دکتر علی بمان اقبالی زارچ
کارشناس ارشد اورآسیا
مركز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
پس از یک کش و قوص زیاد و وسوسه های غرب بویژه انگلیس و آمریکا جنگ و نزاع نظامی در حوزه پیرامونی دریای سیاه شکل گرفت نزاعی که تحلیل و آینده انگاری آن بسیار سخت می باشد و با توجه به زمان (کوتاه مدت ؛ میان مدت و درازمدت) و گستره جنگ ( شرق اوکراین ؛ تمامی جغرافیای این کشور و یا گسترش به دیگر کشورها ) نتایج زیان باری بر آن مستتر می باشد این در حالی است که جهان تغییرات سریع، گسترده، شگرف و حتی بهنوعی خطرناک را تجربه می کند و سه دهه از انحلال اتحاد جماهیر شوروی و 15 سال از عضویت 14 کشور مرکز و شرق اروپا در ساختارهای اروپایی و آتلانتیک می گذرد. همزمان تحول فوق العاده ای را در عرصه اقتصاد جهانی و سیطره تعداد معدودی ابربرند شاهد هستیم و از نظر ژئوپلیتیکی، در شرایط بحرانهای اوکراین و تایوان و پیکربندی مجدد جهانی نفوذ سیاسی و اقتصادی، موازنه قوا از منظر نظامی، پرسشهای روزافزونی مطرح میشود که مهمترینش این است که آیا ممکن است زمانی به قبل از فروپاشی دیوار برلین برگردیم؟ که در آن، همانطور که روسیه میخواهد، حوزههای نفوذ در این قاره دوباره مورد بحث قرار گیرد و پیامدهای بالقوه نگرانکنندهای به ویژه برای کشورهای منطقه اروپای شرقی خواهد داشت؟
امروزه دنیای درگیر کرونا، جهانی ناامن که شرایط خاص، پیچیده و بسیار سیالی را تجربه نموده و سرعت بالای تحولات و پیروزی یک سال پیش بایدن در آمریکا وضعیت کنونی را به نوعی منحصر بفرد نموده است و اروپا تلاش دارد با رنسانس روابط با واشنگتن در تحولات بین المللی نقش بارزتری ایفاء نماید. واقعیت این است که سیر تحولات در اواخر قرن بیستم در اروپا و برتری اقتصاد بازار و دموکراسی غربی بر اقتصاد متمرکز و سیستم بسته اردوگاه کمونیسم، موازنه را به نفع رهبران غرب قاره تغییر داده و اکنون که دو دهه از هزاره سوم میلادی میگذرد اتحادیه اروپا در عین شکنندگی به واقعیتی ملموس، قدرت برتر اقتصادی به ویژه در مبادلات خارجی تبدیل شده که بخش عظیمی از مرکز و جنوب شرق قاره سبز را نیز در بر میگیرد و اگر چه این نهاد مهم همراه با گسترش و توسعه نتوانسته است از بروز و ظهور چرخه ای از مشکلات و چالش ها ملی و قومی به ویژه برای اعضاء متوسط و ضعیف خود جلوگیری نماید؛ بطوریکه موجب به خطور رسیدن سوال اساسی چرایی رشد اقتدارگرایی، ملی گرایی و پوپولیست ها و تا حدودی سبزها در برابر افول احزاب سنتی شده است و سوال مهمتر اینکه آیا دو محور غربی و شرقی وارد نزاعی نرم تحت عنوان دموکراسی و اقتدارگرایی روسیه شده اند؟
اواخر سال گذشته میلادی و اندک زمانی پس از دیدار وزرای خارجه و دفاع ایالات متحده آمریکا از چند کشور اروپایی به ویژه بخش شرقی و برگزاری مانورهای جداگانه نیروهای دول حاشیه دریای سیاه که کشتیهای آمریکایی از جمله کشتی فرماندهی “مانت ویتنی” نیروی دریایی آمریکا و ناوشکن موشک انداز “پورتر” نیز برای شرکت در مانورهای مشترک نظامی-دریایی نیروهای دریایی آمریکا، ترکیه، رومانی و اوکراین در منطقه حضور داشتند و پس از آن تجمع مهاجرین در مرز روسیه سفید و لهستان؛ تشدید اختلافات در بوسنی و اختلاف نظرها در مورد صادرات گاز روسیه به بخش های مختلف قاره سبز و تحولات قزاقستان را شاهد بودیم. البته در واکنش به مانورهای گسترده ناتو در دریای سیاه ولادیمیر پوتین در جریان گفتگوی تلفنی با همتای فرانسوی خود تحریک آمیز بودن مانورهای انجام گرفته توسط آمریکا و متحدانش در منطقه دریای سیاه را گوشزد نموده و جنبه تحریک آمیز بودن مانورهای نظامیکشورهای عضو ناتو در دریای سیاه و تأثیر منفی آن بر اقدامات دولت اوکراین را یادآوری نمود.
واقعیت این است کشورهای شرق قاره سبز، به ویژه پس از پیروزی بایدن در آمریکا، نگران اقدامات و تحرکات روسیه بودند؛ نگرانی ای که ریشه در تحولات گرجستان اوکراین و منطقه ناگورنو – قره باغ و واکنش بسیار ضعیف بروکسل دارد. البته بروکسل نزاع نرم و فشار اقتصادی و تحریمی را بر علیه مسکو تشدید نموده و اتحادیه اروپا طی بیانیهای در تاریخ 22 اسفند 1399 از تمدید تحریمهای خود علیه بیش از ۲۰۰ شخص و نهاد روسی به مدت ۶ ماه دیگر خبر داده و اعلام کرد بود که تحریمهایی را که از سال 2014 در ارتباط با الحاق شبه جزیره کریمه و سواستوپول به روسیه علیه بیش از 200 شخص و نهاد روسی وضع کرده است؛ تمدید میکند.
اکنون باید اذعان نمود که از طرفی با گذشت یک هفته از نبرد در اوکراین قدرت سخت روسیه بیشترین خدمت را به انسجام و اتحاد غرب نموده است و رهبران اروپایی و آمریکایی صفوف خود را محکم و یکپارچه نموده ؛ انگار از رخوت ژئوپلیتیکی بیدار شده اند و بسوی کارآمدی در حرکتند و تصمیمات گسترده و متنوع غرب در تحریم تمام عیار و مسدود نمودن شریان های اقتصادی و مالی روسیه بسیار برق آسا و بی نظیر می باشد؛ بطوری که صدها شرکت غربی و ژاپنی در حال ترک سرزمین تزاری و بیکار نمودن دهها هزار کارگزار روسی خود هستند و از سوی دیگر آثار مخرب تحریم ها در حال رخ نمایی در ابعاد مختلف حیات سیاسی ؛ اقتصادی ؛ فرهنگی و نظامی می باشد ؛ شرایطی که می تواند در ابعاد مختلف زندگی شهروندان روسیه را تحت تاثیر قرار داده و شاید زمینه ساز بیداری و نوعی اعتراضات مدنی باشد. مهم تر این که در حوزه انرژی؛ اروپا به تدریج به طور فزاینده ای با کمک گاز مایع آمریکا و سایر منابع از گاز روسیه مستقل می شود وگرنه در غیر این صورت اگر پوتین سیاستی معتدل را دنبال می کرد، بسیار کندتر اتفاق می افتاد. سرانجام، ایالات متحده در حال جایگزینی برای تامین انرژی اروپا می باشد.
در یک جمع بندی کلی میتوان اذعان نمود که :
الف: کشورهای شرقی به ویژه رومانی، لهستان و جمهوریهای بالتیک به شدت نگران رفتار و رویکردهای روسیه هستند و در این منازعه در کمک به اوکراین سنگ تماما خواهند گذاشت موضوعی که رقابت نرم و سرد در دریای سیاه و عرصه کارزار را پیچیده تر خواهد نمود.
ب: رهبران تعدادی از کشورهای اتحادیه اروپا به ویژه منطقه مرکز و شرق اروپا به ویژه لهستان و مجارستان که با بهره گیری از اوضاع پیچیده بین المللی و شیوع کرونا بیش از هر زمان دیگر در مخالف توسعه ساختارهای یورو آتلانتیک به شرق بودند؛ اکنون بیش از هر زمان دیگری طرفدار همگرایی بیشتر کشورهای شرقی هستند.
ج: در حالیکه اروپا سال 2021 را با وضعیتی تضعیف شده تر نسبت به 2020 پشت سر گذاشت، بنظر می رسد با شروع جنگ سعی دارد تا در تصمیمات مهم بین المللی ایفای نقش بارزتری نموده و در مسیر نزدیکی بیشتر با واشنگتن گام بردارد .
د: واقعیت این است که استقرار نیروهای روسیه در اوکراین باعث نگرانی جامعه جهانی بویژه کشورهای پیرامونی دریای سیاه و مرکز و شرق اروپا از جمله رومانی، لهستان و …. شده است. البته از طرفی مسکو بطور جدی نگران تحرکات ناتو در حوزه پیرامونی و مهار شدن نفوذش در منطقه میباشد و از غرب خواستار ضمانت های امنیتی از جمله تضمین قاطعانه مبنی بر عدم پیوستن اوکراین به ناتو شده است. اما ناتو درخواست روسیه را رد کرده است.
ه: موضوع مهم این که مسکو و واشنگتن بر اساس تجربه تاریخی و در هزاره سوم نشان داده اند که در شرایط سخت راهی برای توافق پیدا نموده و بطور معمول منافع کشورهای کوچک را قربانی اهداف و منافع خود می نمایند و اگر چه در حال حاضر شرایط برای چنین مصالحه ای بسیار سخت شده است ولی تجربه تاریخی میگوید که رهبران هوشمند کشورهای پیرامونی باید به گونه ای عمل می نمودند که وجه المصالحه قدرت های بزرگ قرار نگیرند.
و: دیری نخواهد پایید که آثار تحریم های گسترده غرب چونان ترمزی قدرتمند لکوموتیو اقتصادی و توسعه روسیه را در سربالایی سخت قرار خواهد داد و غرب و بویژه آمریکا به یکی از اهداف اصلی خود یعنی عقب نگه داشتن سومین قدرت نظامی جهان از فرایند رشد علمی و فنی نائل خواهد شد.
ت: کلام آخر این که به تعبیر یک ضرب المثل زیبای ایرانی خیاط در کوزه افتاد و کشورهای شرق و مرکز اروپا که زمانی بی محابا طرفدار اشغال دول غرب آسیا و اسلامی توسط آمریکا بودند امروزه در دام یک قدرت بزرگ گرفتار شده اند و واکنش غربی ها و به تعبیر نوع انسان دوستی آنها حکایت جدید از رویکردهای دوگانه آنها در مواجهه با جهان اسلام و غرب دارد.
واژگان كليدي: سه گانه, ابرمنازعه, هزاره سوم, روسیه, مقتدر,اوکراین , غرب متحد,ناتو,