مریم وریج کاظمی
پژوهشگر مسائل ژئوپلتيك
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
اولین بار مفهوم ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی در سال1984 میلادی توسط اقتصاددان امریکایی ایمانوئل والراشتاین در تشریح نظام جهانی مطرح شد. او نئومارکسیستی بود که اعتقاد داشت از قرن 16 به بعد نظام جهانی سیطره خود را برجهان افکنده که مرکزی دارد که محل تولید یا تکثر ثروت است و پیرامونی دارد که محل تامین نیازها و مواد اولیه می باشد و این نظریه بعدها تحت عنوان ژئوپلیتیک بر قدرت فرهنگی عنوان شد. والراشتاین اعتقاد داشت این نظام یک ویژگی فرهنگی دارد یعنی فرهنگ خود را هم به جهان انتقال میدهد که به آن ژئوپلیتیک فرهنگی می گویند.
حال اگر دیدگاه والراشتاین را مورد بررسی قرار دهیم چهارچوبی خواهد داشت که شامل مدل سه گانه قدرت یعنی برخورد رقابت و همکاری میشود که این هر سه با هم حرکت می کند و در جوامع سنتی بیشتر حالت برخورد جوامع مدرن و صنعتی (رقابت)و در جوامع فرامدرن(دیجیتالی)همکاری دیده میشود. در مدل برخورد از تک گوئی در مدل رقابت از گفتگو و در مدل همکاری از همگوئی یا گفتمان استفاده میشود.
با این حال ژئوکالچر بر اساس صنایع فرهنگی استوار است که بر اساس نظریه مرکز-پیرامون والراشتاین که اعتقاد داشت همانطور که مواد خام و نیروی انسانی و.. از پیرامون به مرکز می رود فرهنگها هم از مرکز ساخته و پرداخته شده و به درون جوامع پیرامون میروند. یعنی کالای فرهنگی از طرق پیامهای فرهنگی در صنایع فرهنگی ساخته و منتشر میشود. در اینجا منظور از صنایع فرهنگی یعنی کالاهای فرهنگی مثل موسیقی، سینما، روزنامه ها و خبرگزاریها، کتاب رمان و اینترنت و.. که از مراکز پیشرفته(مدرن)به سوی پیرامون(در حال توسعه)می رود و پیامهای فرهنگی را به آنها انتقال میدهد.
کارکردهای ژئوکالچر را میتوان به شرایط زیر دسته بندی کرد از جمله:
پوشش فراگیر: یعنی این تولیدات فرهنگی در سطح و حجم گسترده سراسر کره زمین را در بر گرفته است هیچ حادثه ای و هیچ خبری در جای خود متوقف نشده و به سرعت همه از آن مطلع می شوند.
فرامکانی: این تولیدات فرهنگی منحصر به مکان خاصی نیست و به تمام مکانها منتقل میشود.
چند حسی: تمام احساسات انسان را تحریک میکند (بینایی شنوایی مثلا با دیدن و شنیدن رادیو و تلویزیون) انبوه: در مقیاس جهانی و میلیاردی پخش می شوند.
واقعی بودن: اخبار توسط افراد درک میشود و حسی واقعی بودن دارد.
عناصر فهم : تمام مردم در هر سطحی فکری پیامها را درک میکنند.
فرازمانی: مثل فیلمی که مربوط به زمان ما نیست یا گذشته یا آینده را برای ما به تصویر میکشند و زمان و مکان را از طریق سیستم اطلاعاتی طی میکنند. در ارتباط با کارکردهای ژئوکالچر بد نیست نظر آقای مک لوهان که در 1968 واژه دهکده جهانی را به کار برد را بدانیم. مک لوهان می گفت آنچنان ارتباط جهانی در هم تنیده شده که ارتباط رو در رو بود و همه از کوچکترین حادثه اطلاع پیدا میکند و همه از روستا تا شهر باخبر میشوند.
اصول نظام ژئوکالچر عبارتند از:
1-پیامها جذاب باشند یا مخاطبین بیشتری را تحت پوشش قرار دهند، پس پیامهایی که جذاب نیستند مخاطب ندارند مثلا سعی میکند در بهترین یا نمایشهای شفاف و دیجیتالی پیامهیای زیبا را انتقال دهد، پیام آنها انسانی ،عاطفی، عشقی است یا در نقطه مقابل خشونت های مذهبی بزرگ جلوه می دهند تا فرهنگ ما مورد نفرت باشد.
2-عقلانی باشند: یعنی این پیامها فرهنگی با منطق انسان سازگار باشد که از دید غربیها خرافه گوئی، معجزه و.. که در کشورهای سنتی و اسلامی وجود دراد واقعی نبوده و معنی ندارد.
3-کاربردی باشد: پیامهای که کاربردی نباشد مخاطب کمتری دارد.
4-پیامهای ما باید با ابزارهای تکنولوژیکی که در اختیار دارند مخاطبین بیشتری را جذب کنند.
با این تفاسیر به نظر میرسد دورنمایی آینده نظام ژئوکالچر جهانی با توجه به روندی که در پیش است تمام جهان تحت سیطره یک الگوی فرهنگی در می آید که الگو هم بر اساس بخشش و دوستی استوار نیست بلکه طبق نظر والراشتاین بیشتر سود منابع درآمدی و فروش کالاهای فرهنگی مدنظر است و سودی که از این طریق به دست می آید خیلی بیشتر از سودی است که از فروش کالاهای مصرفی دیگر به دست می آید، پس به نظر میرسد که:
1-فرهنگها پویا هستند و همواره در حال تغییر و تحولند و هیچ فرهنگی ثابت و پایدار نیست (در واقع فرهنگها فرایندهای ارگانیکی هستند نه مثل یک عکس کلیشه ای).
2-شالوده فرهنگها بر پایه نواحی جغرافیای کره زمین استوارند.
3-فرهنگها همواره در حال تعامل با یکدیگرند.
4-فرهنگها تابع اصل تنوع و تکثر عالم هستند.
در نتیجه پدیده های که ما امروزه می بینیم ممکن است واقعی باشند اما حقیقتی نیستند. گرچه با توجه به شرایط و ویژگی فرهنگها به نظر می رسد فرهنگ غربی استیلا پیدا می کند، اما در واقع حقایقی دیگری در پس این واقعیات نهفته است که شامل چهار نکته بالاست و همین باعث میشود اسیر واقعیتهای کنونی نشویم و به حقایقی برسیم که فرهنگها پویا و روز به روز کاملتر میشوند و همچنین چون فرهنگ از Cultiration(کاشتن) گرفته شده پس بازتابی از زندگی یکجا نشینی انسان در مکان است. پس فرهنگ ما تاروپودی از مکان جغرافیایی ما است و با فرهنگها دیگر نواحی جغرافیایی متفاوت خواهد بود. دیگر اینکه فرهنگ ها مستقل از هم عمل نمی کنند بلکه با هم داد و ستد دارند. مثل برخورد فرهنگ عربها یا مغولها با ایرانیها که یک سری امور را به ما منتقل کردند و اموری را هم از ما اقتباس نمودند. نکته آخر اینکه هویت فرهنگها استنباطی همه جانبه دارند (مثل دانش بشر نگرش انسانی به طبیعت و دیگر انسانها و..) و باعث ارتقا فرهنگی ما می شود اما اگر فقط به مظاهر خاصی از فرهنگ توجه کنیم به انحطاط فرهنگی می رسیم پس در آینده همه فرهنگها در اموری جهان شمول می شوند (مثل صلح دوستی،حفاظت از محیط زیست، عدالت خواهی و..) و برخی خرده فرهنگهای خاص نواحی جغرافیایی هنوز وجود خواهند داشت.
واژگان کلیدی:ژئوپلیتیک فرهنگی،ژئوکالچر،نظام جهانی،مریم وریج کاظمی.