مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

کوچ اجباری فلسطینیان و معادلات جدید در شبه جزیره سینا

اشتراک

داوداحمدزاده

 كارشناس مصر

مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC 

 

الف – اهمیت  استراتژیک

شبه جزيره سینا در شمال شرق مصر به شکل مثلثی از شرق به خليج عقبه و از غرب به خلیج سوئز و از شمال دریای مدیترانه وصل است. بعد از برکناری مرسی منطقه صحرای سینا در مصر شاهد تنش فراوانی میان نیروهای ارتش مصر و گروهک‌های تکفیری تندرو بوده‌است. در یک سال اخیر درگیریهای متعددی بین ارتش مصر و افراد مسلح در سینا رخ داده و داعش نیز  تأسیس عمارت جدید در صحرای سینای را اعلام کرده است. در هر حال صحرای سینا، به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک و هم مرز بودن با کشورهای اردن، مصر، فلسطین اشغالی و همچنین غزه از اهمیت بالایی برخوردار است. حیات سیاسی، اقتصادی و نظامی غزه به میزان بالایی به این صحرا و گذرگاهی که در آن واقع است، بستگی دارد.

شبه جزیره سینا با شصت هزار کیلومتر مربع، شش درصد از مساحت مصر را تشکیل می دهد و بین دریای مدیترانه، دریای سرخ، کانال سوئز و خلیج عقبه قرار دارد و به دو استان شمالی و جنوبی تقسیم می شود. العریش در سواحل دریای مدیترانه و الطور در سواحل دریای سرخ مراکز این دو استان مصری هستند.شبه جزیره سینا در مجموع حدود ششصد هزار نفر جمعیت دارد که دو سوم آنها در استان شمال سینا زندگی می کنند. نود و هشت درصد از جمعیت شبه جزیره سینا از صحرانشینان هستند. بسیاری از مناطق گردشگری مصر از جمله شرم الشیخ، دهب، نویبع و طابا در شبه جزیره سینا قرار دارد و خط لوله انتقال گاز مصر به فلسطین اشغالی و اردن نیز از شبه جزیره سینا عبور می کند.

به همین دلیل این منطقه تاکنون دو بار مورد حمله و تعرض اسرائیل قرار گرفته است. بار اول در سال 1956 میلادی که با قطعنامه سازمان ملل نظامیان صهیونیست از آن خارج شدند و دیگر بار در سال 1967 میلادی که تا 25 آوریل 1982 این منطقه تحت اشغال اسرائیل بود تا اینکه در این تاریخ با حفظ نیروهای خود در نوار مرزی «تابا» از شبه سینا خارج شد. اما در سال 1989 میلادی این منطقه نیز به موجب رای دادگاه بین المللی لاهه از اسرائیل باز پس گرفته شد

براساس قرارداد کمپ دیوید  صحرای سینا  عاری از سلاح  نظامی و منطقه بی طرف میان  اسرائیل و مصر  قلمداد شده  نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد  به رهبری آمریکا نظارت  بر قرارداد  و لزوم  حفظ امنیت در این ناحیه سوق الجیشی بر عهده  داشتند. از زمان انور سادات  تا انقلاب 2011 و سرنگونی  حسنی مبارک  به دلیل اشتراک های استراتژیک  و روابط  نزدیک  دو کشور به عنوان متحدان آمریکا تنش امنیتی در صحرای سینا رخ نداد.

ب- ورود مولفه های جدید

پس از سرنگونی مبارک متحد استراتژیک  غرب و اسرائیل  در منطقه  و بروز و ظهور اخوانی ها در حکمرانی سیاسی  سرزمین فراعنه  شرایط  جدیدی در منطقه حاکم گشت . آمریکا و نیز اسرائیل به دلیل ترس از تغییر اولویت های  سیاسی و منطقه ای مصر  ونیز امکان عدول از قرارداد کمپ دیوید  و بازگشت ناامنی به مرزهای مشترک تلاش کردند که از تثبیت قدرت بیشتر اسلامگرایان  و تغییر سیاست های منطقه ای مصر جلوگیری کنند  .البته محمد مرسی رئیس جمهور اسلامگرا و ناکام مصر  به دلیل عدم کارآمدی در حوزه داخلی ( گسترش شکاف میان جریان اسلام گرا و غیر اسلامگرا ) ونیز تاکید بر الگوی حکمرانی اخوانی در منطقه  نقش بیشتری در این ناکامی بزرگ برعهده داشت . از سوی دیگر خلا قدرت و همکاری و همراهی اخوان المسلمین با گروههای افراطی و تکفیری شرایط برای رادیکالیزه شدن مصر به ویژه صحرای سینا فراهم ساخت .

بطوریکه، فعالیت عناصر وابسته به جریان های افراطی در این منطقه افزایش یافت و همین گروه به تخریب خطوط ارسال گاز یا ایستگاه‌های پمپاژ به اسرائیل و اردن متهم شدند..به بیان دیگر، از زمان سرنگونی رژیم حسنی مبارک در 25 ژانویه 2011 اوضاع امنیتی در صحرای سینا شاهد تغییر و تحولات و در عین حال بحران‌ها و تنش‌های بی‌شماری مانند ربوده شدن افراد خارجی، بمبگذاری در لوله‌های انتقال گاز مصر به سرزمین‌های اشغالی و حمله به نظامیان مصری در مراکز ایست و بازرسی مرزی بود.در واقع فقدان حاکمیت کامل مصر بر سینا و به ‌ویژه خلأ امنیتی ناشی از انقلاب 25 ژانویه موجب افزایش توان عملیاتی و نظامی نیروهای سلفی که سابقه ‌فعالیت دیرینه در مصر دارند، شد.

با بازگشت نظامیان به چرخه قدرت در مصر و اهتمام جدی تر  ژنرال السیسی بر تامین امنیت پایدار در مرزهای مشترک با همسایگان خویش به ویژه اسرائیل  در صحرای سینا  با دیگر شرایط برای همکاری امنیتی و اطلاعاتی مشترک و کاهش تنش ها فراهم شد .اسرائیل در تلاش است ترتیباتی که در این صحرا اتفاق می افتد به نفع فلسطین نباشد و درصدد است مواد لازم برای ساخت موشک و یا اسلحه از سینا وارد غزه نشود

 

جنگ غزه و بروز تنش های جدید منطقه ای :

پس از 7 اکتبر  حملات غافلگیرانه حماس و شکست اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل در منطقه شرایط تازه ای  بر معادلات منطقه ای به ویژه مصر حاکم گشته است .

با بین رفت  تز بازدارندگی این رژیم در مقابله حماس و وحشت ا  چگونگی برگرداندن برتری مطلق نظامی ، در منطقه نتانیاهو و تیم افراطی وی بر آن داشته است با حمایت آمریکا  با جنگ گسترده  حمله برق آسایی برای نابودی زیر ساخت های نوار غزه و کشتار مردم بی دفاع انجام دهد.  در این مسیر هدف اسرائیل صرف  تغییر حکمرانی سیاسی  در نوار غزه و ایجاد ترتیبات جدید امنیتی نیست. بلکه در ورای این هدف  یک هدف بزرگ  نهفته است وآن هم تلاش مجدد برای کوچاندن مردم نوار غزه  به صحرای سینا و تبدیل این باریکه به منطقه سوخته  و غیر قابل سکونت است  .از نظر مقامات امنیتی و سیاسی این رژیم با توجه به انفعال جهان اسلام در قبال این جنگ و حمایت قدرت جهانی از لزوم تضمین برتری نظامی این رژیم  در منطقه  شرایط تازه ای برای  احیای طرح  آریل شارون مبنی بر کوچاندن اجباری ساکنین نوار غزه به  به صحرای سینا فراهم شده است. بنابراین به رغم مخالفت های پیدا و پنهان مقامات مصری از طرح کوچ اجباری و دسته جمعی ساکنین غزه به سینا از سوی مصریها این تلاش با چاشنی اعطای مساعدت بیشتر مالی  و همکاریهای نظامی ادامه دارد .

 

  چشم انداز بحران

مصر اکنون با انبوهی از مشکلات سیاسی  و بحران های های عدیده ای اقتصادی روبروست . بطوریکه به رغم تلاش  برای نقش آفرینی بیشتر در منطقه به ویژه در نوار غزه به دلیل حضور رقبای سخت و قدرتمندی چون قطر و عربستان سعودی با دشواریهای روبروست .بنابراین طرح مصر برای آتش بس  در نوار غزه مورد پذیرش طرفین منازعه قرار نگرفته است .

از سوی دیگر نتانیاهو با هدف نابودی  توان نظامی حماس ونیز  براندازی حکمرانی سیاسی در کنار بازگردان اسرای خویش و دفع  هرگونه  ناامنی  برای شهرک نشین ان صهیونیستی با برتری نظامی و کاربرد تسلیحات پیشرفته تلاش نموده در طول سه ماه  به اهداف اعلانی خویش دست یابد.  با این وجود ،گذشت سه ماه از جنگ ویرانگر در غزه عیان کرد به رغم تلفات انسانی سنگین غیر نظامیان و تخریب زیر ساخت گسترده نوار غزه امکان نابودی کامل حماس وجود نداردو  در ورای این سودا رهبران افراطی اسرائیل به فکر حضور امنیتی سنگین در غزه و خالی نمودن سکنه آن از طریق اخراج اجباری و تبعید به صحرای سینا هستند. ولی مصر به رغم ضعف ها و ناکامی ها  در تبدیل شدن به بازیگر اول در منطقه همچنان فرصتی برای بازیافت قدرت منطقه ای و  امتیازگیری می داند و بدلیل زیر مخالف کوچ اجباری مردم نوار غزه به به صحرای سیاست : .

دلیل اول کوچ اجباری فلسطینیان به سرزمین های همجوار از جمله اردن وسوریه و لبنان  در جنگ های گذشته ثابت کرد  این کوچ اجباری به منزله ترک ابدی وطن و عدم بازگشت به آن قلمداد می گردد و سران اسرائیل هیچ وقت حاضر به پذیرش این آوارگان حتی به رغم اصرار جامعه بین المللی  و تصویب قطعنامه های سازمان ملل نبودند .

دلیل دوم مخالفت مصر این است این است مهاجرین و آوارگان فلسطینی  به هر سرزمینی  که وارد شدند تلاش کردند در قالب تشکل های سیاسی گاه مخالف یا موافق دولت مرکزی بر آینده حکومت آن تاثیر گذار داشته باشند. نمونه جمعه خونین در سال  1956  در کشور اردن بود یا در سوریه نیز گروههای فلسطینی در اردوگاههای آوارگان حضور داشتند در ناآرامی گسترده در کنار مخالفین دولت مرکزی ایستادند.

دلیل سوم، گزارش‌های منتشره طی سال‌های گذشته است دال بر اینکه حماس تعاملاتی با گروه‌های سلفی رادیکال در شبه جزیرۀ سینا داشته است. طی سال‌های گذشته برخی گروه‌های سلفی تندرو که بعدا به داعش اعلام وفاداری و وابستگی کردند، برای امنیت و عملکرد نیرو‌های نظامی و انتظامی مصر دردسر درست کردند؛ و گزارش‌هایی به دست آمد که این گروه‌ها با نیرو‌های حماس در نوار غزه تعاملاتی داشتند. به همین دلیل مصر همواره نسبت به عملکرد حماس مشکوک بوده و حماس را یک نیروی تروریستی اعلام کرده و اکنون هم این نگرانی را دارد که در میان مهاجران، به طور طبیعی تعدادی از نیرو‌های حماس خواهند بود و همین موضوع می‌تواند به ناآرامی‌ها در شبه جزیرۀ سینا دامن بزند. با این وجود مصر همچنان در بحران غزه  به نیروی اثرگذار  و قوام بخش امنیت  و هرگونه ترتیبات سیاسی  باقی خواهد ماند . بنابراین اسرائیل تلاش از این ظرفیت همچنان در راستای منافع راهبردی خود استفاده کند .

از سوی دیگر گرچه مصر با حماس همدل نیست، اما این گروه سابقه تفاهم با ارتش این کشور را دارد. بنابراین در حالی که وزیر دفاع اسرائیل مدعی حذف حماس است، دولت سیسی خود را برای یافتن تفاهم های لازم آماده کرده، به ادعای فارین پالسی، پیش بینی اینکه چه کسی در ماه های آینده قدرت سیاسی در غزه را خواهد داشت دشوار است. اما هر کسی که باشد به دنبال مذاکره با مصری ها خواهد بود. آنها حداقل می خواهند که کمک های بین المللی به غزه سرازیر شود. مردم غزه برای مصر با اهمیت هستند چرا که قادرند از نفوذ شان برای افزایش یا کاهش امنیت مصر در شبه جزیره سینا استفاده کنند و درآمدشان را با این بازیگر سهیم شوند.

در این میان، نقش آفرینی مصر در بحران اسرائیل و فلسطین برای دولت سیسی اعتبار دارد. اگر مصر نقش محوری در حل مسائل غزه ایفا کند، به نفع منطقه خواهد بود. برای اطمینان از حمایت قاهره، دولت های خلیج فارس و غرب هم صدا باید اطمینان حاصل کنند که مصر در چنین فعلی منافع مالی دارد.مصر همچنین با نگرانی های امنیتی مشروع در غزه مواجه است.

 

مطالب مرتبط