فاطمه خادم شیرازی
پژوهشگر ومدرس دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC-
ابرقدرت ها دایره قدرت ، منافع و نفوذ خودشان را بنا به موقعيت جهاني ، و قدرت هاي منطقه اي در سطح منطقه اي خاص ، در گستره جهانی و منطقه تعريف كرده اند. در این میان قدرت هاي بزرگ و قدرت هاي مياني، دایره قدرت و قابليت اعمال نفوذشان محدودتر از گـستره جهـاني ، و به سمت ابرقدرت ها کشش دارند.قدرت های منطقه اي نیز گرچه در چارچوب سيستم منطقه اي عمل مي كنند ، اما تحت تأثير منطق قدرت هاي فرامنطقه اي قراردارند. قدرت هاي بزرگ بـه صورت قدرت مداخله گر فرامنطقه اي بر سيستم منطقه اي اثر مـي گذارنـد.
نقش و نفوذ قدرت هاي فرامنطقه اي بستگی به وزن ، منافع و سطح تأثيرپذيري در یک منطقه دارد ، و قدرت هاي منطقه اي باتوجه به نوع وابستگی از اسـتراتژي هـاي متفـاوتي پیروی کرده، بعضی به دنبال برقراري نوعي توازن در برابر قدرت هـاي منطقـه اي ديگر ، و بعضی برای تبديل شدن به قدرت بي رقيب در منطقه تلاش می کنند.
عربستان از جمله کشورهای منطقه ای است که سعی دارد هم از امتیاز ایجاد موازنه و هم قدرت تک قطبی منطقه بهره ببرد ، بنابراین تحـت تأثير آمریکا به عنوان یک قدرت فرامنطقه اي قرار دارد. وابستگی آمریکا و عربستان سعودی بر اساس روابط دیرینه اقتصاد و تسلیحات شکل گرفته است،در واقع آمریکا به نفت و عربستان به تسلیحات آمریکا برای امنیت نیازمند است .
بایدن در زمینه سیاست خارجی ، خود را «طرفدار جهانی سازی لیبرال» می داند ودر صدد یک چرخش تغییر با احیای اعتبار چندجانبه آمریکا، بازگشت مجدد به نهادهای جهانی ، احیای مشارکت در اروپا و آسیا، ترمیم روابط با متحدان و تقویت ناتو است. بایدن، در زمان انتخابات متعهد شد که ارزشهای دموکراتیک ،حقوق بشرو آزادی بیان حتی با نزدیک ترین شرکای امنیتی را در اولویت قرار دهد.
بایدن در پسا ترامپ اعتقاد به ادامه سیاست چک سفید دولت ترامپ، حرکتهای اقتدارگرایانه، جنگهای فاجعهآمیز نیابتی ، و نفوذ سیاسی در منطقه خاورمیانه ندارد.
لذا بایدن در پسا ترامپ، با چرخش از دخالت نظامی به سوی “دیپلماسی عملگرایانه با هدف رسیدن به منطقهای آزاد و مبتنی بر صلح و ثبات” در خاورمیانه گام برخواهد داشت.در همین راستا با سیاستی که ترامپ طی سالهای اخیر در قبال سعودیها در پیش گرفته اعتراض نموده و خواهان تغییر آن است. از دید بایدن رفتارهای بدون کنترل عربستان با ارزشها و منافع آمریکا در تضاد هستند، از سوی دیگر آنان نمیتوانند به راحتی حملات لفظی عربستان علیه اوباما را فراموش کنند.
انتخاب جو بایدن به عنوان یک رئیسجمهور دموکرات با توجه به سابقه سیاست گذاری دوره دوم ریاستجمهوری باراک اوباما، با سیاست کاهش مداخلهگری آمریکا در خاورمیانه، وحلوفصل برنامه هستهای ایران، نگرانی شدیدی در روابط پرتنش عربستان با دموکرات های آمریکا را یادآوری می کند.عربستان سیاست دولت بایدن را بازگشتی به سیاست های اوباما می بیند که برای آنها مشکل ساز خواهد شد.
عربستان با توجه به سند 2020 نگران است دموکراتها باسیاستهای جاری در آمریکا که میگوید، ما به شرایط عادی قبل از ترامپ باز خواهیم گشت، مجبور به مصالحه با ایران، اسلام گرایان سیاسی و بازگشت برخی حمایت ها از ارتقای دموکراسی شود.
درهمین راستا انتخاب رئیسجمهور دموکرات یا جمهوریخواه در آمریکا، نه تنها یک پارامتر تاثیرگذار در سیاست خارجی عربستان ، بلکه عامل مهمی در کاهش یا تشدید تنش و بحران در کشورهای منطقه می باشد.
دموکرات ها در سیاست خارجی طرفدار سیاست آرام سازی و تعامل هستند ، و در عین افزایش بودجه نظامی و تقویت ارتش، به مداخله نظامی و تغییر دولت کشورهای دیگر اعتقاد ندارند. اما نومحافظه کاران به تهاجم نظامی ، مبارزه با تروریسم و تغییر رژیم های مخالف را لازمه یک سیاست خارجی فعال می دانند.
سند دموکراتها برای عربستان با ادعای انتخاباتی، نقطة مقابل جمهوری خواهان است. ترامپ به عربستان یک پوشش حمایتی برای امنیت خود در قبال ، آزادی عمل اسرائیل در الحاق سرزمین های فلسطینی ، خرید تسلیحات نظامی از آمریکا ،و عدم پایبندی به حقوق بشر و دموکراسی داده بود. به گونه ای که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به خودش اجازه داد ، جمال خاشقچی، روزنامه نگار را در کنسول گری عربستان سعودی در استانبول مورد بازخواست و به قتل برساند ، و با کشتار مردم یمن جایگاه خود را در عربستان تثبیت کند.
بایدن متعهدشده که در روابط خود با عربستان تجدید نظر ،و به حمایت آمریکا از عربستان در جنگ یمن پایان ، واز فروش سلاحهای آمریکایی به عربستان خودداری، و از آن یک کشور “مطرود” بسازد.گرچه بسیاری از تحلیل گران معتقدند هیچ خطری در خصوص جدایی بین عربستان و آمریکا تا وقتی که ایران همچنان دشمن اصلی آمریکا باشد،تهدید نمیکند .
چشم انداز
آمریکا به علت درگیر بودن با مسائل خاورمیانه و چرخش استراتژیک به شرق آسیا، به عربستان به عنوان نیروی احتیاط در جنگ های نیابتی نیازمند است.
قدرت منطقه ای عربستان علاوه بر اقتصاد، ناشی از نفوذ فراملی مذهبی با تکیه بر رفاه در خارج از مرزهای خود است. پادشاهی سعودی با صرف هزینه های زیاد به سیاست گذاری اعتقادات مردم در کشورهای همسایه و شاخ آفریقا پرداخته و این توان را دارد ، که به هدایت کشورهای دارای اکثریت جمعیت عرب و مسلمان به سمت عادی سازی روابط با اسرائیل بپردازد.
اما از آنجایی که پیروزی بایدن به معنای ادامه سیاست باراک اوباما است این امر به معنای کاهش تنش در منطقه خواهد بود؛ به همین جهت با پیروزی بایدن، کاهش حمایت امریکا از محمد بنسلمان، و عدم فروش تسلیحات میتواند به تعدیل سیاست خارجی تهاجمی عربستان و متحدانش در منطقه منجر گردد. همچنین دموکرات ها، دستیابی عربستان به سلاح اتمی که مخفیانه با همکاری چین در سال های اخیر به تولید اورانیوم پرداخته، مخالفت و کنترل خواهند کرد.
با توجه به حرکت اخیر دولت عربستان مبنی بر ، استفاده از دو شرکت جدید برای تقویت روابطش با دموکرات ها ، و لابی گران برای تمرکز بر رهبران ایالت های آبی و اعتراض دمکرات ها ، بنظر می رسد بایدن اجازه ندهد عربستان هر دو حزب امریکا را به بازی بگیرد ، زیرا از نگاه دمکرات ها دولت سعودی قابل اعتماد نمی باشد.
تحلیل گران معتقدند اصلی ترین معادله ارتباطی آمریکا و عربستان معادله “نفت در برابر امنیت” بوده که در حال حاضر آمریکا دیگر به نفت عربستان نیاز نداشته و در نتیجه تامین امنیت این کشور با هزینه های سنگین از بودجه امریکا حذف خواهدشد.
آمریکاییها سعی دارند با خروج موشکهای پاتریوت از عربستان ، نگاه ابزار محور امریکا به ریاض را تقویت کنند. ممنوعیت فروش سلاح ،تشدید فشارهای حقوق بشری ،پیامدهای احتمالی بر عربستان با انتخاب بایدن است.
مواضع ملک سلمان برای عادی سازی روابط با اسرائیل ، باعث شده است که عادی سازی روابط شیخنشینها با اسرائیل متوقف شود، این مواضع در آینده با جایگزینی محمد بنسلمان میتواند تغییر کند. لذا آمریکا عربستان را رها نمی کند، چون عربستان تاثیر زیادی بر روی اعراب و شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس دارد.
واژگان كليدي: چشم انداز ,روابط, آمریکا , عربستان, پساترامپ, فاطمه خادم شیرازی