مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پاشنه آشیل سیاست خارجی ترکیه

اشتراک

محمود کریمی

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

بیان رخداد

به هر اندازه بحران در سوریه ادامه پیدا می‌کند اثرات ناگوار آن بر همسایگان نمود بیشتری پیدا می‌کند. در این میان ترکیه کشوری که در بین همسایگان بیشترین حمایت را از مخالفین مسلح بشار اسد به عمل آورده از تأثیر‌ها بحران یاد شده نصیب بیشتری گرفته است. تصور ترکیه بر پایان سریع بحران بود ولی با طولانی شدن بحران از یک طرف و کنار کشیدن دوستان عربی و غربی از طرف دیگر، ترکیه را با مرز مشترک 900 کیلومتری در برابر بحران فزاینده­ای قرار داده است. سیاست خارجی ترکیه که در طول سال­های گذشته و بویژه پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه کارنامه موفقی از خود به معرض نمایش گذاشته بود، با ادامه بحران در سوریه ناکارآمدی خود را نشان داده و با انتقادات تند داخلی و خارجی مواجه شده است. انفجارهای ریحانلی در جنوب ترکیه و اعتراضات علویان ترکیه به سیاست‌های حزب حاکم نمونه‌هایی از ترکش‌های بحران سوریه در ترکیه بوده که در صورت ادامه بحران وخیم‌تر نیز خواهد شد. با این حال در نوشته حاضر تلاش خواهد شد ابتدا به پیامدهای بحران سوریه بر ترکیه و سپس رهیافت ترکیه در آینده و بویژه در آستانه نشست ژنو 2 پرداخته شود.

واژگان کلیدی: ترکیه، سیاست خارجی، سوریه، بحران، پیامد.

تحلیل رخداد

هنگامی که رجب طیب اردوغان و احمد داود اوغلو در  آگوست سال 2011 تصمیم گرفتند از مخالفان اخوانی در برابر بشار اسد حمایت به عمل بیاورند، کسی پیش­بینی تبعات و رخنه ناآرامی‌های این بحران به ترکیه را نداشت. ترکیه با اتخاذ سیاست مقابله با اسد، گروه­های مخالف را در مرز خود تجهیز و به مقابله با بشار فرستاد و بیشتر از دیگر کشورها وارد بحران سوریه گردید. تصور ترکیه و دوستان عربی- غربی آن بر سرنگونی زود هنگام بشار اسد از قدرت بود ولی پس از گذشت 2 سال و نیم و کشته شدن بیش از 85 هزار نفر نه تنها بشار اسد از حکومت کنار نکشید بلکه در روزهای اخیر و در تحولات میدانی ورق به نفع حکومت مرکزی سوریه برگشت. در عرصه بین‌الملل نیز دوستان غربی ترکیه بویژه آمریکا تمایل زیادی به گزینه های نظامی و یا ایجاد منطقه پرواز ممنوع از خود نشان نداده و در عوض با روسیه همفکری نموده و نشست ژنو 2 را طراحی کردند که برگشت دوباره به راهکارهای سیاسی و دیپلماتیک پس از ماه‌ها خونریزی بی نتیجه بود.

با این اوصاف تأثیر بحران سوریه بر ترکیه چه از لحاظ سیاسی و چه امنیتی روز به روز بیشتر می‌شود. شاید اتفاق اخیر شهر ریحانلی برای ترکیه پیام ضمنی مبنی بر اینکه قتل انسان‌های بی‌گناه در سوریه و نقش ترکیه در آن می‌تواند برای ترکیه نیز اتفاق بیفتد؛ داشت. سیاست خارجی ترکیه در سوریه نه تنها امنیت و ثبات را به این کشور و منطقه حساس خاورمیانه ارزانی نمی‌دارد، بلکه منطقه و در رأس آن خود ترکیه را ناامن می‌سازد. به نظر می‌رسد نقش و جایگاه مسایل امنیتی در سیاست خارجی ترکیه تغییر پیدا کرده و اولویت‌های ترکیه در این زمینه جابجا شده‌اند. همان طور که ترکیه در کردستان عراق از سیاست خط قرمز سنتی خود که خودمختاری و یا استقلال کردها بود، عدول کرد؛ به نظر می‌رسد در سوریه نیز ترجیحات امنیتی خود را کنار گذاشته و ترجیحات جاه طلبی خود را مد نظر قرار داده است.

با سیاست موفق ترکیه در قبال انقلاب‌های مردمی شمال آفریقا، این کشور دچار نوعی پارانوئی و خود بزرگ بینی شده بود. نصیحت‌های رجب طیب اردوغان به بشار اسد در ابتدای بحران شبیه نصیحت‌های پدرانه و یا استادمابانه بود. ترکیه چشم خود را به واقعیت‌های سوریه از قبیل ترکیب قومی – مذهبی، قدرت سیاسی و وجود 900 کیلومتر مرز ناامن بسته بود. به نظر می‌رسد این شعار ملی ترکیه «آشتی در وطن، آشتی در جهان»[1] که از گفته­های مشهور آتاتورک بنیان‌گذار ترکیه نوین می­باشد، بر دیدگاه سیاستمداران ترکیه بیشتر تأثیر گذاشته تا حدی که به اهمیت صلح و آشتی در کشور همسایه توجه نداشته و به حل مشکل خود با کردهای داخل کشور دل خوش کرده‌اند. در حالی که ترکیه با کردها به مصالحه رسیده و اندکی خیال خود را از انفجارهای تروریستی راحت کرده، اتفاق ریحانلی هشداری برای مقامات ترکیه بود مبنی بر اینکه همیشه آشتی در داخل با دخالت در امنیت کشور همسایه حاصل نمی‌گردد.

 شکی نیست نصب پاتریوت­های ناتو در مرز ترکیه و سوریه و حمایت‌های نظامی- امنیتی آمریکا از ترکیه نمی‌تواند مانع قابل اتکائی در مقابل سرریز شدن بحران به ترکیه باشد. همان طور که انفجار ریحانلی نشان داد در این‌گونه موارد پاتریوت و امثال آن نمی‌تواند در مقابل عملیات‌های انفجاری و خرابکارانه مانع ایجاد نماید. با این اوصاف می‌توان گفت سیاست امنیتی حزب حاکم در داخل نسبتاً موفق بوده ولی سیاست خارجی مبتنی بر ترجیحات جاه‌طلبانه و نوعثمانی گرائی در مسئله سوریه با سیاست‌های امنیتی این کشور تناقض پیدا کرد. علاوه بر موارد مذکور حضور گروه­های جهادی در بین مخالفان و حمایت‌های ترکیه از آنان در آینده خطراتی را متوجه ترکیه خواهد ساخت.

علاوه بر تأثیرات امنیتی بحران سوریه، سیاست‌های ترکیه در سوریه موجب قطب بندی داخلی نیز شده است در یک طرف سنی‌های متعصب و حزب حاکم قرار گرفته و در طرف دیگر علوی‌ها که تمایلات کمالیستی داشته و به احزاب سکولار بویژه جمهوری خلق نزدیک‌ترند، قرار می‌گیرند. شایان ذکر است بشار اسد در بین علوی‌های ترکیه بویژه در استان عرب نشین هاتای محبوبیت زیادی داشته و آن‌ها وی را تنهاترین حاکم علوی و حامی خود قلمداد می‌کنند. انفجار ریحانلی پس از 5 ماه فضای آرام ترکیه که در اثر موافقت با پ.ک.ک ایجاد شده بود، شوک شدیدی بر حزب حاکم بود و در صورت تداوم چنین اتفاقاتی می‌تواند محبوبیت حاصله از موافقت با اکراد را از بین ببرد. استفاده احزاب مخالف حزب حاکم از این فرصت بدست آمده برای کاهش محبوبیت حزب حاکم و ایجاد مانع برای پیشبرد اهداف جاه‌طلبانه اردوغان از دیگر پیامدهای بحران سوریه بر ترکیه می‌باشد. در حالی که اردوغان بشار اسد را دیکتاتور و قاتل می‌نامد، رهبر بزرگ‌ترین حزب مخالف (حزب جمهوری خلق)، کمال کیلیچدار اوغلو وی را مسبب خونریزی در سوریه دانسته و به جای اسد، اردوغان را قاتل می‌نامد. کیلیچدار اوغلو که از علویان ترکیه است اردوغان را به راه اندازی اختلافات مذهبی در منطقه محکوم نموده و سیاست‌های وی را موجب ایجاد دودستگی و اختلافات مذهبی در ترکیه می‌داند.

علاوه بر مسایل یاد شده، تظاهرات گسترده اخیر در شهرهای ترکیه را نمی‌توان بی ربط به سیاست سوریه­ای ترکیه دانست. هر چند این اعتراضات عمدتاً دلایل داخلی همانند سرکوب مخالفین و کاهش آزادی‌های مدنی داشته ولی مسئله سوریه بخشی از جاه طلبی‌های اردوغان بوده که در داخل نیز اعمال می‌شود. این اعتراضات که ابتدا به تخریب پارک گِزی[2] (پارک گردش) توسط گروه­های زیست محیطی در استانبول شروع گردید، به تدریج جنبه سیاسی و ضد حکومتی بخود گرفته و ابعاد گسترده تری پیدا کرد. اغلب شرکت­کنندگان در این تظاهرات، به سیاست‌های اردوغان در قبال سوریه واکنش نشان داده و با در دست داشتن پوسترهائی با عنوان «اردوغان قاتل و یا دیکتاتور» خواهان استعفای وی شدند. در واقع ترکیه­ای که خودش را الگویی برای کشورهای منطقه و بویژه عربی معرفی می‌کرد امروز با اعتراضات مشابه بهار عربی در کشور خود مواجه است.

طولانی شدن بحران در سوریه و عدم توجه جدی دوستان عربی- غربی ترکیه به گزینه های نظامی از یک طرف و حمایت قاطع جمهوری اسلامی ایران و روسیه از نظام سوریه از طرف دیگر، ترکیه را با مرز ناامن 900 کیلومتری رها کرده و دولت اردوغان از هیچ تلاشی برای تسریع در سرنگونی اسد فروگذاری نمی‌کند. در آخرین تلاش‌ها اردوغان در 16 می به آمریکا سفر نمود و با عنایت به خط قرمز آمریکا مبنی بر استفاده از مواد شیمیائی، تلاش کرد باراک اوباما را متقاعد کند که حکومت سوریه از مواد شیمیائی بر علیه مخالفان استفاده نموده و واکنش نظامی ضروری است، ولی باراک اوباما با رد محترمانه آن خواهان تحقیقات بیشتری گردید. اوباما در مورد لزوم کناره گیری اسد از قدرت با اردوغان هم رای بوده و این مساله در کنفرانس مشترک خبری دو طرف مورد اشاره قرار گرفت. ولیکن ابزارهائی که برای اینکار در نظر می‌گیرند متفاوت است. ترکیه بیشتر بدنبال راهکار سریع‌الوصول نظامی و یا منطقه پرواز ممنوع بوده و به دلیل وجود افزایش تعداد آورگان سوری و نیز سرایت درگیری به خاک خود خواستار تعجیل در این زمینه می‌باشد ولی آمریکا که نه مرز مشترک با سوریه داشته و نه مشکلات سوریه به این کشور تأثیر آن­چنانی دارد، از راهکارهای غیرنظامی ممکن استقبال می‌کند و در این راستا ترکیه را متقاعد به انتخاب راهکار سیاسی که در حال حاضر نشست ژنو 2 می‌باشد، نموده است. در واقع اردوغان به خواسته خود که واکنش نظامی و یا حداقل منطقه پرواز ممنوع بود نرسیده و به حداقل‌ها در این زمینه قناعت کرده است. اردوغان به اهمیت حضور دو کشور روسیه و چین در این نشست اشاره کرده و قرار است قبل از کنفرانس ژنو سفری به روسیه داشته و مقامات این کشور را به اتخاذ مواضع نزدیک‌تر ترغیب نماید.

در حقیقت طرح نشست ژنو 2 به معنای شکست راهکار نظامی مورد حمایت ترکیه و برخی متحدان عربی- غربی بوده و انتظار می‌رود در این نشست شاهد تغییرات عمده در رهیافت کشورها بوِیژه کشوری مثل ترکیه باشیم. مقامات ترکیه وانمود می‌کنند در سفر 16 می اردوغان به آمریکا توانسته‌اند نظر مثبت آمریکا را به طرح‌های خود در سوریه جلب نمایند و مواضع یکسانی با این کشور اتخاذ نمایند. ولی به نظر می‌رسد آمریکا پس از سفر جان کری به روسیه و گفتگوی با مقامات روس در مورد سوریه، اندکی سیاست‌های قبلی خود را تعدیل و ترکیه را متقاعد به تبعیت از خود نموده است. در این راستا احمد داود اوغلو پس از بازگشت از آمریکا در جمع خبرنگاران گفت هماهنگی و همگامی سیاست آمریکا و ترکیه در قبال سوریه حاصل گردید. وی حقیقت را گفته است، ولی چه نوع همگامی؟ آیا آمریکا با ترکیه همگام شد و یا ترکیه مجبور شده از مواضع قبلی خود عدول کند. بدیهی است که موافقت و استقبال ترکیه از نشست ژنو 2 که دستور کار مشابه نشست ژنو 1 دارد، رویگردانی از راهکارهای نظامی و غیر سیاسی اخیر این کشور می‌باشد.

دورنمای رخداد

ترکیه در بحران سوریه دچار اشتباه محاسباتی گردید و با امتداد بحران چاره ای جزء تغییر و تعدیل در سیاست‌های پیشین و اعلامی خود نمی‌بیند. این کشور پس از ماه‌ها هزینه وادار شده با آلترناتیو سیاسی که در نشست ژنو 2 مد نظر قرار خواهد گرفت، کنار بیاید. مقامات آنکارا می‌توانند با اتخاذ برخی سیاست‌ها و تغییر در سیاست‌های ایدئولوژیک و افراطی خود در قبال سوریه برخی از صدمات سیاست‌های اخیر این کشور را مرمت نموده و گام مثبت و سازنده در این راستا بردارند. نقش مهم ترکیه در این برهه زمانی و در آستانه نشست ژنو 2 در ماه جولای می‌تواند متقاعد کردن مخالفان سنی مذهب برای نشستن دور میز مذاکره باشد. ترکیه با توجه به میزبانی ائتلاف مخالفان سوریه می‌تواند از این پتانسیل خود برای تاثیر گذاری استفاده نماید. ولی اگر این نشست همانند نشست ژنو 1 به شکست بیانجامد آن وقت سیاست ترکیه و سایر حامیان مخالفین به  سمت و سوی دیگری خواهد رفت. ترکیه اخیراً گزینه ای با عنوان گزینه B مطرح کرده که در صورت عدم موفقیت ژنو 2 روی میز خواهد گذاشت. البته آن­ها توضیحات بیشتری در این زمینه ارائه نداده‌اند ولی به نظر می‌رسد این طرح با هماهنگی آمریکا صورت گرفته و بیشتر به تجهیز مخالفین و ایجاد منطقه پرواز ممنوع نظر دارد. البته نتایج نشست به مواضع طرفین در نشست ژنو 2 بستگی خواهد داشت. هم نمایندگان دولت سوریه و هم نمایندگان مخالفین حضور خواهند داشت. اگر دولت اسد میز مذاکره را ترک کند، روس‌ها برای اتخاذ مواضع ضد سوری تحت فشار قرار خواهند گرفت و از طرف دیگر غرب به حمایت‌های خود از گروه­های مخالف ادامه خواهد داد و در صورت رفتار غیرمنطقی مخالفان، حامیان بشار در حمایت خود جدی‌تر عمل نموده و ترکیه و دیگر حامیان مخالفین در حمایت‌های خود تجدید نظر خواهند نمود.


[1] Yurtta barış, dünyada barış

 

[2] Gezi Parki 

مطالب مرتبط