مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پیدایش ناسیونالیسم و علل رشد آن در هند -بخش پاياني

اشتراک

دکتر گلناز سعیدی

 استاد دانشگاه 

مرکز بین المللی مطالعات صلح-  IPSC

علل رشد ناسیونالیسم در هند

 قبل از هر چیز باید اشاره داشت که سه نوع از ملی‌گرایی یا ناسیونالیزم  در شبه‌قاره هند در قرن نوزده و بیست به وجود آمد. ملی‌گرایی هندو، ملی‌گرایی مدنی و سکولار و ملی‌گرایی اسلامی. ملی‌گرایی مدنی که  بعضی وقت‌ها به آن ملی‌گرایی لیبرال نیز گفته می‌شود. اصول این ملی‌گرایی بر مبنای مساوات، حقوق مدنی و شهروندی می‌باشد. این نوع ملی‌گرایی حمایت‌کننده جامعه کثرت‌گرا و مدارا می‌باشد. در این نوع ملی‌گرایی هر آنکه شهروند کشور باشد، بدون در نظر داشت دین، قومیت و زبان با همه شهروندان دیگر مساوی می‌باشد. رکن اساسی این نوع ملی‌گرایی داشتن حکومت دموکراتیک است. علل به وجود آوردند این نوع ملی‌گرایی شامل مواردی همچون:

– تأثیر تمدن غربی: استقرار حاکمیت انگلیس در هند روابط نزدیک  این کشور با جهان غرب را ممکن ساخت. و این حضور کشورهند را متحد و یکپارچه کرد. بنابراین، تماس با کشورهای اروپایی بی‌نهایت هندی ها را تحت تأثیر قرار داد. وحدت سیاسی و اداری  هند  یکی دیگر از نتایج قابل توجه سلطه انگلیس بر هند  بود که منتج به  تأسیس یک کشور متمرکز شد. هند قبل از بریتانیا به چندین کشور فئودالی تقسیم می‌شد که غالباً برای گسترش مرزهای خود در جدل بودند و از جنوب هندوستان  به‌عنوان دکن یاد می‌شد. مقامات انگلیس با یک قانون  سلطنتی یک ساختار دولتی متمرکز در هند ایجاد کردند. آن‌ها قوانینی را تصویب و اجرا کردند که برای همه شهروندان تمام ایالت‌ها قابل اجرا بود. این قوانین توسط  سیستم دادگاه‌های درجه بندی شده طبقه بندی شده و  اجرا می‌شد و خدمات عمومی  ارائه شده توسط این سیستم اتحاد اداری کشور را به وجود می‌آورد و همچنین  استقرار یک سیستم واحد پولی، دولت مشترک، قوانین متداول و ساختار قضایی به اتحاد هند کمک کرد که درنهایت  هم به رشد آگاهی ملی منجر شد.

-زبان انگلیسی  و سیستم آموزشی غربی: معرفی سیستم  آموزش غربی عامل مهم دیگری بود که زمینه را برای رشد ناسیونالیسم در هند فراهم کرد. سه آژانس اصلی مسئول گسترش آموزش مردم در هند بودند. آن‌ها مبلغان مسیحی خارجی، دولت انگلیس و هندی های مترقی بودند. مبلغین مسیحی باهدف گسترش مسیحیت در بین هندی ها، کارهای گسترده‌ای در گسترش آموزش مدرن انجام دادند بنابراین آن‌ها از پیشگامان آموزش مدرن در هند بودند، عامل بعدی  دولت انگلیس  بود که عامل اصلی انتشار آموزش مدرن لیبرال و فنی در هند بود بنابراین شبکه‌ای از مدارس و کالج‌ها را در هند تأسیس کرد که سبب  شد تعدادی زیادی  از هندی ها تحصیل‌کرده شوند و به دانش مدرن آگاهی یابند، هرچند معرفی آموزش مدرن در هند در درجه اول انگیزه‌های سیاسی، اداری و اقتصادی برای بریتانیا در هندوستان داشت  و دولت انگلیس پست‌های اصلی اعم از اداری و صنعتی را به انگلیسی‌ها اختصاص  می‌داد ولی پست‌های فرعی را با هندی های فرهیخته پر کرد. زبان انگلیسی به‌عنوان واسطه ارتباط میان هندیان تحصیل‌کرده مبدل شده است که از طریق آن می‌توانند ارتباط نزدیک با یکدیگر برقرار کنند. آن‌ها همچنین از طریق رسانه‌های  انگلیسی‌زبان  با ایده‌ها، فرهنگ و نهادهای غربی  ارتباط برقرارمی کنند بنابراین این مسائل  کمک کرد تا چشم‌انداز دموکراتیک و عقل‌گرایانه  در هندوستان ایجاد شود و ایده‌های ناسیونالیسم، دموکراسی، آزادی، برابری، سوسیالیسم و غیره  به هند نفوذ کند. 

-توسعه حمل‌ونقل و وسایل ارتباطی: وسایل حمل‌ونقل مدرن به ادغام مردم در کشورهای مدرن کمک می‌کند. در هند نیز ایجاد راه‌آهن، احداث راه، کانال و سازمان‌دهی خدمات پستی، تلگراف و وایرلس در سرتاسر هند در جذب  مردم به یک ملی‌گرایی وطنی در کشور نقش داشت. البته  اگرچه همه این امکانات به نفع صنایع انگلیس و به دلایل سیاسی، اداری و نظامی توسعه یافت. بااین‌حال، این وسایل ارتباطی مدرن به رشد زندگی سیاسی و فرهنگی در مقیاس ملی کمک کرد. این سازمان باعث سازمان‌دهی و عملکرد تعدادی از سازمان‌های سیاسی مانند کنگره ملی هند،، لیگ جوانان، کنگره اتحادیه‌های کارگری هند و غیره شد. ملاقات، تبادل‌نظر و تصمیم‌گیری در مورد برنامه‌های جنبش‌های ناسیونالیستی، بنابراین بدون وسایل حمل‌ونقل مدرن، این اتفاقات ممکن نبود.

– ظهور مطبوعات مدرن: مطبوعات به‌عنوان یک نهاد قدرتمند اجتماعی، طی مدت‌زمان کوتاهی، تبادل فکر را در مقیاس جمعی تسهیل می‌کنند. معرفی چاپ خانه در هند رویدادی با عظمت  بود. راجا رام موهان روی بنیانگذار مطبوعات ملی‌گرایانه در هند بود.  بنابراین ظهور تعدادی از روزنامه‌های ناسیونالیستی و ملی‌گرا نیز نقش بسیار اساسی در بسیج افکار عمومی و بیدار کردن آگاهی ملی دارد.

– جنبش‌های اصلاحات اجتماعی و مذهبی: جنبش‌های مختلف اصلاحات اجتماعی و دینی که  در هند صورت گرفت، چیزی جز بیان آگاهی ملی در حال افزایش برای  مردم نبود. طبقه جدید تحصیل کرده که فرهنگ لیبرال غربی را تقلید می‌کند، نیاز به اصلاح نهادهای اجتماعی و دیدگاه‌های مذهبی را تشخیص  دادند، زیرا  از دید آن‌ها این نهادها  از موانع پیشرفت ملی تلقی می‌شدند. تعدادی سازمان مانند آریا سمج، براهو سمج، راما کریشنا. مأموریت ساختن  جامعه را از طریق ایجاد اصلاحات و رنسانس در هند بر عهده گرفتند. این جنبش‌ها با هدف از بین بردن امتیازات ویژه  از حوزه‌های اجتماعی و مذهبی، دموکراتیک کردن نهادهای اجتماعی و مذهبی کشور و ترویج آزادی فردی و برابری اجتماعی صورت گرفتند. آن‌ها در پی ایجاد حقوق برابر همه افراد صرف‌نظر از طبقه  یا جنسیت  بودند. به‌این‌ترتیب، بیداری دموکراتیک ملی در همه زمینه‌های زندگی ملی بیان شد. 

– رشد اقتصادی و ظهور طبقه متوسط آگاه: هند با داشتن منابع طبیعی و انسانی بیکران به یک قدرت بزرگ صنعتی تبدیل می‌شود.  و این پیشرفت اقتصادی باعث به وجود آمدن یک طبقه متوسط در این کشور شده است که رشد ناسیونالیسم در هند را تقویت کرده  است ،  رشد این طبقه نیز،  سبب رشد  یک آگاهی مشترک در بین همه طبقات هند شده است که درنهایت به گسترش و تحکیم روند رشد ناسیونالیسم در هند منجر شد. 

اما ملی‌گرایی هندو در سال‌های اخیر از نوع  ملی‌گرایی دینی می‌باشد که هویت یک ملت را وابسته به دین مشخص می‌شناسد. آسیای جنوبی در طی صدو پنجاه سال  اخیر بزرگ‌ترین جنبش‌های ملی‌گرایی دینی را در خود پرورش داده است.  همان‌طور که در بالا اشاره شد، بعد از استعمار آسیای جنوبی توسط انگلیس، مردمان جنوب آسیا با تمدن غرب برخورد کردند. مردمان شبه‌قاره هند ازیک‌طرف با تمدن غرب آشنا شدند و تمایل داشتند که جایگاه دین خویش  را در چنین تمدنی  پیدا کنند، از طرف دیگر، مردمان این شبه‌قاره  علاقه‌مند به آشنایی با اندیشه‌های ملی‌گرایی غربی نیز بودند. این‌جا است که مفهوم ملت به معنای مدرنش در شبه‌قاره هند ظهور می‌کند. در این راستا، هندو‌های سنتی و رادیکال ملی‌گرایی هندو را به وجود آوردند. مسلمانان سنتی و رادیکال نیز از ملت مسلمان صحبت کردند و این باعث به وجود آمدن دو مفهوم از ملت در شبه‌قاره هند شد.

هندو‌های رادیکال نوعی از ملی‌گرایی انحصارطلب هندو محور را ساختند و در این نوع ملی‌گرایی، هندو بودن عنصر اصلی انتخاب شد. یکی از نظریه‌پردازهای مهم ملی‌گرایی هندو،  بنام “وینایک دمودر سروکار” می‌باشد. وی کتابی به نام (هندوتوا: کی هندو است؟) را در سال‌های ۱۹۲۰ نوشت. این کتاب تأثیر عمیقی در ایجاد ایدئولوژی ملی‌گرایی هندو داشت و تا امروز هم یکی از مانیفست‌های ملی‌گرایی هندو می‌باشد. در این کتاب سروکار بیان می‌کند که مسلمان‌ها و عیسوی‌ها نمی‌توانند جزئی از این کشور باشند، زیرا آن‌ها مردمان بیرونی یا خارجی هستند و از بیرون به هند آمده‌اند. در این تعریف از هندی بودن تنها هندو بودن اصل شناخته شد و هر کسی که هندو نیست، جز این کشور نیست.

ملی‌گرایان هندو، به این باور هستند که صاحبان اصلی این سرزمین هندو‌ها می‌باشد و حکومت و قدرت نیز باید به دست هندو‌ها باشد. ملی‌گرایان هندو، مسلمانان را به دید متجاوزان بیرونی می‌بینند که هیچ سهم مثبتی در تاریخ این کشور نداشته‌اند به جز ویرانی و چپاول. از همان ابتدا شروع بحث ملی‌گرایی در شبه‌قاره هند، ما شاهد چندین تفسیر از ملی‌گرایی هستیم. یک دسته از کسانی چون گاندی و جواهر لعل نهرو پیش‌گامانی ملی‌گرایی مدنی و کثرت‌گرا بودند. یعنی این‌ها به این باور بودند که سرزمین هند خانه مشترک همه اقوام، دین‌ها و فرهنگ‌ها می‌باشد. همه در قانون اساسی این کشور با یکدیگر برابر می‌باشند. بنابراین ملی‌گرایی هندو دارای سه عنصر می‌باشد و این سه عناصر عبارتند از: زبان هندی، دین هندو و هندوستان. 

ناسیونالیسم هندو به رهبری مودی هند

هنگامی‌که هند پس از استقلال اش از بریتانیا در سال ۱۹۴۷ به بزرگ‌ترین دموکراسی جهان تبدیل شد، سیاستمداران این کشور بر ساختن یک سیستم سکولار و کثرتگرا تلاش زیادی کردند. هدف این بود که از سلطه یک گروه قومی یا مذهبی بر شمار زیادی دیگر در این کشور چند ملیتی جلوگیری شود. براساس سرشماری فعلی، از ۱، ۳ میلیارد هندی تقریباً ۸۰ درصدشان هندو و ۱۴ درصد مسلمان هستند. همچنین مسیحیان، سیک ها، بودایی‌ها و اعضای دیگر ادیان نیز در این کشور زندگی می‌کنند.

بااین‌حال، طی ده‌ها سال اخیر، صداها برای این که هندوئیسم در این کشور نقش ویژه‌ای داشته باشد، بلندتر شده است. انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۹، آشکارترین پیروزی یک اتحاد حزبی در سه دهه اخیر در هند به شمار می‌رود. بهاراتیا جاناتا، حزب ناسیونالیست هندو  زیر رهبری نخست وزیر نارندرا مؤدی و شرکای ائتلافی‌اش حالا بیش از ۶۰ درصد کرسی‌های پارلمان را در اختیار دارند.

سانجای سوریواستوا، جامعه شناس در انستیتوت رشد اقتصادی در دهلی نو می‌گوید که حزب بهاراتیا جاناتا از تمایلات قومی در میان هندوها بسیار به طور مؤثر برای خود استفاده کرده است. به گفته او این حزب به گسترش سیاست‌های هویتی‌اش در بسیاری از زمینه‌ها ادامه خواهد داد. به‌عنوان مثال برای گسترش ایده‌اش در مورد آنچه که “هندی اصیل” است.

داشتن اکثریت قاطع در پارلمان همچنین به نخست وزیر مؤدی اجازه می‌دهد تا تغییرات گسترده‌ای را در سیستم سیاسی هند ایجاد کند. راکش بتابیال، مورخ و دانشمند امور رسانه‌ها از دانشگاه جواهر لعل نهرو در دهلی به این باور است که تاکنون نشانه‌های بسیار اندکی وجود دارند که مؤدی این فرصت‌ها را از دست بدهد.

 

 

نتیجه

نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که در سال‌های مورد بررسی، نشان‌دهنده این حقیقت است که روند دموکراسی در کشور هند یک روند مثبت و رو به رشد می‌باشد. امروزه، دموکراسی، خود یکی از اهداف توسعه است و به دلیل اثر مثبتی که بر رشد اقتصادی دارد به‌عنوان یکی از ابزارهای توسعه عمل می‌کند. دموکراسی هند مسیر زیادی را تا محو نظام کاست و کاهش تبعیض‌های اجتماعی در پیش دارد که در این راه افزایش ظرفیت‌های اقتصادی می‌تواند با افزایش منابع درآمدی کشور، زمینه‌های کاهش فقر و کاستن از نابرابری‌ها و افزایش شاخص‌های توسعه انسانی را فراهم آورد. لذا، آنچه در جامعه هند می‌تواند تعامل بین توسعه و دموکراسی در جهت کاستن از نابرابری‌های منزلتی و درآمدی و شاخص‌های کیفیت زندگی را بهبود بخشد، حکمرانی خوب و ایجاد زمینه‌های تقویت کنش دموکراتیک از سوی جامعه مدنی و نخبگان سیاسی است. از سوی دیگر، عامل بسیار تأثیرگذار در جامعه هند، تکثر فرهنگی، قومی، زبانی و دینی آن است. رسوخ مدارای دینی، فرهنگی و سیاسی و ارزش‌های شمول‌گرایانه دینی و فرهنگی، از نیازهای اساسیِ جامعه هند است. از سویی نهادینه شدن ارزش‌های دموکراتیک و نهادهای دموکراتیک (جامعه مدنی فعال) و از سوی دیگر، رشد روزافزون طبقه متوسط که حاصل بهبود ظرفیت‌های اقتصادی و رشد شتابان اقتصاد در جامعه هند است، ازجمله عواملی هستند که تحولات فرهنگیِ همسو با ارزش‌های برابری‌جویانه را رقم خواهند زد.

 

 

 

کلیدواژه: ناسیونالیسم، نهضت، هند، دموکراسی‌، جهان، توسعه انسانی، مليگرايي هندو، ملي، مودي، بهاراتیا جاناتا، ، حزب ناسیونالیست هندو 

منابع

۱-اممن، تی. کی.، جنبش‌های اجتماعی جدید (جامعه‌شناسی سیاسی هندی)، ترجمه احمد احمدلو، اصفهان: گلبن، 1386.

۲-آواستی، اس اس.، ساختار سیاسی هند، ترجمه محمد آهنی آمینه، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت خارجه، 1387.

۳-بهبودیی نژاد، قدرت اله، کم رنگ شدن نهروئیسم و رشد ناسیونالیزم در هند، نگارش IPSC در مرداد ۸, ۱۳۹۹ – ۴: ۴۱ ق.ظ.مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC 

۴-تفضلی، محمود، در جستجوی حقیقت، تهران: نشر مرکز، 1361.

۵-جمشیدی بروجردی، م.، ملی‌گرایی هندو، تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت خارجه، 1379.   

۶-حریری اکبری، محمد، دموکراسی و جامعه مدنی، پژوهشنامه علوم انسانی، شماره 29، صص: 150-133، 1380.

۷-دال، رابرت، دموکراسی، ترجمه حسن فشارکی، تهران: شیراز، 1379.

۸-زاهدی، محمد جواد، توسعه و نابرابری، چاپ نهم، تهران: مازیار، ۱۳۹۳

۹-عبادی، جعفر و متوسلی، محمود و نیکونسبتی، علی و خضرا، نازنین، آیا دموکراسی برای توسعه کشورهای درحال توسعه خوب است؟، فرآیند مدیریت و توسعه، شماره ۷۸، صص ۷۳-۵۶، زمستان ۱۳۹۰

۱۰-گریفین، کیت و مک‌کنلی، تری، توسعه انسانی، دیدگاه و راهبرد، ترجمه غلام‌رضا خواجه پور، تهران: نشر وداد، 1377.

۱۱-لفت ویچ، آدریان، توسعه و دموکراسی، ترجمه احمد علیقلیان و افشین خاکباز، تهران: طرح نو، 1378.

۱۲-مایر، جرالد ام و سیرز، دادلی، پیشگامان توسعه، ترجمه سید علی اصغر هدایتی، علی یاسری، چاپ پنجم، تهران: سمت، 1391.

۱۳-مدنی، امیرباقر، استراتژی‌های توسعه اقتصادی، تهران، 1367.

۱۴-مور، ب.، ریشه‌های اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی، چاپ دوم، ترجمه حسین بشیریه، تهران: مرکز نشر دانشگاهی تهران، 1375.

۱۵-هانتینگتون، ساموئل، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: نشر علم، 1375.

 

فصلنامه‌ها

۱-اخوان کاظمی، مسعود و عزیزی، پروانه، تحلیل اقتصاد سیاسی توسعه در هند. فصلنامه مطالعات شبه‌قاره، سال پنجم، شماره 14، صص 32-7، 1392. 

۲-آهنگری، عبدالمجید و رضائی، روح‌الله، بررسی رابطه علّی بین دموکراسی و رشد اقتصادی با استفاده از داده‌های ترکیبی، فصلنامه مدلسازی اقتصادی، سال پنجم، شماره ۱، صص ۶۵-۴۷، بهار ۱۳۹۰.

۳-محمدعلیخانی، سلیمه و آصف‌زاده، سعید و محبی‌فر، رفعت و منتظری، علی، بررسی شاخص توسعه انسانی (HDI) در ایران و کشورهای منتخب، فصلنامه پایش، شماره چهارم، صص ۴۲۳-۴۱۵، مرداد-شهریور ۱۳۹۱

۴-مظلوم خراسانی، محمد و عظیمی هاشمی، مژگان، توسعه و نابرابری‌های اجتماعی در هند، فصلنامه مطالعات جهان، دوره اول، شماره 2، صص 48-7، 1390.

۵-ویسی ناب، فتح‌الله و بابایی اقدم، فریدون و ابراهیم زاده آسمین، حسین، بررسی تطبیقی وضعیت شاخص توسعه انسانی در کشورهای شبه‌قاره، فصلنامه مطالعات شبه‌قاره، سال پنجم، شماره هفدهم، دانشگاه سیستان و بلوچستان، صص 170-153، 1392.

مجلات:

۱-بافنده ایماندوست، صادق و منتظری، سمانه و پایه‌دار، ریحانه، بررسی رابطه دموکراسی و توسعه انسانی در کشورهای عضو اوپک، مجله اقتصاد و توسعه منطقه‌ای، سال بیستم، شماره ۵، صص ۱۱۶-۹۶، نیمه اول ۱۳۹۲.

۲-سامنی، سهراب، حقوق دموکراسی: زیربنای حقوقی حاکمیت و دموکراسی، مجله کانون وکلا، شماره 133، صص: 78-67، 1354.

کشاورز، بهمن، نگاهی به عوامل تأثیرگذار بر توسعه سیاسی دو کشور هند و کره جنوبی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی (دانشگاه تهران)، شماره 63، صص 118-93، 1383.

1-Bhalla, Surjit S. Democracy, Growth and Development 1951-2012, Democracy Works, Conference Paper, 2014.

2-Campbell, David F. J. and Paul Pölzlbauer and Thorsten D. Barth and Georg Pölzlbauer, Democracy Ranking 2014 (Scores). Vienna: Democracy Ranking.Democracy Ranking Association, Ranking for Individual Countries, Vienna, Austria, 2014. Available at: http://democracyranking.org

3-D’Ambrogio, Enrico. India: the biggest democracy in the world, European Parliamentary Research Service, 2014.

4-Lipset, M. S. Some Social Requisites of Democracy. The American political science review, 1959, 53, 69-105.

5-Palmer, Norman, The Indian political system, London: Allen, 1961.

6-Sekmen, F. and Flizo, O. Relationship Between Democracy and Economic Growth. African Journal of Business management, 2012, 6 (4), 1270-1275.

7-Sorensen, G. Democracy and Democratization. West view press, world politics, 1997.

8-United Nations Development Program (UNDP), Human Development Report 2014, communications Development Incorporated, 2014, Washington DC, USA. Available at: http://hdr.undp.org/sites/default/files/hdr14-report-en-1.pdf

9-World Bank, Gross National Income in PPP dollars, Last updated: Feb 5, 2015, The World Bank Group, 2015. Available at: http://data.worldbank.org

مطالب مرتبط