مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چالش هاي فراروي آينده لیبی از تجزيه تا شبح جنگ داخلي – گفتگو با سيد هادي سيد افقهي ديپيلمات پيشين و كارشناس ارشد مسائل خاورميانه و شمال آفريقا

اشتراک

 

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

در ماه هاي گذشته به سه هزار شخصیت سیاسی و رهبر قبیله‌ ای منطقه برقه ليبي را فدرالی اعلام کردند و در هفته هاي گذشته نيز  دولت ليبي با درگيري هايي بويژه در بني وليد روبرو بوده است. در اين بين معضل گروه هاي مسلح نيز همچنان در اين كشور باقي است. در اين راستا براي درك بيشتري از نوع تحولات در ليبي و  چالشهاي تامين ثبات و امنيت در اين كشور  به گفتگويي با هادي افقهي كارشناس مسائل شمال آفريقا نشسته ايم:

كليدواژگان: ليبي، تجزيه، غرب ، جنگ داخلي، قذافي، فدراليسم، كنگره ملي


مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به درگيري هاي اخير نيرو هاي دولتي ليبي در شهر بنی ولید در واقع هوادان و حاميان رژيم پيشين قذافي تا چه حدي در ناآراميهاي كنوني ليبي نقش دارند؟

با وجود جو آشفتگي نيرو هاي طرفدار رژيم گذشته هم سو استفاده كرده و كم كم اعتماد به نفس پيدا كرده اند. در اين دوران هم با وجود مشكلات و سهم خواهي اين گروه ها با سازماندهي مجدد نيروهاي خود در صدد ايجاد هسته هاي مقاومت بر ضد دولت بعد از انقلاب هستند تا حداقل فضاي ناامني براي بازگشت به قدرت يا تداوم ناامني بوجود آورند.  نمونه اين تحركات نخست مساله سرت كه زادگاه قذافي بود و دوم هم منطقه بني وليد در جنوب طرابلس است. چنانچه اكنون در اين منطقه جنگ تمام عياري رخ داده و حدود 150 هزار نفر از مردم از اين منطقه كوچ كرده اند و كشتار گسترده اي هم رخ داده و هنوز به طور كامل به تصرف دولت در نيامده است. گذشته از اين وفاداران به قذافي در طرابلس و مصراته هم مي توانند درگيري هايي را ايجاد كنند. در اين بين درگيري هايي كلان تر و عمده در بين خود جريان هاي اسلامي، سكولار و هسته هايي كه از بيرون مورد حمايت قرار ميگيرند( ناتو، عربستان، قطر، تركيه و..) وجود دارد. لذا جو كنوني ليبي بسيار  مغشوش و  نا امن است كه ممكن است به سمت تجزيه شدن يا فدراليزه شدن كشور رود.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: اخيرا بان کی مون در پیام خود بر ضرورت گسترش حاکمیت دولت مرکزی لیبی بر سراسر آن کشور تاکید کرده و افزوده است: همه مردم و گروه های لیبیایی باید با همکاری و همراهی به تقویت پایه های نهادهای حکومت در سراسر کشور کمک کنند در اين حال علل تداوم و وجود دهها گروه مسلح نظامی غير هوادار قذافي در لیبی که خارج از سیطره حکومت مرکزی هستند چيست؟

آقاي قذافي تلاش كرده بود كه بافت حاكميت، جايگاه نيروهاي مسلح و انباشت و توزيع سلاح در كشور را به گونه اي تنظيم كند كه آنها را در اختيار خود داشته باشد و هر گونه تغيير و دخل و تصرف و كميت سلاح ها چه پيشرفته و يا ..ممكن نباشد.  با توجه به سبك مديرت سنتي و عقب افتاده كه ناشي از روحيه وي بود متاسفانه بعد از كشته شدن وي اين سلاح ها شايد به طور عمد بين مردم پخش شد به همين دليل هم امروز نه شوراي انتقالي ليبي و نه گنگره ملي نتوانسته پديده عناصر مسلح را كنترل كند و به سامان رساند. گذشته از اين در زمان سرنگوني قذافي و تحت حمايت ناتو و امريكا از ژنرالهايي مانند محمد يونس (كه اتاق عمليات و جنگ را مديريت مي كرد) بهره گرفته شد و گروهها و دسته هاي گوناگوني را زير نام ارتش آزادي بخش ليبي سازماندهي شد. قطب نماي اين گروهها  فروپاشي رژيم قذافي بود، اما بعد از سرنگوني سلاح همچنان در دست گروه ها و مردم بود     و سهم خواهي براي تسلط بر قدرت، منابع نفتي ، مكان هاي استراتژيك و حساس همچون فرودگاه ها وجود دارد. اكنون نيز عناصري از داخل مانند جنگجويان مصراته كه هنوز سلاح را بر زمين نگداشته اند وجود دارد . به علاوه نقشه هاي شومي كه از بيرون (ناتو، امريكا و سازمانهاي جاسوسي دنيا) طرح ميشود اجازه برقراري نظم و امنيت در اين بازه زماني را نمي دهند. چنانچه از همان ابتدا هم ناتو و غرب اجازه ندادند ساختار پايداري در ليبي شكل گيرد و ابتكار عمل را در دست خود گيرد. گذشته از اين اكثر اين گروه ها بازوهاي نظامي جريان هاي سكولار، سلفي، اخوان المسلميني، قطري وسعودي،  تكفيري و وهابي، عشاير سنتي و طوارق، آمازيق ها يا بربر ها هستند. چنانچه اكنون در برخي از مناطق ليبي همچون سهبا (منطقه جنوبي تا مرز مالي) دولت حضور جدي و فعالي ندارد . لذا پيش بيني ميشود تا مدت هاي زيادي امريكا و نيروهاي ناتو  به دخالت در امور بپردازند. يعني هر چند دولت تاكنون موفق به سازماندهي نيروهاي مسلح شده اند اما در تمام بخش هاي ليبي حضور ندارد و درگيري ها ممكن است بهانه اي براي تشديد تنش ها گردد. چرا كه بافت ليبي قبيله اي است و هر قبيله در تلاش براي كسب بيشتر دست آوردها است. تكليف كنگره ملي هم مشخص نيست و تا كنون سه بار  نخست وزير معرفي شده است و هنوز  وضعيت ليبي در حال نوسان شديد بوده و  داراي بحران هاي اقتصادي فرارو است. در اين حال حضور جريانهاي تكفيري و سلفي هدايت شده از بيرون هم عملا مزيد بر علت براي ايجاد بحران در ليبي است.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: گذشته از تمايل پيشين هواداران جدایی منطقه برقه نظرات تجزیه طلبانه اي از  اقلیم  فزان شنیده شده است و بنا به برخي از طرح ها قرار است ليبي به سه کشور تبدیل شود. در اين حال نگاه احزاب و گروه هاي ليبرال و اسلامي ليبيايي به مساله فدراليسم و تجزيه در ليبي چيست؟

در قانون اساسي دوران پادشاهي محمد سنوسي بعد از استقلال از ايتاليا جغرافياي ليبي به سه ايالت برقه، طرابلس و فزان بود. در اين حال مكانيزم اين ايالتها به شكل كنوني و مطرح شده فدراليسم نبود. يعني ايالت ها اختيارات ويژه داشتند اما تصميم گيرهاي كلان در مركز بود. با كودتاي قدافي شالوده ديگري ريخته شد و بافت و ساختار و تقسيمات استاني به هم ريخت. بعد از انقلاب يكي از اعضاي شوراي انتقالي ليبي (كه يكي از نوادگان سنوسي است) نخستين بار اقليم و يا فدراليسم در برقه را مطرح كرد و فدرال شدن اين منطقه با استناد به قانون اساسي دوران سنوسي را مورد توجه قرار داد. اكنون نيز برخي موافق اين تقسيم بندي  به شرط باقي ماندن وحدت مركزي بوده و برخي همانند شخص عبدالجليل معتقد اند اين امر مقدمه اي براي تقسيم و تجزيه ليبي است. من تصور ميكنم فعلا سيستم فدراتيو بهانه اي براي تجزيه است. چرا كه در بحث خاورميانه بزرگ هم اين موضوع مطرح است و به هر ترتيبي امريكا بر اين نظر است كه كشورها در مقابل رژيم صهيونيستي تجزيه شوند. يعني نظام فدرالي در مرحله نخست مد نظر است و اين نظام خود مقدمه اي براي تجزيه ليبي به سه يا حداقل دو كشور (ليبي شرقي با پايتختي بنغازي و ليبي غربي با پايتختي طرابلس) است.  البته احزاب و گروه هاي اسلامي به شدت با اين مساله مخالفت ميكنند و اين امر را خطري جدي براي آينده ليبي مي دانند. ليبرالها چون بيشتر به خارج و سياست هاي كلان غرب وابسته و خود را مديون ناتو مي دانند خيلي نمي توانند در مقابل فدراتيو مقاومت كنند و شايد هم از طرح فدرايتو شدن استقبال كنند. در اين حال در مرحله كنوني كسي به مساله تجزيه توجه ندارد، اما بايد به تجربه تلخ سودان توجه داشت كه نخست به جنوب سودان خودمختاري داده شد و از  سودان جدا شد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: به نظر شما نگاه همسايگان شمال آفريقايي به هر گونه فدراليسم و تجزيه در ليبي چيست؟

قطعا همسايگان با اين طرح مخالف هستند چرا كه اكنون كه با يك دولت مواجه هستند و در صورت تجزيه با دو كشور كه چالش هاي ويژه خود را دارند مواجه هستند. يعني كشورهاي تجزيه شده ممكن است هم بين خود و هم با همسايگان قديمي (همانند مدل سودان كه هنوز درگيريها و مذاكرات وجود دارد) درگيري داشته باشند. در اين راستا تونس الجزاير  و مصر تن به تجزيه ليبي نخواهند داد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: قبلا رئیس شورای انتقالی لیبی تاکید کرده  بود جامعه بین المللی هرگز اجازه تجزیه لیبی با توجه به منابع غنی نفتی و موقعیت استراتژیک آن را نخواهد داد. در اين ميان نگاه دولتهای غربی به آينده ليبي چيست؟

استعمار در تلاش براي ايجاد چنين زخم هايي است و نقاطي را به عنوان كانون هاي چركين نگه داشته تا با توجه به منابع انرژي و .. با تحريك در زمان هايي به دنبال اهداف خود باشد. چنانچه در خليج فارس هم زخم جزاير سه گانه وجود دارد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به رويارويي هاي اخير گروه هاي شبه نظامي در ليبي به نگاه شما پتانسيل درگيري و جنگ داخلي در چه مناطقي بيشتر است ؟

اگر اكنون مبالغه اي انجام نشود شبح جنگ داخلي در ليبي خيمه زده است. يعني كمتر روزي است كه نشنويم درگيري بين نيروهاي وفادار به قذافي با نيروهاي انقلابي و چه نيروهاي انقلابي با خود نيروهاي داخلي وجود نداشته باشد. يعني بنا به دلايل اقتصادي، اداري، امنيتي، عدم تثبيت زير ساختهاي حاكميتي ليبي و ابقاي بسياري از شخصيت ها مسئول و مديران كلان زمان قذافي نيروهاي داخلي تحريك شده و موضع گيري كرده و از پست ها جديد براي فشار و ناموفق جلوه دادن دولت جديد بهره ميگيرند. در اين حال جدا از مساله سلاح متغيرهاي زيادي براي ناامن شدن و چالش براي حكومت نوپاي و جديد ليبي ايجاد شده و  شبح جنگ داخلي ليبي را تهديد مي كند. ما اميدواريم كه كنگره ليبي كه منتخب مردم است با روش هايي عقلاني و با تفاهم نخست به فكر وحدت ليبي و  امنيت ليبي باشند. چرا كه ليبي دهمين كشور  نفتي جهان از نظر صادرات نفت است و بهترين نفت جهان را دارد. همچنين بايد تلاش شود تا سهم گروهها در داخل مد نظر قرار گيرد تا دست بيگانگان چه ناتو، امريكا، قطر و عربستان از دخالت در امور اين كشور قطع گردد.

اكنون اوج درگيريها در بني وليد بين نيرو هاي طرفدار قذافي و  نيروهاي انقلابي است ولي اختلاف هايي بين مصراته و زنتان هم وجود دارد.( مصراته اي ها بر اين نظرند كه بيشترين نقش در انقلاب داشته اند و زنتاني ها استدلال مي كنندكه بيشترين آسيب را ديده اند). در بنغازي هم درگيريايي وجود دارد .در جنوب ليبي هم بين قبايل طوارق و ديگر قبايل مانند بربر ها و آمازيق ها  مشكل وجود دارد. يعني در شرايط كنوني بسترهاي جنگ و درگيري در حال نشان دادن چهره خود است.

 ***

گفت و گو توسط فرزاد رمضاني بونش

 

 

مطالب مرتبط