مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چرا عربستان در برابر عراق كوتاه آمد؟

اشتراک

اردشیر پشنگ

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC


بیان رخداد

«هوشیار زیباری» وزیرامورخارجه عراق طی هفته گذشته در کنفرانسی مطبوعاتی از تعیین سفیر جدید عربستان سعودی در کشور متبوعش خبرد داد. این مهم در حالی صورت گرفت که آخرین سفیر سعودی ها 22 سال قبل، پس از حمله برق آسای ارتش عراق به کویت و اشغال این کشور به نشانه اعتراض بغداد را ترک کرد و از آن زمان تا کنون سعودی ها به دلایل و بهانه های مختلفی از گسیل داشتن سفیر و راه اندازی سفارتخانه شان در کشور همسایه شمالی خود سرباز زده اند و حتی سقوط صدام حسین و نظام بعثی تحت امر او هم نتوانست تاثیری بر تصمیم پیشین سعودی ها بگذارد، چراکه با افول و سقوط بعثسیم در عراق به عنوان یک تهدید برای عربستان، با ظهور دولت دموکراتیک با اکثریت شیعی که تهدیدی دیگر برای این کشور محسوب می شد مواجه گردید و لذا از دید سعودی ها کماکان عراق و تحولات داخلی آن یک تهدید بالقوه برای امنیت آنها و نیز موازنه پیشین تلقی می گردید. لذا به رغم اصرار و فشار آمریکایی ها مبنی بر گشایش سفارتخانه در بغداد و ارتقای روابط دیپلماتیک، سعودی ها تا پایان ماه ژانویه 2012 اینکار را نکردند. لذا اقدام اخیر آنها در معرفی سفیر را مي بايست نوعی پذیرش رسمی واقعيات «عراق جدید» توسط همسایه نگران جنوبی اش قلمداد کرد و آن را از یک زاویه می توان تلاشی از سوی عربستان سعودی برای بهبود رابطه با عراق و از سوی دیگر نوعی پیروزی دیپلماتیک برای دولتمردان عراقی بر شمرد. نوشتار پیش رو ضمن بررسی پیشینه تاریخی روابط سیاسی دو کشور از آغاز تا کنون به تحلیل علل تاثیرگذار در تصمیم گیری اخیر سعودی ها خواهد پرداخت.

تحلیل رخداد

الف- پیشینه روابط عراق و عربستان

در خصوص عوامل تاثیرگذار بر روابط میان این دو کشور همسایه می توان از فاکتورهای مختلفی برای تقسیم بندی و تمیز سازی نام برد. اما یکی از مهمترین آنها، تحولات داخلی کشور عراق بوده است که همواره یک عامل بسیار مهم و تاثیرگذار بر کیفیت رابطه میان دو کشور بوده است. بر این اساس بطور کلی می توان روابط میان عراق و عربستان را به سه دوره متمایز زیر تقسیم بندی کرد:

دوره اول- نظامهاي پادشاهی:

سابقه تاسيس هر دو كشور عراق و عربستان به اواخر دهه دوم از قرن بيستم يعني دوران افول و سقوط عثماني و تلاشهاي انگليس و فرانسه براي تجزيه اين امپراتوري باز مي گردد. در جاييكه انگليسي ها با متحد كردن اعراب ضربه سختي به عثماني ها زدند و سپس به نشانه سپاسگذاري خود از شريف مكه رياست سه كشور تحت قيموميت خود يعني اردن، عربستان و عراق را به خاندان هاشمي دادند. اما حضور شريف حسين در حجاز ديري نپائيد و در سال 1924 پس از حمله قبايل وابسته به آل سعود به مكه و … مجبور به فرار گرديد. اما ملك فيصل فرزند شريف حسين به عنوان پادشاه عراق در سمت خود باقي ماند و لذا در ابتداي تاسيس دو كشور، تحولات داخلي عربستان منجر به تيرگي روابط بين دو كشور شد. اما غلبه عنصر وابستگي و رابطه با انگليس باعث شد تا خيلي زود اختلافات كمرنگ شده و اين دو همسايه به رغم داشتن برخي اختلافات ارضي روابط دوستانه تري را دنبال كنند. اين روند تا پايان سال 1958 ادامه يافت و هردو كشور پس از پايان جنگ جهان دوم و آغاز جنگ سرد، از نظر نظام بين المللي در بلوك غرب و از منظر منطقه اي در طيف كشورهاي محافظه كار عرب قرار گرفتند.

دوره دوم- جمهوری های سوسياليستي تماميت خواه:

كودتاي 1958 ژنرال عبدالكريم قاسم نه تنها منجر به سقوط نظام پادشاهي در اين كشور و برقراري نظام جمهوري شد بلكه به دليل گرايشهاي سوسياليستي اش، باعث خروج عراق از صف كشورهاي هم پيمان با غرب و نزديكي آهسته آن به بلوك شرق شد. در اين زمان، عراق از منظر منطقه اي در ميان كشورهاي تجديدنظر طلب با محوريت مصر تحت رهبري جمال عبدالناصر قرار گرفت و عملاً رويه اي غيردوستانه عليه كشورهاي محافظه كار و متحد غرب از جمله عربستان و ايران در پيش گرفت. كودتاي بعثي ها در 1968 و قبضه كردن قدرت توسط اينان باعث نزديكي بيش از پيش به شوروي و بستن پيمان استراتژيك با اين ابرقدرت در دهه 1970 شد و لذا تنشهاي منطقه اي عراق با همسايگانش بيشتر هم شد. در اين دوره درگيري هاي مرزي متعدد اما كوچكي در مرزهاي عراق با ايران، عربستان و كويت نيز رخ داد. اما وقوع انقلاب اسلامي در ايران در سال 1979 و خطر گسترش اسلام انقلابي شيعي ناشی از انقلاب ايران، باعث فراموشي كوتاه مدت اختلافات پيشين ميان عربستان و عراق شد. لذا پس از حمله عراق به ايران شاهد آن هستيم كه سعودي ها و ساير اعضاي شوراي همكاري خليج فارس دست به حمايت همه جانبه نظامي، سياسي، اقتصادي و … از عراق در برابر ايران كردند. دوستي و همكاري عربستان و عراق كوتاه بود. زیرا تنها دو ماه پس از امضاي رسمي توافقنامه 598 توسط ايران و عراق، كويت تحت هجوم ارتش عراق قرار گرفت. حمله اي كه به شدت منافع و حتي تماميت ارضي عربستان را در خطر قرار داد. لذا سعودي ها بسيار سريع نه تنها به ائتلاف بين المللي عليه عراق پيوستند بلكه خاك و پايگاههاي نظامي خود براي انجام عمليات را در اختيار نيروهاي غربي تحت رهبري آمريكا نيز قرار دادند از اين زمان شاهد آن هستيم كه روابط دو كشور به سردترين وضعيت خود در طول كل قرن بيستم رسيد. روندي كه تا زمان سقوط نظام بعثي در سال 2003 ادامه يافت.

دوره سوم- استقرار جمهوری فدرال در عراق:

حمله آمريكا به عراق و سقوط نظام بعثي باعث ورود عراق به يك دوره گذار شد عراقي ها پس از اين دوره نظام دموكراتيك فدرال را براي خود برگزيدند پاسخ مثبت به رفراندم عمومي به قانون اساسي و نيز برگزاري نخستين انتخابات آزاد پارلماني در اين كشور در سال 2005 نخستين قدمهاي محكم از مسير بلندي بود كه عراقي ها برداشتند. اما سعودي ها بر خلاف انتظار همچنان از معرفي سفير و گشايش سفارتخانه خود جهت تاييد تحولات رخ داده در عراق خودداري كردند علت اين امر هم روي كار آمدن شيعيان و كردها در عراق و در انزوا قرار گرفتن اعراب سني و نزديك به عربستان در اين كشور بود. در اين دوره سعودي ها علاوه بر انكار ديپلماتيك عراق، متهم به دخالت در امور داخلي عراق و همچنين كمك به تروريستهاي ضد نظم جديد بودند. اتهامي كه بارها از سوي مقامات عراقي و حتي آمريكايي هاي حاضر در عراق در برابر رسانه هاي مختلف اعلام گرديد.

ب- علل تاثیرگذار بر سعودیها برای ارتقای روابط

سعودي ها پس از 9 سال پيگيري سياست عدم تاييد تحولات جاري در عراق نهايتاً در فوريه 2012 بطور رسمي اين رويه خود را تغيير دادند و «هوشيار زيباري» وزير خارجه عراق پس از تماس با «سعود الفيصل» همتاي سعودي اش خبر داد كه همسايه جنوبي عراق پس از 22 سال نخستين سفير خود با نام «فهد بن عبدالمحسن الزيد» را انتخاب كرده است. اما به راستي چرا سعودي ها در اين برهه از زمان در سياست خارجي خود در قبال عراق تجديد نظر كردند؟ در اين زمينه مي توان به دلايل و عوامل مختلف تاثيرگذاري اشاره كرد كه مهمترين آنها در ذيل مورد اشاره قرار گرفته است:

يك- تثبیت عراق

به نظر مي رسد سعودي ها پس از نه سال به اين نتيجه محتوم رسيده اند كه با توجه با واقعيات جمعيتي و سازو كارهاي انتخاباتي و سيستم حاكم بر اين كشور، قدرت گيري مجدد اعراب سني در اين كشور امر بعيدي است و مي بايست عراق جديد با سيستم جمهوري و فدرال و بودن اعراب شيعي در راس قدرت را پذيرفت.

دوم- موازنه منطقه اي شیعی سنی

روي كار آمدن نخبگان جديد در عراق كه عموماً از اعراب شيعي و متحدان و دوستان ايران بودند بطور طبيعي منجر به تقويت جايگاه منطقه اي ايران و نيز بهم خوردن موازنه شيعه – سني در خليج فارس و خاورميانه به نفع شيعيان شد. اما خود سياست خارجي منفي سعودي ها در قبال عراق، نه تنها باعث تضعيف اين موازنه نشد بلكه منجر به دور شدن بيش از پيش عراق از كشورهاي عرب شد و لذا تداوم اين سياست انتفاع مستقيمي از نظر موازنه قدرت در منطقه براي سعودي ها در بر نداشت داشت. به همين دليل تلاش براي ايجاد فصل جديدي از روابط، اقدامي خواهد بود كه عراق را تا حدي به خود نزديك دارد. حدي كه اگر چه به منزله يك اتحاد براي سعوديها نباشد اما بتواند از دوستي و اتحاد عراق با ايران بكاهد.

سوم- مرز مشترک گسترده

عراق و عربستان داراي مشكلات مرزي هستند و هنوز بخش گسترده اي از مرز 814 كيلومتري ميان دو كشور داراي وضعيت نامشخصي است و هر دو نسبت به قسمتهايي از خاك مقابل ادعاهاي ارضي دارند. لذا براي جلوگيري از افزايش تنش هاي مرزي، و نيز استفاده از مرز مشترك به عنوان يك فرصت بجاي تهديد آنها، تغيير در سياست خارجي خود را يك امر لازم مي دانسته اند.

چهارم- فشارهای غرب با محوریت آمریکا

از روزي كه آمريكا به عراق حمله كرد، آمريكايي ها سعي كردند تا آنچه كه در عراق مي گذرد و ايجاد مي شود را يك پروژه موفق تحت مديريت و حمايت خود نشان دهند. لذا يك عراق دموكراتيك و توسعه يافته كه دوست نزديك آمريكا محسوب مي شود يكي از اهداف اين كشور در بين النهرين بود، هدفي كه به نوعي در راستاي برنامه بلند مدت تري بنام «طرح خاورميانه بزرگ» بود. لذا در اين چارچوب يكي از عوامل تاثيرگذار تاييد كننده اوضاع جديد عرارق، پذيرش اين كشور از سوي همسايگان و كشورهاي ديگر بود، امري كه هرچند توام با تلاش فراوان آمريكايي ها بود اما به تائيد سعودي ها نرسيد. تداوم نسبي فشارهای آمریکا در كنار ديگر عوامل باعث بازبيني و به تعبيري ديگر عقب نشيني عربستاني ها از سياستهاي پيشينشان در قبال عراق شد.

پنجم- تحولات خاورمیانه بخصوص پس از وقوع بهار عربی

تحولات ناشي از بهار عربي و تغيير چهره سياسي خاورميانه و شمال آفريقا يكي ديگر از فاكتورهاي تاثيرگذار در تجديد نظر سعودي ها در قبال عراقي ها است. سعودي ها در كنار غربي ها تلاش كرده اند در طول يكسال گذشته با دفع خطر داخلي اين تحولات، بر تبديل كردن بهار عربي به يك فرصت جهت پيشبرد اهداف منطقه اي شان گام بر دارند. تحولات سوريه شايد در حال حاضر مهمترين تحول مورد توجه سعودي ها باشد كه در آن همراه نمودن عراق با خود با توجه به مرز مشترك اين كشور با سوريه برايشان يك اهميت راهبردي دارد.

ششم- برگزاری اجلاس سران اتحادیه عرب در عراق

سرانجام اينكه برگزاري اجلاس آتي سران اتحاديه عرب در بغداد و به دست گرفتن رياست دوره اي اين اتحاديه توسط عراقي ها باعث مي شود اين كشور در تصميمات كليدي اين اتحاديه نقش پر نفوذتري را ايفا كند. به همين دليل داشتن روابط تنش آلود با عراق در زماني كه سعودي ها بيش از هر وقت ديگري به اهميت اتحاد اعراب براي پيشبرد اهدافشان (بطور مثال در سوريه) واقف هستند اصلا به نفع اين كشور نيست. لذا آنها سعي كرده اند با معرفي سفير جديد خود به عراق در مقابل نوعي انعطاف و همراهي بيشتر توسط سياستمداران اين كشور را بدست آورند.

چشم انداز رخداد

همانطور كه اشاره شد  اقدام سعودي ها در معرفي سفير جديد خود در عراق پس از 22 سال نوعي تلاش براي ايجاد فصل نويني در روابط ميان دو كشور محسوب مي شود. اما اين تلاش و دلايلي كه سعودي ها را واداشت تا به ارتقاي سطح ديپماتيك خود با همسايه شمالي شان دست زنند دال بر ورود كامل دو كشور به يك عصر طلايي و اتحاد گونه نيست. چرا كه واقعيات ژئوپلتيك عراق، كيفيت جمعيت مذهبي اين كشور، سيستم حاكم بر آن و پتانسيل هاي هميشگي آن براي نقش آفريني منطقه اي در خليج فارس و همچنين جهان عرب، باعث مي شود اين كشور در هر حالتي يك رقيب و يا دوست نامطمئن براي سعودي ها محسوب شود. لذا سعودي ها هم در رابطه با عراق سراسر يك رفتار دوستانه و با حسن نيت را دنبال نخواهد كرد و در كنار ارتقاي ديپلماتيك روابطشان با عراق همچنان از ظرفيت ها و فرصتهاي موجود براي تحت فشار قرار دادن دولتمردان اين كشور استفاده خواهند كرد.

مطالب مرتبط