مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

روابط آمریکا با عربستان، نگاه هنجاري يا استراتژيك؟ – گفتگو با دكتر علي اكبر اسدي كارشناس عربستان در مركز تحقيقات استراتژيك

اشتراک

فرزاد رمضاني بونش

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

ایالات متحده آمریکا و عربستان از سال1933 میلادی روابط دیپلماتیک دوجانبه داشته و بعد از هر درگیری و اختلاف نظری، در جهت بازسازی هرچه محکم‌تر روابط خود تلاش کرده‌اند و روابط این دو کشور طی دهه‌های گذشته روابطی استراتژیک و مستحکم بوده است که بسیاری از آن به عنوان معادله نفت در برابر امنیت یاد کرده‌اند. در اين بين با توجه به تحولات يك سال گذشته در خاورميانه و برخي دگرگوني ها در ساختار سياسي عربستان براي درك بهتري از نوع مناسبات كنوني دو كشور به گفتگويي با دكتر علي اكبر اسدي كارشناس عربستان در مركز تحقيقات استراتژيك پرداخته ايم:

واژگان كليدي: نقش، آمریکا، عربستان، خاورميانه، چشم انداز روابط، استراتژيك


مركز بين المللي مطالعات صلح: در نگاهي مقايسه اي روابط يك سال اخير امريكا و عربستان چه تفاوتهايي با دوران رياست جمهوري جرج دبيلو بوش در امريكا داشته است ؟

اگر بخواهيم به روابط دو كشور نگاهي داشته باشيم ما از نيمه قرن بيستم و در طول دهه هاي گذشته شاهد روابطي استراتژيك بين امريكا و عربستان بوده ايم. در دوره جرج بوش متاثر از 11 سپتامبر تفاوت و تغييري در اين روابط ايجاد شد. در اين اين دوران نومحافظه كاران و بخش مهمي از متفكران نومحافظه كار امريكايي عربستان و نظام سياسي آن را به عنوان منشا تروريسم در خاورميانه و معرفي كردند. اين نوع رويكرد باعث شد تا در دوره اي پس از 11 سپتامبر نوعي سردي در روابط دو كشور ايجاد گردد كه در  تاريخ روابط بين دو كشور سابقه نداشته است. در اين ميان عربستان هم در اين دوران براي برقراري توازن در روابط خارجي خود (به عنوان نمونه گسترش روابط با چين) گامهايي بر مي دارد. پس از تحولات عراق  امريكا مجبور ميشود كه به سياست ثبات استراتژيك برگردد لذا دوره بوش روابط با رياض ترميم مي گردد، اما با اين وجود نوعي نارضايتي از دولت بوش در بين سعودي ها وجود داشت. در دوره اوباما روابط گرم تر شد و اوباما هم تلاش ميكند تا روابط گرم تري با رياض ايجاد كند. در دوره نوين پس از جنبشهاي مردمي در خاورميانه ما شاهد نوعي نارضايتي عربستان از رويكرد امريكا (بويژه در ابتداي اين جنبش ها و اينكه امريكايي ها از مبارك در مرحله تعيين كننده اي حمايت نكردند) بوديم. در اين راستا رياض انتقادات گوناگوني را  متوجه امريكايي ها  كرد. اما در ادامه با گسترش جنبشهاي مردمي در منطقه همكاريهاي استراتژيك بين دو كشور گسترش يافت و با جنبش مردمي در بحرين،  تحولات يمن و بويژه بحران سوريه رياض و  واشنگتن به نوعي احساس نياز به همديگر داشته و روابط را گسترش دادند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا ميتوان گفت شرایط جدید منطقه‌ای پس از انقلاب هاي بهار عربي نگاه هاي متفاوتي نسبت به عربستان سعودی در امريكا تقويت شده است؟

در مجموع مي توان دو نگاه نسبت به عربستان را در امريكا ديد. اين دو نگاه در دوره بوش هم وجود داشته و اكنون هم با توجه به تحولات منطقه اي پررنگ شده است. نخست نگاه هنجاري به تحولات منطقه و عربستان است كه اين نگاه بحث دمكراسي سازي و اصلاحات را در اولويت قرار ميدهد و عربستان را با توجه به اقتدارگرايي در ساختار سياسي به عنوان متحدي بي ثبات مطرح ميكند. در نگاه دوم به عربستان به عنوان متحد استراتژيك نگريسته ميشود. يعني با توجه به موقيعت و توانمندي عربستان در منطقه و نقشي كه رياض مي تواند براي ارتقائ منافع امريكا و بازار نفت و تحولات منطقه ايفا كند مورد توجه بيشتر قرار ميگيرد. در اين راستا اكنون اين ديدگاه در دولت امريكا پرنگ تر است.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: واكنش امريكا به تحولات آتي مناطق شيعه نشين شرق عربستان و هرگونه تغییرات غیرقابل پیش‌بینی مانند سرایت جنبش‌های مردمی به عربستان سعودی و بی‌ثباتی این کشور چگونه است ؟

به نظر ميرسد كه امريكايي ها مانند اغلب بازيگران كه در تحولات منطقه تاثيرگذار هستند و منافعي دارند نگاهي يكپارچه به تحولات منطقه ندارد. بر اين اساس امريكا در تحولات مصر و تونس راحت تر با تحولات همراه ميشوند و منافع خود را در روند تحولات دنبال مي كنند، اما در بحرين و حتي يمن با توجه به اينكه متحد نزديك آنها يعني عربستان سعودي منافع و امنيت ملي اش هم در محيط پيرامون و هم در داخل تهديد ميشود امريكا در اين مواقع رويكرد هنجاري خود را كمرنگ مي كنند و به نوعي دست عربستان را باز كرده تا منافع امنيتي خود را در منطقه دنبال كند. از اين ديدگاه گسترش نا امني در مناطق پيرامون و داخل عربستان به نوعي نوعي نگراني براي امريكا هم هست و مي تواند معادلات منطقه را به شدت دچار دگرگوني كند. مثلا در شرايطي كه عربستان و امريكا در سوريه متمركز هستند گسترش ناآرامي ها در عربستان ميتواند معادلات را تغيير دهد، لذا امريكايي ها تلاش ميكنند تا ثبات در محيط پيرامون عربستان همچنان تداوم داشته باشد. در صورت گسترش ناآرامي ها در داخل عربستان نيز حتي امريكا حاضر  است كه امتيازاتي را به مخالفان دهد تا جلو دگرگونيهاي عميق تر گرفته شود.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به قراردادهاي دفاعي و نظامي دو كشور وضعيت كنوني همكاريهاي دفاعي امنيتي و نظامي دو كشور در چه سطحي است ؟

دو كشور در حوزه نظامي و امنيتي از چند دهه قبل همكاريهاي نزديكي بويژه در موضوع فروش تسليحات داشته اند. دو كشور از دهه 1990 در قالب پيمان هاي دو جانبه دفاعي و امنيتي همكاريهاي نزديكي داشته اند و امريكا هم حضور نظامي خود در منطقه را پرنگ كرده است. در مقطع جديد و پس از دوران 2005 و 2006 نوع همكاريهاي امنيتي و نظامي امريكا با كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس بسيار توسعه يافته است. اين امر زماني بود كه احساس شد توازن قدت در منطقه به نفع ايران در حال به هم خوردن است، لذا قرارداد نظامي 60 ميليارد دلاري بين امريكا و عربستان در اين دوره امضا مي شود  امريكا هم سطح گسترده اي از تسليحات مدرن را به اين كشور انتقال ميدهد. اين تسليحات با توجه به كسادي اقتصادي امريكا هم جنبه درآمدي دارد و هم  از نظر امريكايي ها به نوعي موازنه در برابر ايران را تقويت مي كند. در اين حال هم بايد به نكته مهم ديگر كه حساسيت ها اسرائيلي ها است توجه  كرد. يعني امريكا تلاش ميكند زماني كه تسليحاتي به عربستان مي فروشد تسليحات مدرن تر و پيشرفته تري به  اسرائيلي ها دهد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا ميتوان گفت آمریکا در دو سال اخیر سعی داشته است تا ملاحظات امنیتی عربستان سعودی را مدنظر قرار دهد و بر این اساس در حوزه‌هایی مانند بحرین و یمن دست سعودی‌ها را بسیار باز بگذارد؟

بله. اگر به رفتارهاي سياست خارجي امريكا و نوع  موضع گيريها در قبال نارضايتي هاي داخل عربستان و محيط پيرامون نگاه كنيم آنچه هويدا است ملاحضات امنيتي عربستان است كه مورد توجه قرار دارد. مثلا امريكايي ها حداكثر در رخدادهاي بحرين تنها به دولت بحرين انتقادي را وارد ميكنند، اما در مورد مداخله نظامي عربستان در بحرين انتقاد و نكته اي را مورد توجه قرار نداده اند. بنابراين با وجود اختلافاتي كه بين امريكا و عربستان در برخي از حوزه ها وجود دارد، در وهله نخست ملاحضات امنيتي و استراتژيك در روابط غلبه دارد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: ایجاد بازدارندگی و توازن قدرت در مقابل ایران، تا چه حدي اهداف مشترک آمریکا و عربستان سعودی در شرایط جدید منطقه‌ای محسوب می‌شود؟

ايجاد توازن و بازدارندگي در يك دهه اخير به مهم ترين اهداف مشترك امريكا و عربستان بعد از تحولات عراق بوده است. يعني با گسترس نفوذ ايران دو طرف تلاشهاي مشترك خود را در برابر ايران افزايش داده اند. در تحولات نوين منطقه و جنبشهاي مردمي نيز  همكاري در برابر ايران بيشتر شده است. چنانچه در موضوع تحريم ايران، عربستان با افزايش توليد نفت خود همكاري خوبي با امريكا دارد و در مقابل هم امريكا دست عربستان را در مناطقي مانند بحرين باز گذاشته اند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: مهمترين ديدگاه ها و منافع مشترك همگرا امريكا وعربستان در شرايط نوين منطقه اي در چه مولفه هايي نهفته است؟

توازن قدرت در مقابل ايران نخستين منفعت مشترك دو كشور است و همچنان اين امر تداوم دارد. دومين منفعت مشترك دو كشور در تحولات سوريه و دگرگوني هاي اساسي و تضعيف محور مقاومت است. گذشته از اين دو كشور در مورد مصر بر اين نظرند كه دولت جديد مصر خيلي از سياست هاي دوران مبارك فاصله نگيرد. بويژه اينكه مرسي روابط نزديكي با ايران ايجاد نكند و روابط جديدي بين  دو كشور ايجاد نشود. علاوه بر اين دو كشور مراقب هستند كه مصر نفوذ بيشتري در فلسطين نيابد تا دو كشور بتوانند سياستهاي پيشين خود را در اين حوزه دنبال كنند. در يمن و بحرين  هم نوعي همپوشاني منافع وجود دارد. بنابراين طيف گسترده اي از منافع و  مشتركات بين دو كشور وجود دارد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: با در نظر داشتن تحولات در ساختار سياسي عربستان رياض اكنون چه رويكردي نسبت به سياستهاي منطقه اي امريكا در خاورميانه دارد ؟

تحولاتي كه در داخل ساختار سياسي عربستان و هيئت حاكمه رياض رخ ميدهد بسترساز يك نوعي شكنندگي و بي ثباتي نسبي در داخل عربستان است. از اين منظر هم اين كشور نسبت به نوع رويكرد هاي امريكا در منطقه حساس تر شده و دقت بيشتري را در اين حوزه مورد نظر قرار مي دهد. چرا كه در شرايط بي ثباتي بيشتر در داخل هر گونه تصميم امريكا مي تواند تاثيرات جدي تري در عربستان داشته باشد. گذشته از اين بايد در نظر داشت كه جايگريني افراد و شخصيت ها در داخل هيئت حاكمه بتواند تغيير اساسي در مورد نوع همكاري استراتژيك رياض با عربستان ايجاد كند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: چشم انداز آینده روابط آمریكا و عربستان سعودی چگونه مورد تحليل و بررسي شما قرار ميگرد ؟

به نظر ميرسد كه چشم انداز روابط دو كشور به مولفه ها و طيف گوناگوني از مسائل وابسته است. به نظر ميرسد در شرايط كنوني و كوتاه مدت با توجه به چالشهاي دو كشور درمنطقه و منافع و اهداف مشترك دو كشور روابط استراتژيك بين دو كشور همچنان تداوم داشته باشد. در ميان مدت و بلند مدت هم مولفه هايي مختلف در  روابط دو كشور تاثيرگذار است. چنانچه سير تحولات منطقه و توازن جديد قدرت منطقه اي در آينده در اين روابط موثر است. همچنين روابط ايران و غرب و  روابط ايران و عربستان نيز بر همكاريهاي دو كشور كشور عربستان و امريكا  تاثيرگذار است. گذشته از نيز موضوع ثبات داخلي عربستان نيز در روابط آينده با  امريكا تاثير دارد. علاوه براين  بحران اقتصادي و وضعيت جهاني امريكا هم تاثير عمده اي در روابط دارد. بنابراين با در نظرد اشت اين مولفه ها اگر عربستان با چالشهاي جدي تري مواجه گردد اين احتمال وجود دارد كه امريكا به دنبال متحدي باثبات تر و قدرتمند تر به جاي عربستان سعودي باشد.

 

 

مطالب مرتبط