مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پيروزي مرسی و پيامدها و چالشهاي داخلي مصر نوين -گفتگو با دكتر محمد صالح صدقيان مدير مركز عربي مطالعات ايراني

اشتراک

فرزاد رمضانی بونش

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

پیروزی محمد مرسی بر احمد شفیق فرمانده سابق نیروی هوایی و آخرین نخست وزیر مبارک، با استقبال گسترده همراه شد و اخوان المسلمين بعد از 84 سال فعاليت پنهاني و در داخل زندان ها، بيش از هر زمان ديگري به روياي ويژه خود نزديك شده است. اين امر در حالي است كه محمد مرسي بايد با چالش هايي گوناگوني در صحنه ي سياسي مصر روبرو گردد. در اين بين براي بررسي بيشتر چالش هاي داخلي فراروي مرسي به گفتگويي با دكتر محمد صالح صدقيان مدير مركز عربي مطالعات ايراني و كارشناس جهان عرب پرداخته ايم:

كليد واژگان: مرسی، پيامد، چالشهاي داخلي، ارتش، اقتصاد، اخوان المسلمين


مرکز بین المللی مطالعات صلح: مهمترين پيامدهاي پيروزي مرسي در صحنه داخلي مصر چيست؟

آنچه بعد از سرنگوني مبارك در مصر رخ داد رخ داد بسيار مهمي در جهان عرب بود. مصر مهمترين كشور عربي از نظر تاريخي، سياسي، موقعيت ژئوپليكي است و ما عملا بعد از مصر كشوري عربي ديگري را نداريم كه بتواند رقيب مصر در  اين حوزه ها باشد.  نخستين قراردادي كه بين  اسرائيل و يكي از كشور هاي عربي امضا شد با مصر بود كه همه و همه نشان از موقعيت ويژه مصر دارد. رخداد ها كنوني اي كه بعد از سرنگوني مبارك در مصر رخ داده است (چه با نظر امريكايي ها و چه بدون  نظر و نگاه آنها) مسئله اي بسيار مهم در تاريخ معاصر جهان عرب است. حتي شايد بتوان انعكاس و پيامدهاي رخداد هاي كنوني در مصر را در پنج يا ده سال  آينده جهان عرب شاهد بود. چرا كه رخداد هاي كنوني بسيار مهم است.

 بعد از سرنگوني مبارك گذشته از مشكلات انتخابات و اينكه حزبي كه دو  سال پيش غير قانوني بوده و اكنون يكي از شخصيتهاي اين حزب به قدرت رسيده است ماهيتا قابل تامل است. چرا كه اخوان المسلمين هم حزب كوچكي نيست و بايد اين حزب را حزبي فرا منطقه اي دانست و اخوان در بيشتر كشورهاي عربي  نفوذ داشته و به نوعي ما ميتوانيم تشكيلات گسترده اخوان المسلمين را ببينيم. يعني در كشور هاي عربي سوريه، لبنان، فلسطين، و.. كشورهاي عربي همه و همه داراي تشكيلات اخوان المسلمين هستند و  حتي ما در اروپا نيز اين حزب را  داريم. در اين حال اهميت اينكه نامزدي از نامزدهاي اخوان در مصر به قدرت ميرسد قابل بحث است و  بايد همچنان منتظر بود و ديد كه انعكاس اين پدپده و  رخداد مهم را ديد. يعني در مقام مقايسه انقلاب اسلامي ايران در منطقه و  جهان تاثيراتي داشت و به نظر من پيروزي مرسي در مصر اولين اتفاق مهم بعد از  پيروزي انقلاب اسلامي در ايران است.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: محمد مرسی درحالی کرسی ریاست جمهوری را در مصر تحویل گرفته است که شورای نظامی برای ادامه حاکمیت خود بر مصر، قبل از پایان دور دوم انتخابات با صدور متمم قانون اساسی موقت، اختیارات رییس جمهور را محدود کرده و بر اساس متمم قانون اساسی موقت، چهار مورد مهم از اختیارات رییس جمهور جدید مصر سلب می شود. در اين حال رويكرد  مرسي در برابر نظاميان چگونه خواهد بود؟

من معتقدم كه در بهار عربي و سرنگوني حسني مبارك به نوعي امريكايي ها دخالت داشتند و حسني مبارك هم تاريخ مصرفش گذشته بود. لذا من فكر ميكنم كه امريكايي ها هم پشت پرده سرنگوني مبارك حضور داشتد. اكنون بايد از شوراي عالي نظامي به عنوان  دست امريكايي ها در مصر نام برد شوراي عالي نظامي در اين 16 ماه گذشته تلاش بسياري به انجام رسانده است  و من احساس ميكنم كه امريكا تلاش ميكند از راه  شوراي عالي نظامي كنترل اوضاع در مصر را به دست گيرد.  يعني من بعيد ميدانم  كه مصر به اهميتي كه دارد با ارتباطي كه با  اسرائيل داشت و قرارداد كمپ ديويد به سادگي از سوي امريكا ها رها گردد و كنترل نشود. در اين راستا من به دنبال دستهاي پنهان امريكا در رابطه با تحولات اخير مي گردم. يعني هر چند شايد اطلاعات دقيق امنيتي در اين مورد وجود نداشته باشد، اما بعيد ميدانم كه اسرائيل و يا  امريكا از تحولات كنوني در مصر به سادگي دور روند. در اين حال آينده  نظاميان در مصر و رابطه آنان با  رئيس جمهور را بايد به گونه اي دانست كه  گفت بعيد است كه نظاميان به سادگي صحنه را خالي كنند . 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: رويكرد هاي اخوان و  مرسي در قابل نظاميان چگونه خواهد بود و  از چه ابزارهاي مي توانند بهره برند؟

بايد توجه داشت كه در وضعيت كنوني مصر  قانون اساسي اي وجود ندارد و اين امر خود  مساله اي مهم است. گذشته از اين صلاحيت رئيس جمهور چيست؟ آيا نظاميان قدرت را را از دست داده اند؟ در پاسخ بايد گفت نظاميان همچنان در قدرت حضور دارند و خود نظاميان هستند كه به رئيس جمهور صلاحيت مي دهند.  قابل توجه است كه سوگند رئيس جمهور هم بايد مد نظر باشد. يعني زماني كه مرسي  سوگند مي خورد،  به چه چيزي سوگند ميخورد؟ به كدام قانون اساس سوگند ميخورد و كدام قانون اساسي را رعايت ميكند؟  همچنين در جلو چه نهادي سوگند ميخورد؟  يعني در حالي كه پارلمان منحل شده و قانون اساسي وجود ندارد و عملا  نقش اين دو را  نظاميان بازي ميكنند. من  فكر ميكنم  انحلال پارلمان توسط نظاميان و همچنين عدم و جود قانون اساسي در مصر رفتاري حساب شده براي حفظ قدرت در مصر  و كنترل مسائل اين كشور توسط شوراي نظامي براي در دو سال آينده است . اما اينكه بعد از دو سال چه خواهد شد قابل پيش بيني دقيق نيست. در اين بين نيز بايد اشاره كرد كه  اگر رفتاري انقلابي انجام ميگرفت قطعا رابطه با اسرائيل قطع ميگشت ولي به طور قطع شوراي نظامي اين امر را قبول نمي كند. چرا كه اكنون امنيت در مصر در دست ارتش است تا رئيس جمهور .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آيا ميتوان گفت قدرت رياست جمهوري مصر در كوتاه مدت به نوعي سمبليك و نمايشي است ؟

در واقع قدرت همچنان در دست نظاميان است و آنان به مديريت امور پرداخته اند. در اين حال هر چند مشخص نيست در سالهاي آينده چه اتفاقي در مصر رخ  دهد، اما حداقل از اكنون تا زمان نوشتن قانون اساسي و انتخابات پارلماني در مصر  مديريت امور  عملا بر عهده  شوراي عالي نظاميان است.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح:اگر به نقش تاثيرگذار گروه هايي مانند  سلفيها در مصر  و حمايت آنها از مرسي بپردازيم، رابطه آينده اخوان و سلفيها به چه سمت و سوي خواهد رفت؟

 گروه هاي اسلامي در مصر  در انتخابات رياست جمهوري اين كشور يك راه داشتند و بين احمد شفيق و مرسي به ناچار بايد يك گزينه را انتخاب ميكردند . در اين حال اگر سلفي ها به سمت احمد شفيق مي رفتند پايگاه خود را از دست ميداند، لذا بايد به سمت مرسي ميرفتند. اكنون هم با توجه به اينكه به گونه اي پايگاه ريشه اي آنها اخوان بوده، منشا حركت سياسي آنها اخوان بوده  و از زمان حسن البنا و سيد قطب به نوعي با اخوان مرتبط هستند، به نظر من رابطه آينده اين دو جريان بد نخواهد بود. چرا كه بايد در نظر داشت كه طرف مقابل اين دو جريان قدرتمند است. يعني جبهه ي ليبراليسم و يا جبهه غربگراهاه و.. (آنچه در مصر فلول ناميده ميشود) قدرتمند است و بي شك سلفي ها با اخوان المسلمين بهتر مي توانند كاركنند است تا طرفداران مبارك و.. يعني هر چند ممكن است اختلافاتي بين اخوان و سلفيها وجود داشته و درگيريهايي نيز وجود داشته باشد، اما نمي توان همكاري سلفي ها با سكولارها و جبهه غرب گراها در مصر را پذيرفت.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در چند سال گذشته اقليت قبطي ها  درگيريهاي زيايد با مسلمانان در اسكندريه و  استان هاي جنوبي داشته اند. در اين حال در چشم اندازي كوتاه مدت آياي ميتوان گفت با توجه به نوع سياست گذاري اقليت قبطي خارج از كشور و  مرسي روابط اخوان و قبطي ها به واگرايي بيشتري منتهي گردد؟

 من بعيد مي دانم كه مسائل زمان حسني مبارك بين قبطي ها مسلمانان تكرار گردد. چرا كه  اوضاع آن زمان و درگيري ها حالتي واقعي نبود و بيشتر مصنوعي بود و نيرو هاي  امنيتي مبارك در  اين  درگيريها دخيل بودند. يعني در حالي كه در شرايط آن زمان امنيت مصر و تسلط كامل امنيت به اوضاع چرا چنين رخداد هاي رخ مي دهد (در زمان مبارك كليسا آتش ميگرفت و يا اينكه دختر تازه مسلمان شده و يا فرد تازه قبطي شده كشته ميشد.) يعني چرا در آن زمان كه نيروهاي امنيتي مصر  قدرتمند بود اين اتفاقات رخ  ميداد اما در 16 ماه گذشته و عدم امنيت كامل در مصر  اين رخداد ها  تكرار نشد ؟ بنابراين در پاسخ بايد گفت مسائل و مشكلات بين مسلمانان و قبطي ها در  دوران مبارك ساخته شده و تصنعي از سوي مبارك بود. گذشته از اين در انديشه اخوان و همچنن سيد قطب و حسن البنا نگاهي القاعده اي وجود ندارند و اين انديشه با حاكم  ظالم مشكل دارد تا غير مسلمان از جمله قبطي ها . يعني من ايجاد چالش و درگيري بين قبطي ها و اخوان را تصور نمي كنم. اكنون هم احتمال اينكه يكي از معاونان مرسي قبطي باشد وجود دارد. لذا به نظر ميرسد بايد گفت هر چند در شرايط كنوني هم در اردوگاه مسلمانان و هم قبطي ها عوامل تحريك زايي براي تنش افزايي وجود دارد. اما امكان افزايش درگيري و تنش با قبطي ها وجود ندارد و اگر چنين احساسي وجود داشته باشد تحت تاثير عوامل و بازيگران خارجي خواهد بود.  

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح:راهكارهاي دولت مرسي در زمينه اقتصادي چگونه خواهد بود و آيا اين امر پاشته آشيل اقتصاد مصر در دوران رياست جمهوري مرسي نخواهد بود؟

در واقع شرايط اقتصادي مصر وضعيت حادي دارد و نگراني هاي بسياري در مورد وضعيت آينده اقتصاد مصر  وجود دارد. چرا كه كمك هايي كه اكنون مصر اكنون دريافت ميكند از چهار منبع تامين مي شود. نخست گردشگري كه كفاف اقتصاد مصر را نميكند. دوم كمك هاي ساليانه امريكا به اقتصاد مصر كه حدود سه ميليار دلار است. اين كمكها هم  كفاف اقتصاد و جمعيت زياد مصر را نمي دهد. سوم توليد ملي و داخلي اين كشور  است. اما آن هم به تنهايي مشكلات مصر را برطرف نميكند. چهارم كمك هاي كشورهاي عربي خليج فارس است. در اين حال هر يك از اين عوامل دخيل در اقتصاد مصر به تنهايي نمي تواند مشكلات  اقتصادي مصر را حل كند. چرا كه فقر و  بدختي در مصر گسترده است و چهار  عامل بالا در كنار هم ميتوانند تا حدي مشكلات اين كشور را حل كنند. در  اين حال در بيشتر عوامل ياد شده نقش نيروهاي خارجي مشخص است. مثلا درحوزه گردشگري مصر (كه  بسيار هم براي مصر مهم است) تنها يك بيانيه از سوي  وزارت خارجه امريكا كافي است صادر شود و توصيه شود كه شهروندان امريكايي به مصر نروند. امري كه تاثير گسترد ه اي در گردشگري مصر دارد. چرا كه گردشگران غربي سهم بسياري در گردشگري مصر دارند. لذا اين امر خود  نقطه ضعفي براي مصر است .  گذشته از اين كمكهاي امريكا هم خود مشكلي ديگر براي اقتصاد مصر است .در اين حال  هر چند كشورهاي  عرب خليج فارس سرمايه گذاري و كمك زيادي به مصر ميكنند اما خروج اين سرمايه گذاري ها و كاهش كمكها مي تواند ضربه اي مهم به مصر باشد. در  اين راستا نگراني من اين است كه نقش متغير اقتصادي در روابط جديد نظام مصر نقش مهم و اصلي را داشته باشد. در اين ميان اگر دولت مرسي بتوان مشكلات اقتصادي را در مصر حل كند، نظم اقتصادي مصر را به شكلي سرو سامان دهد، مشكلات فقر و  بيكاري سامان داده و به توزيع ثروت عادلانه كمك كند ميتواند كار بزرگي در راه موفقيت هاي داخلي و خارجي خود انجام دهد .

 

مطالب مرتبط