مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پتانسیل سنجی جمعیتی نواحی جغرافیایی و توسعه پایدار

اشتراک

محسن آرمش

دکتری اقلیم شناسی در  برنامه ریزی محیطی

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

نواحی مختلف جغرافیایی با توجه به زیرساختهای حیاتی همچون منابع آب، خاک، هوا و … قادرند جمعیت معینی را در خود جای دهند. از طرفی میزان وابستگی اقتصادی ساکنین به این منابع نیز بر فشار به این منابع اثرگذار است. فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر کشاورزی بیش از 90 درصد منابع آب هر منطقه را می بلعد که اگر بطور سنتی انجام شوند هرز منابع آب بیشتر نیز خواهد بود. کشور ایران در کمربند بیابانی زمین با میانگین 250 میلیمتر بارش سالانه، کمتر از یک سوم میانگین بارش جهانی (850 میلیمتر) بارش دریافت میکند. با توجه به محدودیت منابع آب، ضرورت دارد این منابع طوری استفاده شوند که نسلهای آینده نیز بتوانند از آن بهره گیرند. 

بررسی کمی و کیفی دشتهای مختلف ایران نشان داده که طی دهه های اخیر به سبب برداشت بی رویه آبهای زیرزمینی نه تنها آبها شور و سطح ایستابی کاهش یافته بلکه خطر فرونشست زمین افزایش چشمگیری یافته است. وقتی جمعیت افزایش یابد چون نیازهایش را منابع محلی تامین می کند این منابع به شدت در معرض تخریب قرار میگیرند. لذا در کشورهای توسعه یافته آمایش سرزمین با دقت بالایی طرحریزی و اجرا میشود. وقتی سیاستگذاری جمعیتی بدون در نظرگرفتن پتانسیلهای محیطی از طرف دولتها دنبال شود پیامدهای ناخوشایند زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و … به دنبال خواهد داشت. سیاستهای افزایش جمعیت با هدف تأمین نیروی دفاعی، افزایش مالیات عمومی، گسترش بازار مصرف داخلی و … دنبال میشود لیکن افزایش جمعیت همراه با افزایش نیاز به آب، غذا، مسکن، پوشاک، آموزش، بهداشت، تفریح، اشتغال و … خواهد بود. همه این نیازها به مثابه فشار بیشتر بر روی منابع طبیعی است. اگر دولتها بدون برنامه ریزی آمایش سرزمین، سیاستهای افزایش جمعیت را دنبال کنند علاوه بر تخریب منابع حیاتی آب و خاک، با معضلات اجتماعی همچون گسترش بیکاری، افزایش تورم در نتیجه افزایش تقاضا، فقر، اعتیاد، دزدی و در کل کاهش امنیت اجتماعی و استهلاک سازه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی روبرو خواهند شد. 

اثرات زیست محیطی برداشت بیرویه منابع آب و خاک همراه با خشک شدن رودخانه ها و دریاچه های ایران بوده است که این امر سبب گسترش بیابان زایی و کاهش مساحت نواحی مستعد زیست شده است. سیاستهای اقتصادی نیز پس از نفت و پتروشیمی بر روی صدور محصولات کشاورزی متمرکز است که در واقع همان صادرات نامرئی آب است. همچنین مهاجرانی که از افغانستان و سایر کشورها وارد کشور میشوند نیز فشار مضاعفی بر منابع حیاتی ایران وارد می کنند. 

این در حالی است که تأمین منابع آب شهرهای زابل و زاهدان وابستگی زیادی به آب رودخانه هیرمند است. دولتهای افغانستان طی سالیان اخیر با نقض پیمان حق آبه تالاب هامون و ساختن سدهای متعددی همچون سد کجکی، ورودی آب این رودخانه را کاهش داده اند که با دیپلماسی مناسب این معضل قابل حل است. لیکن مصائبی که بر سر منابع آب و خاک ایران آمده است ارتباط نزدیکی با رویکردهای مدیریتی در بخشهای مختلف دارد. با سقوط حزب بعث عراق به رهبری صدام حسین و احداث سدهایی همچون سد موصل، سد دوهاک و سد بئاز بر روی دجله و فرات، میزان ورودی آب این رودخانه ها کاهش یافت که متعاقب آن اراضی پایین دست این رودها با خشکی خاک روبرو شدند و طوفانهای گرد و غباری در جنوب غرب ایران از نتایج خشکی همین اراضی است. با توجه به مشکلات ناشی از افزایش بدون برنامه جمعیت بویژه در نواحی خشک پیشنهادات زیر می تواند در جهت بهبود شرایط زیست محیطی و همچنین آمایش سرزمین مطرح شود. ارائه این پیشنهادات در راستای نیل به اهداف توسعه پایدار و ارتقای شاخص های توسعه انسانی می تواند مثمر باشد:

  • اجرای طرح های مدیریت جمعیت در استان های مختلف با توجه به توان اکولوژیک هر منطقه؛
  • واردات محصولات کشاورزی با کیفیت جهت تامین امنیت و ایمنی غذایی مردم؛
  • بازنگری اساسی در خصوص فعالیت های بخش کشاورزی بویژه در آبخوان هایی که با شرایط بحرانی روبرو هستند.
  • مقابله جدی و فوری با روشهای آبیاری غرقابی و سنتی که حجم زیادی از آب را هدر می دهند.
  • کنترل مهاجران ورودی به کشور و تغییر قوانین مربوط به مهاجرت به صورت جذب نیروی کار ماهر، جذب افراد با تحصیلات عالی و سرمایه داران خارجی.
  • فعال ساختن بخش های دیگر اقتصادی همچون بخش خدمات و صنعت از طریق طرح های بازسازی و مرمت ابنیه تاریخی، ارتقای خدمات گردشگری، افزایش بُرد رسانه ای جهت تبلیغات پتانسیل های گردشگری کشور و همچنین توسعه حمل و نقل عمومی و ترانزیت کالا با هدف ایجاد فرصتهای شغلی فراوان جهت ارتقای شاخص افزایش قدرت خرید مردم.
  • تشویق شرکت های بزرگ به انتقال فناوری به داخل کشور و استفاده از آنها برای تبدیل مواد اولیه و خام به کالاهای با ارزش افزوده بیشتر.
  • ارائه طرح های ویژه آمایش سرزمین در دشت های بحرانی از نظر منابع آب و ارائه راهکار مناسب جهت احیای تالابها و دریاچه های کشور.
  • استفاده از نیروهای متخصص و ایجاد زمینه های مطلوب برای ایجاد انگیزه در نخبگان.

در پایان یادآوری می شود که پیشنهادات فوق بخشی از راهکارهای موثر در این خصوص است و مطالب فوق می تواند بسط بیشتری پیدا نماید.

واژگان کلیدی:پتانسیل سنجی, جمعیتی, نواحی جغرافیایی ,توسعه پایدار, محسن آرمش

مطالب مرتبط