مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

گفتگو در گفتمان‌های اسلامی

اشتراک

مختار جعفری

پژوهشگر و کارشناسی ارشد 

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

در ادبیات سیاسی مراد از گفتگو مذاکره است. هنگامی‌که بازیگران سیاسی به گفتگو می‌نشینند، یعنی اینکه پذیرفته‌اند بروی منافع امتیازی بدهند و امتیازی بگیرند؛ اما در ادبیات ارتباطات گفتگو از برای اشتراک‌گذاری عقاید و اندیشه‌ها و به جهت تأثیرگذاری انجام می‌شود. برخلاف امر قدرت که بر محور خود و انکار دیگری است، در گفتگو طرفین پیام همدیگر را می‌پذیرند و مبادله پیام به‌واسطه همین پذیرش است.

گفتگو از قاعده بازار تبعیت می‌کند. گفتگوها در سطح میان فردی و جمعی انجام می‌شود و هنگامی‌که به سطح توده می‌رسیم به آن ارتباطات جمعی می‌گویند. در گفتگوها حضور طرفین بحث الزامی است اما در ارتباطات به‌طور عام و در ارتباطات جمعی به‌صورت خاص هرکدام از طرفین می‌تواند غایب باشد و در معرض پیام قرار گیرد، یعنی اینکه فرستنده پیام می‌تواند پیامی به مخاطبی بفرستد که از حوزه مکانی او دورتر و یا از بازه زمانی او جلوتر است؛ اما قید مکانی و زمانی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را بیشتر می‌کند. نهایت اینکه بر سر ارتباطات اجماع نظر هست زیرا که در ارتباطات اصطکاک میان طرفین به کمترین سطح برخورد می‌رسد. دکتر مولانا استاد ایرانی ارتباطات بین‌الملل در دانشگاه ام آی تی در کتاب اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی  می‌گوید نزاع و درگیری میان کشورها ناشی از نبود ارتباط میان کشورها و به‌تبع آن فهم نادرست از هم است. واقعیت آن است که در عصر حاضر هیچ شخص، نهاد یا کشوری نیست که بی‌ارتباط باشد. به گفته فیلسوفان ارتباطات برایان جی ژانگ و گرنت سی بات چارت«ما ناگزیر از ارتباطات هستیم»؛ اما ارتباطات ما بر دو گونه است:یا قصد و نیت مندی در آن است یا ناخواسته است. از زمانی که بارت نشانه شناس فرانسوی گفت: مؤلف مرده است، بسیار می‌گذرد و نظر او با نقدهای فراوانی مواجه گشته است. ارتباطاتی که ملت‌ها و دولت‌ها برقرار می‌کنند بر دو نوع است:آ.ارتباطاتی که با نیت مندی برقرار می‌شود و درصدد تأثیرگذاری و پی گیری آمال و اهدافی است و ب. ارتباطاتی که ناخواسته برقرار می‌شود و شاید در اصل اتصال باشد تا ارتباط. این نوع ارتباطات ناخواسته مقدم بر ارتباطات گونه نخست و بر آن تأثیرگذار است. البته این امکان وجود دارد که ارتباطات ناخواسته بعد از ارتباطات نیت مند ملت‌ها و دولت‌ها به وجود آمده و پیامدهای خواسته یا ناخواسته‌ای را متوجه آن‌ها کند. این امر می‌تواند ارتباطات را استمرار بخشیده یا قطع کند. محسنیان راد در کتاب مخاطب شناسی به نقل از دیوید برلو می‌گوید که معنا در مخاطب است و در ارتباطات تنها پیام ارسال می‌شود؛ بنابراین یک پیام مفروض می‌تواند برای مخاطبان متفاوت معانی متفاوتی داشته باشد. مسلمانان در کشورهای اسلامی جهت انتظام اجتماع از رسانه‌ها، کانال‌های ارتباطی، پیام‌ها، مخاطبان و ارتباطاتی مشابه بهره می‌برند و آن‌ها عبارت‌اند از : قرآن و حدیث، منبر و مناره و.. (رسانه‌ها)، زبان عربی؛زبان قرآن و حدیث(کانال‌های ارتباطی)، اذکار، ادعیه، بیانات و آداب واجبات و سنن اسلامی(پیام‌ها)، مسلمانان و غیرمسلمانان(مخاطبان)، نماز «فرادا و جماعت»، روزه، حج و.. (ارتباطات). این‌ها ظرفیت مسلمانان برای برقراری ارتباط هستند اما تنازع و نزاع داخلی و بین‌المللی میان مسلمانان ناشی از همان اصلی است که پیش‌تر ذکر شد، معنا در مخاطب است و در ارتباطات فقط پیام ارسال می‌گردد. معنا از تجربه متفاوت افراد و ملت‌ها در مکان و با گذر زمان شکل می‌گیرد؛ بنابراین جهت برقراری ارتباطی صددرصدی(هر پیامی فرستنده ارسال می‌کند، مخاطب دریافت کند، فهم از پیام در هر دو یکی باشد و این ارتباط استمرار یابد) بایستی امکان تجربه ارتباطی را برای طرفین ارتباط فراهم ساخت؛ یعنی هرکدام از طرفین درصدد القاء خود بر دیگری نباشند، امکان ارسال پیام برای هر دو باشد و هر دو در عین اینکه فرستنده پیام هستند، گیرنده‌های خوبی هم باشند. این اصلی در ارتباطات است به این شرح: ارسال بازخورد پیام از سوی فرستنده به مخاطب به ادامه ارتباط کمک می‌کند؛ اما با فرض این‌که این ارتباطات برقرار هم گردد، باز مشکل اصلی باقی می‌ماند؛ فهم از پیام در طرفین یکی نیست. راه‌کار ایجاد معانی مشترک در طرفین باز همان ارتباط است؛ فراهم‌سازی امکان تجربه ارتباطی، البته با قید مکان. بایستی هرکدام از طرفین امکان تجربه مکانی طرف دیگر را با امتیاز زمان داشته باشند ؛زمانی برای تجربه مکان. آشنایی فرهنگی ملت‌ها در خلأ صورت نمی‌گیرد. واقعیت‌ها همیشه بر روی زمین به وقوع می‌پیوندد. هرچند فناوری نوین و فضای مجازی امکان ارتباط از راه دور را برای افراد فراهم ساخته، مع‌الوصف قرار گرفتن در فضایی مشترک و ایجاد حسی مشترک است که فهم مشترک و معنایی یکسان ایجاد کرده و ارتباطات را استمرار می‌بخشد. همین قرارگیری در فضا و ایجاد حس مکانی مشترک در طرفین ارتباط است که در ارتباطات ناخواسته طرفین را به هم نزدیک می‌کند؛هم درکنش ما و هم‌خوانش از کنش ما. البته با قائل شدن امتیاز زمان برای طرفین فرصتی برای ایجاد حس مشترک داده می‌شود. اعطای فرصت با صبر و سعه‌صدر به دست می‌آید؛ بنابراین بایستی تحمل فرهنگی را بالا برد، امری که بسیار مهجور نیست و در رسانه‌های موردتوافق مسلمان (قرآن) به‌صراحت مورداشاره قرارگرفته است؛ اما این ارتباطات به‌شدت محدود به مکان و زمان است؛تجربه ارتباط در یک سرزمین در یک برهه خاص زمانی اتفاق می‌افتد یا ممکن است به‌صورت جزیره‌ای در سرزمین‌های پراکنده اتفاق بیفتد. چگونه می‌تواند این امکان تعامل را گسترش داد و ماندگار کرد؟این امر با گفتمان سازی محقق می‌شود. به‌تبع آراء کلامی و فقهی و به تبعیت از شرایط جغرافیایی، گفتمان‌های اسلامی داریم که هرکدام با دال مرکزی و دال‌های شناور گونه‌ای خاص از حقیقت را هویت می‌بخشند. در سرزمین حجاز به دلیل نزدیکی به منبع اصلی وحی و در دسترس بودن تابعین و تابع تابعین حدیث از منابع مشروعیت بخش استدلال فقها در استخراج آراء فقهی و در سرزمین عراقی به‌تبع دوری از منابع اصلی مشروعیت بخش، استدلال فقها بر پایه عقل بوده است. دیگر گفتمان‌های اسلامی در میان این طیف قرار می‌گیرند. حال می‌توان با ایجاد سپهر گفتمانی تمامی گفتمان فقهی را در زیر چتر ابر گفتمان اسلام جمع کرد و گفتگوی میان گفتمانی را میان مسلمانان برقرار ساخت. دال مرکزی این گفتمان خداوند و دال‌های شناور آن می‌تواند قرآن و پیامبر باشد. کعبه می‌تواند به نماد و نشانه و مفاهیم قرآنی به‌عنوان استعاره‌هایی در خدمت گفتمان باشند. گفتمان اسلامی امکان پذیرش معانی و مفاهیم فرهنگی کشورهای اسلامی را می‌دهد و این خود بر غنا و پویایی گفتمان اسلامی می‌افزاید. تضاد و تنازع درون گفتمانی هم با جابجایی دال‌های شناور و هویت بخشی، استراتژی حذف دیگری را تغییر می‌دهد. در اینجا قبول دیگری به مقبولیت دیگری تغییر خواهد یافت؛ ایده گروه یا اشخاص به‌جای اینکه موردپذیرش قرار گیرد یا رد شود، از مقبولیت برخوردار خواهد شد یا از آن استقبال نمی‌شود.

در گفتمان اسلامی اصطکاک هست، اما خرد شدن و شکستن نیست. محقق شدن این امور زمینه‌ساز ایجاد ملت اسلامی در چشم‌انداز بلندمدت، اتحادیه کشورهای اسلامی در میان‌مدت و قرارداد تفاهم در کوتاه‌مدت است. این امر در وهله نخست امری فرهنگی است و در مرتبه بعد امری سیاسی. همین ویژگی از حساسیت‌های آن می‌کاهد و بر غنای آن می‌افزاید. امر سیاسی اگرچه بر تمام شئون تأثیرگذار است خود تابعی از فرهنگ و به‌اصطلاح گفتمان است. امر سیاسی در پی قدرت و گفتمان در پی اقتدار است؛ بنابراین کنش گری مسلمانان و نخبگان فرهنگی در گفتمان اسلامی مفروض می‌تواند دولت‌های قانونی اما نامشروع-آن هایی که علیرغم تمایل مردمشان بر آن‌ها حکم می‌رانند- را نیز در گفتمان اسلامی وارد کند. در سوی دیگر سپر گفتمانی اسلام قادر است با گفتمان‌های ادیان دیگر گفتگو کرده و کنش گران این گفتمان‌ها را به مبادله و تعامل وا‌دارد. در سایه این گفتگوها می‌توان چشم‌انداز صلح جهانی را ترسیم و جایگاه بشر را در جهان تعیین کرد.

واژگان کلیدی: گفتگو، گفتمان‌های اسلامی،

مطالب مرتبط