مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

یمن؛ تقاطع راهبردی خاورمیانه

اشتراک

علیرضا خرم روز

کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا 

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

معمای امنیت در خاورمیانه، هم اکنون به مرحله بسیار حساسی وارد شده است. انباشت پرونده های باز امنیتی در حوزه های مختلف، فضایی از تعلیق و ابهام را در سراسر این منطقه راهبردی به تصویر کشیده است. روند صلح برخی کشورهای عربی با اسرائیل و عدم ورود مستقیم و آشکار عربستان سعودی، روند مذاکرات هسته ای ایران با قدرت های بزرگ، قضایای افغانستان و ورود شرق آسیا به وضعیتی حساس از حیث حضور نیروهای بی ثبات کننده و تکفیری؛ و همچنین رقابت قدرت پیچیده میان بازیگران اصلی منطقه؛ همگی از جریانات اصلی منطقه خاورمیانه محسوب می شود که آینده امنیت و توازن قدرت را در این چهارراه راهبردی مشخص می کند.

در میان پرونده های مهم و همچنان بلاتکلیف منطقه خاورمیانه، موضوع یمن از جایگاه ویژه ای برخوردار است. شاید در نگاه اول، یمن به دلیل فرسایشی شدن نبرد زمینی در آن، از حیث اهمیت نسبت به افغانستان یا فلسطین جایگاه پایین تری داشته باشد، اما در واقع پایان یافتن جنگ یمن با برخی کشورهای عربی سرآغاز نظم جدیدی در منطقه خاورمیانه خواهد بود.

فرسوده شدن دستگاه نظامی عربستان از حیث استراتژی در جنگ یمن، علاوه بر بی ثمر نمودن هزینه ها برای شکست مردم بی دفاع یمن، باعث کاهش عمق راهبردی این کشور در برابر رقبای منطقه ای همچون ایران و ترکیه شده است. ورود عربستان به یمن باتلاقی پیچیده بود که باعث فروکاستن از اقتدار نظامی و سیاسی عربستان شد و هم اکنون این کشور را مجبور به تجدید نظر در سیاست های پیشین خود نموده است. روی گرداندن از مسئله یمن برای عربستان، که به منزله شکستی قطعی بحساب می آید، جایگاه این کشور را در دنیای عرب، در رقابت با امارات و قطر فرو خواهد کاست و همچنین ویژگی بازدارندگی این کشور را در برابر ایران و ترکیه به شدت تضعیف خواهد کرد. لذا قبول آتش بس دائمی با یمن برای عربستان به قیمت تضعیف در معادله موازنه قوا در منطقه خواهد بود.

از این رو، عربستان سعی دارد با رویکردی جدید وارد بازی اسرائیل و برخی کشورهای عربی منطقه شود. سخنان نماینده عربستان در سازمان ملل که به صورت تلویحی کشورهای جهان اسلام را در موضوع صلح با اسرائیل، پیرو عربستان معرفی نمود، نشان از طراحی جدید عربستان برای ورود به زمین بازی جدید و خروج فرسایشی از بحران یمن دارد. حفظ قدرت در موازنه امنیتی منطقه، منوط به این اصل می باشد که، بازیگر به همان میزان که توانایی تامین امنیت خود را دارد، بتواند در جریان های اصلی منطقه ناامنی تولید نماید. عربستان در صورتی که نبرد یمن را به صورت رسمی واگذار نماید، خود را در موضع ضعف تصور نموده و تمام چالش ها را به سمت داخل کشور سرازیر خواهد نمود.

لذا پس از پایان یافتن بحران یمن، معادلات منطقه خاورمیانه به حالت عادی بازنخواهد گشت. اگر سیاست ورود به بازی صلح اعراب و اسرائیل برای عربستان موفقیت آمیز نباشد، شاهد برهم خوردن توازن قوا در منطقه خواهیم بود. ورود امارات به پروژه بازسازی ثبات سیاسی منطقه ای، از طریق گفتگو با رقبایی همچون ایران، نشانگر این مسئله است که در صورت شکست رسمی عربستان در یمن، این امارات و قطر هستند که نقش قوه عاقله جهان عرب را بر عهده خواهند گرفت. لذا با عنایت به بی ثمر بودن کنش های عربستان در یمن، باید منتظر تعریف زمین بازی جدیدی از سوی عربستان در منطقه باشیم که به احتمال زیاد در پروژه صلح خود را تعریف خواهد نمود.

اگر عربستان موفق به راه اندازی این پروژه با رهبری خود شود. در مقام اول ایران را در تنگنایی راهبردی قرارداده است و از سوی دیگر، جایگاه خود در جهان عرب را باز پس خواهد گرفت. همچنین در برابر ترکیه متحد راهبردی تری برای اسرائیل به حساب خواهد آمد، زیرا امکان بسیج بیشتر کشورهای عربی را پس از انجام صلح نمادین در کارنامه خود خواهد داشت. در نتیجه می توان اینطور عنوان نمود که تعیین تکلیف بحران جنگ یمن، زمینه های چینش جدید قوا در منطقه خاورمیانه را شکل خواهد داد و عربستان در وضعیت پیچیده پسا بحران، در معادله قدرت منطقه ای تعیین تکلیف خواهد شد. 

واژگان كليدي: یمن، تقاطع،راهبردی، خاورمیانه

مطالب مرتبط