1- ویژگیهای عمومی اسناد ویکی لیکس
از سوی دیگر، تیپشناسی اسناد ویکی لیکس نشان میدهد که هیچ یک از این اسناد ماهیت به کلی سری نداشته است. موضوع و محتوای آن بیانگر گزارشهای تهیه شده توسط دیپلماتهای کشورهای مختلف در فرآیند مذاکرات دیپلماتیک میباشد. برخی دیگر از اسناد منتشر شده نشان میدهد که مقامات اجرایی و یا کارگزاران دیپلماتیک در وزارت امور خارجه آمریکا به تهیه آن مبادرت نمودهاند. هیچ یک از اسناد، بیانگر شیوه تصمیمگیری در سیاست خارجی آمریکا نمیباشد. از سوی دیگر، ادبیات ارائه شده در اسناد به «انتخابهای اجرایی»1 توسط وزارت خارجه یا سایر نهادهای دیپلماتیک- استراتژیک آمریکا اشارهای ندارند.
تمامی کارگزاران دیپلماتیک و استراتژیک بر این امر واقفند که گزارشات تحلیلی و توصیفی فاقد ارزش امنیتی میباشد. بنابراین موج سیاسی و رسانهای دوران موجود نمیتواند تاثیر چندانی در رفتار سیاسی آمریکا به جا گذارد. مطالب ارائه شده همانند اسناد منتشر شده توسط دانشجویان پیرو خط امام در ایران فاقد ارزش استراتژیک برای نهادهای امنیتی آمریکا میباشد. اسنادی که بعد از تسخیر سفارت آمریکا منتشر گردیدند نیز تاثیر چندانی در ضرورتها و ساختهای امنیتی- استراتژیک ایالات متحده به جا نگذاشتند.
2- تحلیل امنیتی- دیپلماتیک ارزیابی اسناد ویکی لیکس
بسیاری از اسناد منتشر شده مربوط به مذاکرات دیپلماتهای آمریکایی با کارگزاران اجرایی کشورهای منطقهای خلیجفارس و خاورمیانه میباشد. این اسناد نشان میدهد که بازیگران و گروههای منطقهای، رویکرد مثبت و سازندهای نسبت به ایران ندارند. اسناد ویکی لیکس مطالبی را آشکار ساخت که قبلا توسط رسانههای عربی و همچنین دیپلماتهای کشورهای منطقه ارائه شده است. نگرش آنان نسبت به ایران متفاوت با رویکرد مقامات جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با موضوعات امنیتی و استراتژیک میباشد.
محور اصلی کنشگری در سیاست خارجی ایران را میتوان «همکاری سازنده» با کشورهای منطقهای دانست. کشورهایی که دارای رویکرد و ادراک کاملا متفاوتی در برخورد با ایران میباشند. آنان بر این اعتقادند که باید محدودیتهای بیشتری برای تحرک استراتژیک ایران در منطقه به وجود آورد. از سوی دیگر کشورهای خاورمیانه تلاش دارند تا ایران را در برابر فشار و تهدیدات استراتژیک و اقتصادی سایر کشورها قرار دهند. زمانی که نتانیاهو با مقامات آمریکایی و در روند مذاکرات دیپلماتیک به رویکرد کشورهای عربی اشاره میکند، تلاش دارد تا تهدید ایران را در فضای منطقهای خاورمیانه برجسته سازد. وی در مذاکره با باراک اوباما در واشینگتن اظهار داشت که ایران نه تنها تهدیدی برای اسرائیل محسوب میشود، بلکه تهدیدی نیز برای کشورهای عربی خواهد بود.
بیان چنین رویکردی به مثابه آن است که سطح جدیدی از کنش در فضای امنیت منطقهای خاورمیانه و خلیجفارس در حال شکلگیری است. اگرچه مقامات ایرانی اظهار داشتند که اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس فاقد ارزش دیپلماتیک میباشد، اما پژوهشگران میتوانند جلوههایی از «نشانهشناسی امنیت منطقهای» را از درون اسناد ویکی لیکس استخراج نمایند. ضرورتهای کنش دیپلماتیک ایجاب میکند که بر نشانههای همکاریجویانه تاکید شود. طبیعی است که هیچگاه نباید بازیگران منطقهای را در فضای بیاعتمادی تعریف کرد.
3- الگوی تعامل در شرایط انتشار اسناد ویکی لیکس
اعتماد و بیاعتمادی در سیاست بینالملل دارای تعریف یکسانی میباشند. طبعا هر کشوری دارای اهداف و منافع ملی مربوط به خود است. تبیین و تعریف منافع ملی نمیتواند خارج از فضای ادراکی- استراتژیک انجام پذیرد. بنابراین آنچه در اسناد ویکی لیکس منتشر گردید را میتوان نمادی از واقعیتهای تحلیلی- تفسیری دانست که توسط دیپلماتها، رسانهها و کارگزاران تاثیرگذار در سیاست امنیت ملی کشورهای منطقه پیگیری میشود. این اسناد هیچگونه تهدید فوری و عملیاتی علیه ایران را نشان میدهد. بسیاری از مطالب ارائه شده را میتوان بازتولید ادبیاتی دانست که توسط کشورهای غربی تولید شده و در مرحله بعد از سوی کارگزاران اجرایی و دیپلماتهای کشورهای منطقه بازتولید میگردد.
این رویکرد نمیتواند در شرایط تهدیدات منطقهای دارای آثار فوری در ارتباط با اعمال تهدید و شکلبندیهای امنیتی داشته باشد. کشورهای خاورمیانه و حوزه خلیجفارس بر این امر واقفند که «امنیت منطقهای» همواره از «قانون ظروف مرتبطه» پیروی میکند. هرگاه یکی از کشورهای منطقه در شرایط تهدید، ناآرامی، بیثباتی و مخاطره استراتژیک قرار گیرد، آثار و پیامدهای آن به سایر حوزههای منطقهای نیز سرایت میکند. بنابراین نمیتوان شاخصهای امنیت و ناامنی کشورها را در شرایط انتزاعی مورد توجه قرار داد.
4- مکانیسم کنترل ادراک در سیستم امنیت منطقهای
زمانی که اولین نشانههای تهدید گفتمانی از سوی کشورهای غربی تولید شود، طبیعی است که برخی از واحدهای منطقهای آن را بازتولید نموده و به گونهای تدریجی به «گفتمان امنیتی- استراتژیک» تبدیل مینمایند. چنین گفتمانهایی مربوط به شرایط صلح و آرامش است. ماهیت محدودکننده دارد. حاملان این گفتمان بر بازتولید قدرت جهان غرب و اسرائیل تاکید داشته و ایران را نماد بیثباتسازی امنیت منطقهای میدانند. طبیعی است که در چنین شرایطی رویکردهای ارائه شده در راستای اعمال محدودیت علیه ایران سازماندهی شود.
از همه مهمتر آن که ممکن است در برخی از گزارشات، دیپلماتهای آمریکایی و انگلیسی تلاش نمایند تا انتظارات دیپلماتیک خود را به عنوان نتایج سیاسی حاصل از مذاکره با سایر افراد منعکس سازند. تمامی مولفههای یاد شده نشان میدهد که احساس نگرانی اعلام شده از سوی کارگزاران اجرایی و دیپلماتهای کشورهای عربی نمیتواند «نماد تهدید استراتژیک» برای ایران تلقی شود. تهدیدات، زمانی میتوانند بحران امنیتی برای کشورها به وجود آورند که دارای نشانههای غافلگیرکننده باشند. به عبارت دیگر، صرفا «تهدید غافلگیرکننده» دارای آثار مخاطرهآمیز امنیتی خواهد بود.
در حالی که بیان چنین نشانههایی را میتوان انعکاس ادراک و نگرانی کارگزاران دیپلماتیک- رسانهای کشورهای منطقه محسوب نمود. منطق رفتار دیپلماتیک- استراتژیک بیانگر آن است که کارگزاران اجرایی کشورها همواره نسبت به تهدیدات دارای حساسیت باشند. از سوی دیگر، حساسیت بیش از حد، مخاطرات امنیتی به وجود میآورد. زمینههای اجتماعی و تاریخی حساسیت امنیتی در کشورهای عربی خلیجفارس و خاورمیانه نسبت به ایران وجود دارد. در چنین شرایطی این سوال را میتوان مطرح نمود که آیا کارگزاران دیپلماتیک کشورهای غربی در مذاکرات خود تلاش ندارند تا ضریب حساسیت این کشورها را مورد ارزیابی قرار دهند؟
طبعا ایران میتواند به عنوان یکی از موضوعات مورد گفتوگوی کشورهای منطقه با قدرتهای بزرگ تلقی شود. در این ارتباط میتوان تاکید داشت که همواره بازیگران کوچک منطقهای نسبت به قدرتهای منطقهای احساس نگرانی دارند. اگر با بازیگر رقیب دارای تفاوتهای فرهنگی و استراتژیک باشیم، در آن شرایط نسبت به آنان رویکرد بدبینانهتری ایجاد میشود. طبیعی است که چنین نگرانیهایی با انتشار اسناد ویکی لیکس افزایش خواهد یافت.
جمعبندی و راهبرد
زمانی که تعامل و کنش بازیگران در شرایط تعارضی و رقابتآمیز باشد، طبیعی است که آنان در مذاکرات دیپلماتیک خود از مفاهیم و ادبیاتی استفاده نمایند که ماهیت خصمانه و بدبینانه داشته باشد. این امر انعکاس نگرانی آنان نسبت به شرایط منطقهای، بازیگران منطقه و فرآیندهای موجود در آن ارزیابی و تبیین میشود. به این ترتیب، واکنش بدبینانه کشورهای حوزه خلیجفارس و خاورمیانه نسبت به ایران از یک سو ماهیت تاریخی- ادراکی دارد. از سوی دیگر، کنش مداخلهگرایانه قدرتهای بزرگ، زمینه تشدید چنین فرآیندی را به وجود آورده است.
برای برطرفسازی چنین نشانهها و فرآیندهایی، نمیتوان صرفا به برطرفسازی صورت مساله اکتفا نمود. کشورها همواره با تهدیداتی روبهرو هستند. طبعا تمامی بازیگران منطقهای و بینالمللی تلاش میکنند تا از یک سو شدت تهدیدات را کاهش دهند. از طرف دیگر، آنان درصدد تبدیل تهدید به فرصت از طریق الگوهای تعاملگرا خواهند بود. بنابراین، نمیتوان اسناد منتشر شده در ویکی لیکس را نشانه تهدید فوری امنیت ملی ایران از سوی کشورهای منطقه دانست. این امر را باید به عنوان هشدار برای تعامل سازنده بازیگرانی دانست که در حوزه جغرافیایی مشترکی قرار دارند. ضرورتهای حسن همجواری در محیطهای منطقهای ایجاب میکند که چنین ادراکاتی از طریق تعامل موثر و سازنده ترمیم گردد. کشورهای خاورمیانه و خلیجفارس بخشی از حوزه انسجام اسلامی در رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشوند.