مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

محمود عباس و چالش طرح صلح عربی 

اشتراک

دکتر محمد مهدی مظاهری

 استاد دانشگاه

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

هفتاد و پنجمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل امسال در حالی برگزار می شود که به دلیل پاندمی  کرونا خبری از گردهمایی سران کشورها در نیویورک، سخنرانی های حضوری در این سازمان جهانی و  البته مذاکرات و چانه زنیهای حاشیه ای در آن نیست. سران کشورها از دفتر کارشان سخنرانی خود را به صورت ویدئو کنفرانسی ارائه می دهند و از آنجا که بسیاری از سخنرانیها از قبل ضبط شده، امسال چندان شاهد پاسخها و واکنشهای تند و تیز سران کشورها به سخنرانی های یکدیگر نبوده‌ایم. 

هر چند سخنرانی سران بسیاری از کشورها به ویژه ایالات متحده، چین، روسیه و ایران همچون همیشه چالش برانگیز و دارای ابعاد و نکات مهمی بود، اما در شرایط بحرانی کنونی منطقه غرب آسیا که صلح برخی کشورهای عربی با اسرائیل چشم انداز آینده فلسطین و منطقه را در هاله ای از ابهام فرو برده است، سخنرانی محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین دارای اهمیت ویژه ای بود. عباس در سخنانی از طریق ویدیو کنفرانس از سازمان ملل خواست تا در آغاز سال ۲۰۲۱ و پس از انتخابات آمریکا کنفرانس بین المللی را با هدف ورود به یک روند صلح واقعی براساس قوانین بین الملل برگزار کند. وی از دبیر کل سازمان ملل درخواست کرد که «طرح صلح عربی» را در مقابل طرح صلح دونالد ترامپ ، رئیس جمهور آمریکا که جهان و فلسطین آن را به دلیل مغایرتش با قطعنامه های مشروع بین المللی رد کردند، به جریان بیندازد. اما طرح صلح عربی چیست، با چه هدفی در مقطع کنونی مطرح شده و تا چه اندازه امکان موفقیت دارد؟

طرح صلح اتحادیه عرب که بر اساس پیشنهاد عربستان سعودی در سال 2002 ارائه شد، قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت را به عنوان مبنای تلاش دیپلماتیک جدید قرار داده که در پی جنگ های 1967 و 1973 صادر شده است و خروج بدون قید و شرط ارتش صهیونیستی از اراضی اشغالی 1967 شامل کرانه باختری و شرق بیت المقدس در فلسطین ، صحرای سینا در مصر، منطقه جولان در سوریه را مورد درخواست و تاکید قرار داده است. با چنین استنادی، این طرح خواستار عقب نشینی اسرائیل از سرزمین های اشغال شده در سال 1967 و پذیرش یک دولت مستقل فلسطینی به پایتخت بیت المقدس شرقی از سوی اسرائیل شده است. در عوض تمام کشورهای اتحادیه عرب موافقت می کنند که به نزاع با اسرائیل خاتمه داده؛ صلح بین آنها و اسرائیل را بپذیرند و از همه مهمتر مناسبات عادی با این رژیم را آغاز کنند. 

در نگاه نخست مشخص است که دلیل استناد محمود عباس به طرح صلح عربی عصبانیت وی از طرح صلح کاسبکارانه ترامپ است که می کوشد در قالب «معامله قرن» و با ارائه پیشنهادهای مالی وسوسه کننده، بین گروههای فلسطینی تفرقه انداخته و آنها را متقاعد به رها کردن سرزمینشان و صلح با اسرائیل کند. طرحی که از سوی همه گروههای فلسطینی رد شده و آغاز روابط دیپلماتیک دو کشور عربی با اسرائیل هم نه تنها انگیزه ای برای تجدید نظر در این تصمیم نشده، بلکه گروههای فلسطینی را به مقابله هر چه بیشتر با آن برانگیخته و چشم اندازی تیره از افزایش تنشها در منطقه ایجاد کرده است.

اما در رابطه با طرح صلح عربی نیز باید گفت به نظر می رسد این طرح به دو دلیل محکوم به شکست است و حداقل در کوتاه مدت راه به جایی نخواهد برد، نخست به این دلیل روشن که رژیم اسرائیل طی چهار سال ریاست جمهوری ترامپ از حمایتهای بی دریغ کاخ سفید و البته کشورهای قدرتمند اروپایی بهره مند بوده و به این پشتوانه کاخ رویاهای مردم ساکن در سرزمینهای اشغالی را بر تداوم اشغالگری و حق مسلم آنها برای سکونت در سرزمینهای فلسطینی استوار کرده است. از این رو حال که به ویژه بنیامین نتانیاهو به دلیل فساد اقتصادی و ناکارآمدی در مدیریت بحران کرونا با اعتراضات مکرر داخلی مواجه شده، بعید است که با تن دادن به بازگشت به مرزهای 1967، مشروعیت و مقبولیت داخلی خود را از این که هست نیز کمتر کند. کما اینکه در زمان توافق صلح اخیر با امارات متحده عربی نیز نخست وزیر این رژیم گفت که کابینه‌اش به طرح الحاق شهرک‌های کرانه باختری به اراضی اشغالی پایبند است و به درخواست هیچ کشوری برای توقف این روند وقعی نمی نهد!

دلیل دوم برای بی نتیجه ماندن درخواست محمود عباس از سازمان ملل جهت برگزاری کنفرانس بین المللی برای اجرایی کردن طرح صلح عربی، ضعف سازمان ملل به ویژه در اثر اقدامات خودسرانه و غیر قانونی رئیس جمهور آمریکا است. در واقع یکجانبه گرایی ایالات‌متحده آمریکا و تلاش ترامپ برای تضعیف همه سازمانها و نهادهای همکاری جویانه بین المللی در تحقق نیافتن طرح‌های اصلاحاتی و ابتکارعمل‌های سیاسی دبیرکل سازمان ملل بی تأثیر نبوده است. چنین رویکردی آنچنان به استقلال و اقتدار سازمان ملل لطمه وارد کرده که حتی اگر ترامپ در انتخابات نوامبر هم پیروز نشود، آثار سیاستهای وی تا مدتی گریبانگیر سازمان ملل خواهد بود.  

در چنین شرایطی به نظر می رسد از آنجا که در منازعه فلسطین و اسرائیل نیز قدرتهای بزرگ و البته لابی قدرتمند يهودی درگیر و طرف دعوا هستند، سازمان ملل نتواند به عنوان یک میانجی قدرتمند وارد عمل شود و کشورها و رژیمهای درگیر در این بحران را وادار به تبعیت از قوانین بین المللی و قطعنامه های شورای امنیت کند. بنابراین گروههای فلسطینی باید به دنبال راهکار عملیاتی تری باشند که وحدت و توافق بر سر یک موضع واحد در عرصه داخلی و درخواست از جهان اسلام و سازمان همکاری های اسلامی برای خروج از انفعال و چند دستگی، حمایت  قاطع از فلسطین و تنبیه کشورهای خائن می توانند برخی از این راهکارها باشند.  

واژگان كليدي: محمود عباس ، چالش صلح,  فلسطین , اسرائیل,دکتر محمد مهدی مظاهری 

مطالب مرتبط