری جویی های سخت و نرم افزاری در سیاست های راهبردی اسرائیل مبتنی بر افکار و اندیشه های کاربردی و استوار بر اصول دقیق روانشناسی رفتاری و تجارب درونی شده موفق با محاسبات سود و زیان همسایگان دور و نزدیک است که در قبال شرایط ثابت محیطی و جغرافیایی و بر اساس ژئوپلیتیک منطقه شکل پیدا نموده است.

آنچه بوضوح در سیاست های امنیتی و خارجی اسرائیل مشاهده می شود یک ابهام بزرگ است و این ابهام درونمایه ای از ایجاد ترس و نگرانی و نقطه قوت این کشور بشمار آورد، نتیجه این ابهام حرکت در یک مسیر پیچیده ژانوسی ست که به ایجاد شبکه های مختلف جهانی و منطقه ای با هدف عمق بخشیدن به نفوذ و قدرتمند شدن هر چه بیشتر انجامیده است. حفظ برتری راهبردی اسرائیل در سایه مشارکت سنتی با ایالات متحده، ائتلاف با سایر ساختارها و قدرت های  بین المللی، بکارگیری پول و انرژی اعراب در داخل و خارج منطقه،  جهت دهی به سیاست های رسانه ای جهانی و تقویت اقتصاد فراگیر مبتنی بر نرم افزار و آی تی است که مصداق واقعی آن در مونوپل شدن اسرائیل در ایجاد شهرک های تکنولوژیک در عرصه های متنوع مستتر است.

تنوع سازی توسط اسرائیل از یک سو و شکل گیری پارادایم های جدید در کشورهای عربی به ویژه از طریق تغییرات نسلی باعث شده است تا اسرائیل راحت تر بتواند اهداف متکثر خود را پوشش دهد. پیمان ابراهیم همزمان با ایجاد بی ثباتی نرم در منطقه و همراه نمودن کشورهای بزرگ و کوچک در راستای تضعیف مولفه های قدرت در جمهوری اسلامی ایران از اهداف راهبردی اسرائیل  بشمار می رود که در حال حاضر منطقه و جهان را در شرایط خاص قرار داده است.

ذهن اسرائیلی ترکیبی از چند گانگی و تزاحم، نگرانی و تهدید، شک و عدم اعتماد، عدم انتظار برای کمک، تهاجم و یورش ، دفاع دائمی در سایه مظلومیت و واکنش های پیش دستانه و ویرانگر است که این مکانیزم های محاسباتی را باید از مهم ترین مولفه های تغییر در ژئوپلیتیک  منطقه و جهان دانست.

واژگان کلیدی:خاورمیانه , چشم انداز ,تغییر ,ژئوپلیتیک ,قدرت , ابراهیم اخلاصی

مطالب مرتبط