وحید سلوکی
کارشناس مسائل بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
عربستان سعودی یکی از مؤثر ترین بازیگران منطقه ای در غرب آسیا می باشد.این کشور به دلیل ثروت و منابع عظیم نفتی جایگاه ویژه ای دارد. از سوی دیگر به عنوان یک مرکز عبادی جهان اسلام در منطقه و کشورهای عربی محسوب می شود. عربستان سعودی به دلیل روابط راهبردی که با ایالات متحده ی آمریکا دارد توانسته طی دو دهه ی گذشته به بازیگری فعال در عرصه ی تحولات منطقه ای تبدیل شود. یکی از مهمترین دلایلی که در نهایت منجر به روابط استراتژیک میان آمریکا و عربستان شده است را می توان رابطه ی دوسویه خرید نفت از عربستان و فروش تسلیحات به این کشور از سوی آمریکا دانست.
آمریکا با قراردادهای هزار میلیارد دلاری تسلیحاتی با عربستان توانسته سود سرشاری کسب کرده و بعد با همین دلارهای عربستان نفت آن را خریداری نماید. در حال حاضر عربستان سعودی در بین کشورهای عربی منطقه ای همچنان بالاترین بودجه ی دفاعی را دارا می باشد. این کشور در منطقه ی خلیج فارس از بزرگترین واردکنندگان سلاح محسوب می شود و ایالات متحده همواره بیشترین سهم فروش تسلیحات نظامی را دارا می باشد.
عربستان سعودی به واسطه ی افزایش بودجه ی نظامی خود طی یک دهه ی اخیر به دنبال افزایش توان نظامی و به تبع آن افزایش نقش و توان خود در مسائل منطقه ای بوده است. بودجه ی دفاعی عربستان حدودا 56 میلیارد و 725 میلیون دلار است و هم اکنون در جایگاه بیست و چهارم رتبه بندی جهان قرار دارد و کره شمالی در جایگاه بیست و سوم ، یک پله بالاتر از عربستان جای گرفته است، در حالی که بودجه ی دفاعی این کشور تنها هفت میلیارد و پانصد میلیون دلار است .ازاین رو این مسئله قابل تأمل است. برهمین اساس باید گفت آنچه در تعیین توان نظامی حائز اهمیت است نه فقط ادوات نظامی بلکه نیروی انسانی نیز در سطح بندی ها متغیر تأثیرگذار به شمار می رود. لذا نیروی انسانی آموزش دیده عامل مهمی به شمار می آید.
نکته ی مهم دیگر آنکه بودجه ی نظام پادشاهی عربستان با پیشی گرفتن از روسیه ، درحال حاضر سومین بودجه ی نظامی جهان بعد از آمریکا و چین است و این نشان می دهد این کشور در سال های اخیر توان خود را صرف خرید تسلیحات از کشورهای غربی به ویژه آمریکا و انگلیس کرده است.
1) روابط نظامی عربستان و آمریکا
الف) متغیرهای مؤثر در روابط
نفت و امنیت همواره دو عامل تعیین کننده در روابط میان دو کشور بوده است و بر همین اساس دغدغه ی تأمین امنیت منطقه ی نفت خیز خلیج فارس همواره از اولویت های سیاست خارجی آمریکا بوده و می باشد.
بر اساس آمارها می توان گفت که تنها در دولت های بوش و اوباما، کل فروش تسلیحات به عربستان نزدیک به 97 درصد افزایش داشته است، چیزی در حدود 115 میلیارد دلار و نیز در دوره ی ترامپ بزرگترین قرارداد تسلیحاتی با عربستان به ارزش 460 میلیارد دلار به امضا رسید که در نوع خودش در تاریخ روابط ایالات متحده ی آمریکا و عربستان سعودی بی سابقه است.
ب) دلایل افزایش قدرت نظامی عربستان سعودی
عربستان سعودی به دلایل متعددی در حال افزایش نیروی نظامی خود به ویژه در دوران ملک سلمان و محمد بن سلمان است که همین دلایل به نوعی به چالش های عمده ی سیاست خارجی بین کشور بدل شده اند، چرا که عربستان به ایران همواره به عنوان یک رقیب سنتی در بسیاری از مسائل ایدئولوژیک ، مذهبی به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نگاه می کند.
در مجموع می توان گفت، بعد از شتاب گرفتن پیشرفت های صلح آمیزهسته ای و افزایش قدرت نرم منطقه ای ایران بر پایه ی یک دیپلماسی هدفمند به عنوان یک تهدید جدی برای منافع خویش تلقی می کند. لذا از دید عربستان سعودی تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به قدرت منطقه ای و یک بازیگر فعال در غرب آسیا و دارای ابعاد تأثیرگذاری در عرصهی بین المللی پذیرفتنی نیست.
2) تبعات قدرت نظامی عربستان
تقابل عربستان سعودی با افزایش نفوذ ایران منجر به طولانی شدن فرآیند اتمام بحران سوریه شده است. همچنین این کشور به جهت نمایش قدرت نظامی خود در برابر سایر کشور های منطقه ای و نیز کسب موفقیت نظامی در برابر دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران ،در سال 2015 به طور مستقیم وارد مناقشات یمن شد و این کشور را در جنگی نابرابر مورد آماج حملات خود قرار داد.
در نگاهی واقع گرا باید گفت عربستان با خرید تسلیحات گسترده در قراردادهای نظامی از آمریکا تنها به دلیل نمایش توان مالی و نظامی در برابر کشور های عربی ،شورای همکاری خلیج فارس ،جمهوری اسلامی ایران ،این کشور با بزرگترین چالش در اجرای سیاست های منطقه ای خود دچار شده است. در ادامه ،پیرامون نمایش قدرت عربستان در یمن باید گفت عربستان این کشور را حیات خلوت خود تلقی می کند ،در حالی که قریب به سه سال از حمله به یمن می گذرد و به جز تلفات جانی نظامیان و تأمین هزینه های هنگفت تسلیحاتی و نظامی در راستای خرید تجهیز نیروها و تسلیحات جدید ،دستاوردی برای آن نداشته و ناکام مانده است. همچنین محکومیت اقدامات ائتلاف سعودی از سوی جامعه ی جهانی از دیگر موارد ناکامی عربستان در اجرای سیاست هایش بوده است.
مبنای محاسباتی قدرت نظامی یک کشور بر مبنای کمی و کیفی صورت می پذیرد. عربستان در منطقه ی غرب آسیا به لحاظ کمی در سطح بالایی قراردارد و این در حالی است که به لحاظ کیفی در سطح پایین و به صورت نسبی هم سطح سایر کشورهای حوزه ی خلیج فارس قرار می گیرد و نمود عینی این محاسبات را می توان عدم دستیابی در اهداف عربستان در جنگ یمن عنوان کردکه تا کنون هم هیچ دستاوردی نداشته است. در واقع ملاک تعیین سطح قدرت نظامی برای یککشور را باید به دو معیار کمی و در کنار آن کیفی قرار داد.
سیاست حاضر عربستان تنها در نشان دادن توان و قدرت نظامی خود در مقایسه با سایر کشورهای منطقه ای از جمله جمهوری اسلامی ایران می باشد، این در حالی است که توان نظامی اش بر خلاف آمارها در سطح بسیار پایینی قرار داشته چرا که سیاست این کشور بر اساس الزامات امنیتی و سیاسی توجه صرف به عناصر کمی است.
بر همین اساس باید گفت که ساختار نظامی این کشور به لحاظ کیفی دارای کاستی های بسیاری است و همین عدم توازن میان عناصر کمی و کیفی منجر به صرف هزینه های کلان نظامی به خصوص در سال های اخیر شده و به تبع آن بحران اقتصاد داخلی را در سال های آینده می توان برای عربستان پیش بینی کرد.
واژگان کلیدی: روابط، نظامی، عربستان، آمریکا، تبعات، غرب آسیا