مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چالش های اعتماد زایی و مذاکرات هسته ای ایران با پنج به علاوه یک گفتگو با دکتر مهدی مطهرنیا 

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

گزارش اخیر مدیرکل آژانس درباره برنامه هسته‌ای ایران و تاکید بر مثبت بودن توافق 6 بندی ایران و آژانس در تاریخ 20 آبان سال 92 و همچنین توافق 7 بندی ایران و آژانس در تاریخ 20 بهمن سال 92 و گزارش اقدامات ایران هر چند می تواند گام‌های بعدی را روشن‌تر  و مستحکم‌تر کند اما مذاکرات هسته ای کشورمان با گروه 5+1 به دلیل برخی اختلافات با چالش روبرو است. در همین راستا برای درک بهتری از وضعیت آتی پرونده هسته ای و مذاکرات گفتگویی با دکتر مهدی مطهرنیا آینده پژوه سیاسی داشته ایم:

 

واژگان کلیدی: چالش های اعتماد زایی در مذاکرات هسته ای ایران ؛ مذاکرات هسته ای ایران با پنج به علاوه یک؛ چالش های مذاکرات هسته ای ایران با پنج به علاوه یک؛ آینده مذاکرات هسته ای ایران با غرب؛ موانع مذاکرات هسته ای ایران با پنج به علاوه یک

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح :در شرایطی کنونی چه چالش هایی مهمی برای رسیدن  به توافق بین ایران و کشورهای غربی 5+1 وجود دارد؟

ایران و 5+1توانستند در مرحله توافق با نوعی ارتباط معنا دار و تعریف شده در چارچوب احترام متقابل و قبول اعتماد به یکدیگر زمینه های تفاهم بر اساس معیار های توافق ژنو3 را فراهم آورند و هر کدام از آنها در دو طرف میز مذاکره به آنچه که وعده دادند عمل کنند.  آنچه که هم اکنون در ارتباط با پرونده هسته ای چالش برانگیز می نماید در ارتباط با میزان غنی سازی است. در واقع مسیر برداشتن تحریم ها، چگونگی برخورد با تحریم ها در جهت برداشتن موانع موجود یا بازرسی های بیشتر  و پذیرش توافق نامه  در ارتباط با بازرسی ها همگی مسائلی است که در توافق نیز کم و بیش در مورد آن سخن گفته شده است و به نتایجی خاصی در چارچوب های مختلف تبدیل شده است. اما آنچه که اهمیت جدی دارد آن است در باب هر کدام از این مسائل  من جمله مسئله طرح مسائل موشکی ایران در قطع نامه پنجم  برعلیه جمهوری اسلامی ایران و ورود ایران به بحث در باب مسائل پیوسته در چارچوب پرونده هسته ای مانند مسائل نظامی و  تلاش های موشکی ایران برای افزایش سطح دفاع ملی خود در برابر تهدیدات احتمالی زمینه هایی را ایجاد کرده است که نوشتن گذاره های تعهد آور در جهت ایجاد الزاماتی برای آینده تا حدود زیادی چالش برانگیز شده است. چرا که ایران از یک سوی خواهان حس حقوق حقه خود در ارتباط با انرژی هسته ای صلح آمیز است و از سوی دیگر هنوز اعتمادی به اعتبار تحرکات غرب در جهت ایجاد فضای مثبت برای ورود ایران به معادلات بین المللی در تعریف ندارد. همین معنا در ارتباط با ایران در نگاه 5+1 بویژه کنش گران غربی نسبت به ایران وجود دارد. آنها خواهان ایجاد یک فضای مثبت در جهت پیاده کردن پادمان هسته ای آن هم به صورت ویژه برای جمهوری اسلامی ایران (که بالغ بر 35 سال در ادبیات سیاسی خود  تمام  تحرکات کشورهای بزرگ جهان به­ویژه کشورهای غربی و بلاخص ایالات متحده آمریکا را  با چالش­های بسیار جدی روبرو ساخته است) هستند. از این جهت اگر ایران به کشورهای 5+1 بویژه غرب و بلاخص امریکا اعتمادی در زمینه تجارب گذشته ندارد  ما هم با همین وضعیت 5+1 بویژه کشورهای غربی و بلاخص ایالات متحده آمریکا مواجه ایم و آنها زمینه های اعتماد برای اعتبار بخشی به تعهدات ایران را در خود فراهم نمی­بیند. لذا باید بگوییم با توجه به این تحلیل چالش اصلی برای رسیدن به یک تعهدنامه نهایی، چالش اعتماد زایی و تبدیل آن به یک اعتبار فزاینده در جهت ایجاد تعهدات الزام آور در قالب تعهد نهایی است. اینجاست که در راهکار برون رفت در این زمینه ما شاهد افزایش سطح اعتماد متقابل از طریق کاربرد ادبیات مدبرانه و رفتارهای معقولانه  در طرف مقابل در شش ماه گذشته هستیم . در واقع ایران و ایالات متحده امریکا تلاش کردند که سطح تنش های موجود میان خود را کاهش بدهند. سران کشورهای ایران  و ایالات متحده امریکا  و مسئولان این کشور تلاش کردند تا حدودی ادبیات غیر مودبرانه و تهاجمی را نسبت به یکدیگر و  منافع ملی کشورهای هم کاهش دهند و این ها  می تواند سیگنال های  بسیار مثبتی در این زمینه تلقی شود، ولی باید این ها از حالت غیر رسمی و محدود به  حالت رسمی بدل شود تا زمینه­های ایجاد یک اعتماد افزایی اعتبار برانگیز را فراهم بسازد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر بخواهیم به وضعیت کنونی نگاه کنیم کدام کشورها  به گنجاندن مسائل موشکی و حقوق بشری در تعهد هستی توجه بیشتری می­کنند؟

آن­چه که مسجل است پرونده ایران با پرونده هستی پایان نخواهد پذیرفت. پرونده حقوق بشر و پرونده تلاش برای دستیابی به  سلاح های بیشتر از نظر تدافعی در ارتباط با ایران استمرار پیدا خواهد کرد. در این زمینه باید بپذیریم  که قطع­نامه­های شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در پیوستار خود در جهت محدودسازی تحرک ایران برای دستیابی به انرژی هسته­ای تلاش داشتند و در واقع در قطع­نامه­های مختلف این معنا را گنجاندند. هم اکنون باید بپذیریم که در یک پیوستار حقوقی زمینه­های ایجاد شده در پرونده هسته­ای ایران با تلاش­های ایران برای دستیابی به توان موشکی بیشتر و همچنین مسئله حقوق بشر پیوند خورده است. یعنی  با وجودی که ایران و مسئولین تراز اول کشورمان به حق  بر این نکته پای می­فشارند  که به هیچ وجه نباید میان پرونده هسته ای  ایران و مسائل دیگر پیوند برقرار کرد ، اما در عین حال باید بپذیریم واقعیت موجود در زمانی که  برنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد بر علیه جمهوری اسلامی ایران  صادر می­شد نشان می­دهد که در آن زمان این نکته مورد نظر قرار گرفته و  زمینه­های فشار  در این چارچوب را فراهم کرده است. یعنی زمانی که بعضی از مسئولین وقت کشور ما تحریم ها را کاغذ پاره­ای بیش نمی­دانستند در این کاغذ پاره ها  در جهت اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران پیش­بینی­های لازم به عمل آمده بود.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح :با توجه به وضعیت موجود، این چالش­ها تا چه حد موجب عدم رسیدن توافق در  وقت معین می شود؟

براین باور هستم که کنشگران موجود در پرونده هسته­ای که من آنها را از زمان وین 4 به این سو 6+1  می­نامم  باید به دنبال حل و فصل  این چالش­ها  با کمترین هزینه­ها باشند. اگر امروز این چالش­ها حل نشود بحرانی بزرگتر پیش روی این 7 کنشگر بین مللی در بازی هسته ای قرار می­گیرد که نمی­توانند هزینه­های کمی برای هیچ­کدام از آنها به­همراه داشته باشد. به طور مسجل بگوییم  که با شکست این فرصت برای 5+1  و ایران هزینه­های تمامی این کشورها به نسبت مشارکت خود در دهه­ی اخیر در ارتباط با پرونده هستی افزایش پیدا کند و این نیز زمینه­های ایجاد یک بحران  منطقه­ای و بین المللی را فراهم خواهد کرد و  تا حدود زیادی این فرصت سوزی موجب هزینه­آوری بیشتر برای کشورهای مختلف خواهد شد. این هزینه­آوری  بویژه برای دو کشور مرکزی یعنی ایران و ایالات متحد آمریکا بسیار خواهد بود.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح :با توجه به گزارش اخیر آقای آمنو، می توان گفت چالش­های توافق بین ایران و کشورهای غربی می تواند در میان مدت(شش ماه) حل شود؟

من معتقد هستم که اگر پیشران­های موجود (چه توسط ایران و چه توسط 5+1 ) به خوبی تعریف شود و این پیشران­ها در بعد داخلی و منطقه­ای و بین مللی مورد توجه کافی از سوی بازیگران اصلی در این پرونده قرار گیرد درک خواهند یافت که به هیچ وجه­من­الوجود  به نفع آنها نیست که این چالش­ها را افزایش و در رفع آنها تلاش ننمایند. لذا من بر این باور هستم که هم ایران و هم دولت مردان ایران و هم دولت مردان آمریکا بر این امر صحه  خواهند گذاشت که باید تا 20 جولای  این مشکل را حل کنند. چرا که بعد از 20 جولای در شش ماهه دوم کار بسیار  سنگین­تر  و سخت­تر از آن چیزی که خواهد بود که امروز تا 20 جولای ادامه دارد. 

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط