وحید مژده
تحليلگر ارشد مسائل افغانستان
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
روز شنبه 6 مهر مردم افغانستان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری به مراکز رای دهی رفتند. مدتی قبل از انتخابات و در فاصلۀ زمانی که برای رقابت ریاست جمهوری اختصاص داده شده بود، به دلیل این امید که شاید مذاکرات صلح امریکا و طالبان به نتیجه برسد، همه کاندیدا های ریاست جمهوری به جز تیم دولت ساز به رهبری رئیس جمهور فعلی اشرف غنی، دلگرمی زیادی به رقابت نشان نمی دادند و این شک وتردید وجود داشت که شاید امضای قرارداد صلح طالبان با امریکا، موجب تعویق انتخابات گردد.
اکثریت کاندیدا ها حتی به این باور بودند که انتخابات مانع پروسۀ صلح است.اما رئیس جمهور غنی مصمم بود تا به هر قیمت ممکن انتخابات برگزار نماید. او با مصارف زیاد و حتی استفاده از امکانات دولتی، کمپاین وسیعی را به نفع خود براه انداخت که حتی کمپاین انتخاباتی در داخل ارگ را هم شامل می شد. تیم آقای اتمر که گفته می شد یکی از تیم های قدرتمند این کارزار خواهد بود، با اختلاف داخلی مواجه شد و با مخالفت کسانی چون عطا محمد نور از هم پاشید.
با اعلام لغو مذاکرات یازده ماهه با طالبان توسط ترامپ، فضای جدیدی در افغانستان ایجاد شد. بعضی از کاندیدا ها از کاندیداتوری خود صرفنظر کردند و با این برداشت که تیم دولت ساز امکانات بیشتر برای رسیدن به قدرت دارد، به این تیم پیوستند. انتخابات 6 میزان با حضور نهایت کم رنگ مردم برگزار گردید که در انتخابات های ریاست جمهوری گذشته سابقه نداشت. دلایل کاهش مشارکت مردم در مقایسه با سه دورۀ گذشته را می توان چنین برشمرد:
• ناامیدی مردم از انتخابات های گذشته به خصوص انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 و انتخابات پارلمانی سال 2018.
در انتخابات سال 2014 تقلب وسیع در جریان انتخابات موجب شد تا سرانجام با پادرمیانی امریکا حکومت وحدت ملی شکل گیرد. هرچند در انتخابات سال های 2004 و 2009 نیز نفوذ امریکا در تعیین رئیس جمهور نقش اولی داشت اما در سال 2014 این کار شکل کاملا علنی به خود گرفت و این ذهنیت را به میان آورد که رای آنها در انتخاب رئیس جمهور تاثیری ندارد.
در انتخابات پارلمانی هم دیده شد که معیار انتخاب نه رای مردم بلکه مداخلۀ دولت و مصرف پول از جانب کاندیدا ها بود. تجاربی که به خصوص از این دو انتخابات بدست آمد مردم را از روند مردم سالاری در کشور بیش از پیش دلزده ساخت.
• مشکلات تكنیکی نیز موجب کاهش میزان مشارکت مردم گردید. نام تعداد زيادی از کسانی که برای رای دادن به مراکز رای دهی مراجعه کردند در لیست های ثبت نام شده ها نبود. حتی از همه بد تر اینکه نام یکی از کاندیدا های ریاست جمهوری یعنی شهاب حکیمی نیز در لیست یافت نشد و او نتوانست رای خود را به صندوق بیاندازد!
• تهدید طالبان که از مردم خواستند تا در رقابت های انتخاباتی سهم نگیرند و از مراکز رای گیری دور باشند. در نتیجۀ تهدیدات طالبان نیز در سراسر افغانستان جریان رای دهی کمرنگ شد. این تهدیدات به صورت مستقیم به شکل احتمال حملات موثر بود، اما تاثیرات غیرمستقیم آن نیز این روند را تحت تاثیر قرار داد.
تلاش نیروهای امنیتی برای پیشگیری از حملات طالبان و تامین امنیت موجب شد تا نوعی حالت وحشت بر فضای انتخابات مستولی شود و مردم با مشاهدۀ تدابیرامنیتی و حضور سنگین نیروهای مسلح از رفتن به محلات رای گیری منصرف شدند. یکی از دلایل نرفتن زنان حتی در شهر کابل به مراکز رای گیری نیز همین نگرانی بود.
• در گذشته انتخابات ریاست جمهوری و شورا های ولایتی همزمان صورت می گرفت و کاندیدا های شورای ولایتی در هر محل مردم را به رای دادن تشویق و حتی برای آنان سهولت حمل و نقل را مهیا می کردند، اما این بار چون رای گیری فقط برای انتخاب رئیس جمهور بود، مردم کمتر به مراکز رای دهی رفتند.
• بسیاری از مردم از دو کاندیدای مطرح دل خوشی نداشتند و در عین حال در میان سایر کاندیدا ها نیز چهرۀ مقبولی را نیافتند. بنابراین ترجیح دادند رای ندهند.
وعده هایی که غنی به مردم داده بود و تحقق نیافت نیز سبب عدم تمایل مردم به رای دادن شد. ضعف عبدالله در مقابل غنی در طول پنج سال گذشته نیز عامل کاهش هواداران عبدالله و در نتیجه کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات شد.
لازم به تذکر است که تعدادی از رای دهندگان را مامورین دولت و افراد نیروهای امنیتی تشکیل می داد و تعدادی هم با تهدید والیان و فرماندهان مسلح غیرمسئول مجبور به رفتن به مراکز رای دهی شدند. اگر این گونه فشار ها وجود نمی داشت، تعداد رای دهندگان از این هم کمتر می بود.
آیا مردم از نظام مردم سالار مایوس اند؟
در سال 2001 که امارت اسلامی طالبان توسط امریکا سرنگون شد، گفته می شد که افغانستان با قانون اساسی جدید قدم به دوران جدید خواهد نهاد و بعد از این یک نظام مردم سالار و مبتنی بر رای مردم بر این کشور حاکم خواهد بود.
در سال 2004 نخستین انتخابات ریاست جمهوری در کشور صورت گرفت و حامدکرزی به ریاست جمهوری رسید. در آن انتخابات میزان مشارکت مردم 84 درصد گزارش شد. به نظر می رسید که قدم های نخست دیموکراسی در این کشور بیرون آمده از یک جنگ طولانی موفقیت آمیز است.
پنج سال بعد و در سال 2009 دومین انتخابات ریاست جمهوری کرزی بار دوم به ریاست جمهوری رسید. میزان مشارکت مردم در این دور 39 درصد بود. یکی از دلایل کاهش مشارکت مردم در مقایسه به سال 2004 این بود که مردم فکر می کردند امریکا می خواهد کرزی بار دیگر به قدرت برسد بنابراین دادن رای آنان چیزی را تغییر نخواهد داد.
در سال 2014 انتخابات ریاست جمهوری به دلیل تقلب وسیع به بحران کشیده شد و کمیسیون مستقل انتخابات نیز در جدا کردن آرای تقلبی از آرای اصلی عاجز آمد و در نتیجه برای جلوگیری از بحران، با مداخله و وساطت امریکا، حکومت وحدت ملی میان اشرف غنی و داکتر عبدالله شکل گرفت. حکومتی در پنج سال گذشته ناکام ترین حکومت در طول 18 سال گذشته بود.
در انتخابات اخیر یعنی سال 2019 میزان مشارکت مردم به پائین ترین حد خود در طول هجده سال رسید. این بار میزان مشارکت مردم فقط 20 در صد بود.روند کاهش مشارکت مردم در طول این سالها نشان از یک شکست بزرگ دارد و آن اینکه برخلاف آنچه که در آغاز کار یعنی سال 2001 ادعا می شد، نظام دیموکراسی نه تنها در افغانستان نهادینه نشده بلکه مردم از این نظام بشدت مایوس اند.
چالش های بعد از انتخابات:
از قبل پیشبینی می شد که این انتخابات 2019 چالش آفرین و بحران زا خواهد بود، زیرا این احساس در میان اکثر کاندیداها وجود داشت که تیم دولت ساز در صدد تقلب سازمان یافته است.
از جانب دیگر امریکایی ها هرچند با انتخابات مخالف نبودند و از آن حمایت و پشتیبانی مالی کردند، اما سخنان جان بس سفیر امریکا در سالروز استقلال امریکا در کابل هشدار روشن به مردم بود. وی گفت که ایالات متحدۀ امریکا شفافیت انتخابات افغانستان را تضمین نمی کند. مایک پمپئو وزیر خارجۀ امریکا نیز چند ساعت قبل از انتخابات با اشرف غنی تماس تلفنی داشت و گفته می شود که به لزوم شفافیت در انتخابات تاکید نمود.اما فردای روز انتخابات، شبکه های اجتماعی و رسانه ها به تدریج مبدل به صحنۀ نمایش نوار های تصویری از تقلبات رسوا به خصوص به نفع یک تیم خاص گردید. هرچند کمیسیون انتخابات و شکایات انتخاباتی وعده سپرده که تمام آرای غیر بایومتریک شده را از آرای اصلی جدا خواهد کرد اما با توجه به تجارب گذشته و آخرین آن انتخابات پارلمانی سال 2018 ، امکان چنین کار بزرگ از سوی کمیسیون انتخابات دشوار به نظر می رسد.
در حالیکه همه می دانند میزان مشارکت مردم حتی در شهر کابل که امنیت نیز برقرار بود نهایت کمرنگ بود، اما جالب است که تعداد آرای ریخته شده به صندوق ها در مناطق ناامن خیلی بیشتر بوده است. چیزی که به خصوص برای رقبای تیم دولت ساز قابل قبول نیست.
آیا نتیجۀ این بحران بازهم یک حکومت وحدت ملی خواهد بود؟ با توجه به تجربۀ 5 سال گذشته، این کار ممکن نیست و به خصوص طرفداران دکتر عبدالله که در دور گذشتۀ انتخابات نیز خود را مظلوم و مغبون احساس کردند، این بار وی را تحت فشار قرار خواهند داد تا چنین توافقی را نپذیرد.
بنابراین می توان صحت این پیشبینی را تائید کرد که بحران ناشی از این انتخابات، مانند سال 2014، موجب خواهد شد تا پای خارجی ها برای حل بحران به میدان کشیده شود. از همین اکنون نیز گفته می شود که سفرای امریکا و انگلیس و دفتر یونیما درکابل تماس هایی را با دو تیم اصلی آغاز کرده اند تا از تشدید بحران جلوگیری نمایند.
امریکایی ها شاید این تمایل را نداشته باشند با حمایت از غنی، کسانی را که در افغانستان – اگر نگوئیم رهبر سیاسی- لااقل نمایندۀ اقوام اند، با خود دشمن بسازند وبه سوی رقبای خود مانند روسیه و ایران برانند. آنها به غنی از سال 2009 تا امروز فرصت دادند تا موقعیت خود را در میان مردم افغانستان مستحکم سازد اما او موفق نشد. یک احتمال اینست که بعد از یک دور کشمکش میان دو طرف، انتخابات باطل اعلام شده و با ایجاد یک حکومت موقت، مذاکرات صلح با طالبان از سر گرفته شود.
واژگان کلیدی: بحران، انتخابات، افغانستان، وحید مژده