مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نگاهی به استراتژی آمریکا در قرن بیست و یکم

اشتراک

  ابراهیم اخلاصی

 پژوهشگر و مدرس دانشگاه

استنلی هافمن محقق آنگلوساکسون در چارچوب مبحث تاثیر فرهنگ ملی بر رفتار خارجی کشورها می نویسد : هر ملت خلق و خوی خاص خود را دارد و این بطور طبیعی بر رفتار خارجی او تاثیر گذار است ، هافمن دلیل دخالت آمریکائیان در نقاط مختلف جهان را ناشی از  مسئولیتی می داند که آمریکا  بر دوش خود احساس می کند و این شبیه آن است که این کشور خود را در جزیره ثبات  و سایر کشورها را  در حال غرق شدن می بیند که نیازمند کمک هستند.

بنیان استراتژی ایالات متحده در اواخر قرن بیستم میلادی (1997) پایه گذاری گردیده است و این سند مبتنی بر سه اصل اساسی است که نشان می دهد : وضعیت امنیتی جهان تا سال 2025 به کدام سمت و سو خواهد رفت  ، آمریکا به عنوان بخشی از ساختار نظام بین الملل در راستای اجرای موثر این استراتژی در حوزه امنیت ملی نیازمند چه اصلاحاتی خواهد بود و همچنین ضرورت چه نوع تغییر و تحولاتی در چارچوب این استراتژی  قابل تصور است .

آسیب شناسی و ارزیابی موفقیت آمیز بودن این فرآیند ( استراتژی) مستلزم تمرکز و تفکر بر مولفه های مهم و تاثیر گذار آن است که در محورهای هفتگانه به نظر خوانندگان گرامی میرسد.

*بررسی پویایی جهان با کلید واژه “حذف زمان و مکان” در بستر جهانی شدن از جمله محورهای این استراتژی ست که بر اصلاح و بازسازی چهارده شاخصه تاثیر گذار در دنیای کنونی تاکید دارد که مهمترین وجوه آن : قلمرو زدایی ، خلق جوامع مجازی با دلبستگی و منافع مشترک ، رشد دامنه فضای اطلاعات شخصی ، پیشرفت های علمی و اقتصادی،  نوآوری های فنی ، تغییرات مهم اجتماعی ،  عرصه های ارتباطی و همچنین استفاده بنیادگرایان از امکانات ارتباطی  و همچنین فروریختن مرزهای فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی می باشد .

*بررسی وضعیت امنیت ملی و ارتباط معنادار آن با روند همگرایی در اقتصاد جهانی با هدف تولید ثروت جهانی و ملی محور مهم دیگر این استراتژی ست که با تاثیر دانش فنی بر تولید و از طریق شبکه های جهانی اطلاعات و ارتباطات عملیاتی می شود که مردد بودن کشورها در روند ادغام در اقتصاد جهانی و پایداری در برابر تغییرات اساسی  از جمله تهدیدات بالقوه این استراتژی بشمار می رود ، در این سند دراز مدت بر عقب ماندگی مناطق درگیر خشونت، تاثیر قطع جریان انرژی در جهان، فناوری زیستی منحرف شده، رشد بیماری های واگیردار، به چالش کشیده شدن هویت ملت ها و ظرفیت دولت ها،  پیشی گرفتن اقتصاد چین تا سال 2025 از اقتصاد آمریکا و همچنین آرایش جدید در الگو های قدرت و ثروت تاکید گردیده است .

* محور دیگر استراتژی آمریکا در قرن بیست و یکم به آینده سیاسی و اجتماعی جهان ارتباط پیدا می نماید که بر میزان وفاداری و همکاری بین کشورها، اصل حاکمیت تا سال 2035، چالش جمعیت شناسی، مساله مهاجرت و تشدید تنش های گسترده ، شبکه یکپارچه اطلاعات، سلاحهای جدید استراتژیک  و فضای ماورای جو به عنوان عرصه جنگ، تروریسم و همچنین جنگ دولتها متمرکز گردیده است  . نکته مهم این فصل بر قابل تغییر بودن روندهای صلح و امنیت بین آمریکا و دیگر کشورها تاکید نموده است .

*در این استراتژی با اشاره به اروپای بزرگ (اروپای خاوری،باختری،میانی و روسیه ) بر تاثیر پذیری آمریکا در آینده از فرهنگ و تاریخ اروپا اشاره  و نیروهای تاثیر گذار بر اروپائی ها را : الگوهای تغییر جمعیت شناسانه ، نرخ های رشد اقتصادی و رهبری سیاسی بر شمرده است .

منطبق با این سند  ، وضعیت اروپا به ویژه بالکان و همچنین روسیه  بسیار شکننده خواهد گردید  و ناآرامی ، خشونت ،تولید مراکز قدرت جدید  و رشد تعصبات ملی اروپا را فرا خواهد گرفت و ناتو و پیمان های نظامی اروپا  نیز در حال فروپاشی و نابودی ترسیم گردیده است  .

*مهم ترین محور این استراتژی به حوزه خاورمیانه ، خلیج فارس و کشورهای آسیای میانه اختصاص دارد که تاکید بر بزرگترین منبع سوخت های فسیلی و وجود قدرتهای جاه طلب در منطق یاد شده ، خشونت های قومی و قبیله ای ، حقوق بشر و حقوق اقلیت ها ، موانع ارتباط با اقتصاد جهانی ، بنیاد گرایی و اصلاح گری ، تداوم دشمنی بین کشورهای منطقه و تشکیل اسرائیل نوین با استفاده از ظرفیت جذب نخبگان از سراسر جهان از نکات مهم این گزارش است .

در این استراتژی تاکید گردیده است در صورتی که اصلاح گری با تغییرات فناوری و اقتصادی پیشرفت کند جنگی رخ نخواهد داد لکن بر فروپاشی حکومت های مذهبی تاکید و عامل اصلی آن را نیز  بروز و ظهور تغییرات نسلی در کشورهای اسلامی به ویژه در ایران و عراق دانسته است لکن اصرار این گزارش بر ماندگاری دشمنی بین ایران و عراق در دراز مدت و حتی بروز جنگ های محدود بین ایران و افغانستان می باشد .

*در استراتژی بلند مدت ایالات متحده آمریکا بر سه دسته از منافع شامل:  منافع حفظ “بقاء” ، “منافع حیاتی”  و همچنین “منافع مهم” اشاره و اولویت برخورداری از آن نیز به آمریکا داده شده است که مهمترین آنها : انسجام و همبستگی، رونق اقتصادی ،خلاقیت فن آوری، قدرت نظامی ، کارآمدی سازمانهای بین المللی، رام کردن نیروهای مخرب، تنظیم پیمان های آمریکا با دیگر کشورها، توان بازدارندگی هسته ای ، امکان برقراری امنیت، توانایی تسلیحاتی، شناسایی و مداخله سریع، تسریع در اقدامات بشردوستانه و دفاع برای در امان بودن مورد تاکید قرار گرفته است .

*ضرورت تغییر به دلیل شتاب گرفتن روند اکتشافات علمی و کاربردهای تکنولوژیکی و همچنین ظرفیت های نابرابر روانی و اجتماعی از نکات اساسی دیگر در این استراتژی بشمار می رود و بهره گیری از مزایا و امتیازات جهان یکپارچه و همچنین تضعیف نیروها و عوامل  بی ثبات کننده از نکات محوری در حوزه اعمال تغییر بشمار می رود.

از نکات مهم در این بخش می توان بر اولویت اعمال تغییرات در وزارت دفاع آمریکا ، وزارت خزانه داری و انجام اصلاحات ضروری در ساختار جامعه اطلاعاتی آمریکا نام برد که نشان دهنده ارتباط عامل امنیت با اقتصاد ملی و جهانی است.

نتیجه گیری:

ایالات متحده آمریکا در تدوین این سند ملی کلان و فرامرزی تلاش نموده است تا خود را ناجی جهان در قرن بیست و یکم معرفی نماید لکن با دو چالش جدی و اساسی روبروست که در مسیر اجرای این استراتژی قرار دارد  که در “وهله اول”مخالفت  بسیاری از کشورها با آمریکا به دلیل انجام مهندسی دستوری و سلسله مراتبی در چارچوب نظم جدید جهانی مورد علاقه آمریکا  و در “شق دوم” نیز می توان به پارادوکس های اعمال حاکمیت در داخل این کشور اشاره داشت که دوران سیاستگذاری طیفی از جمهوری خواهان به رهبری دونالد  ترامپ را باید مصداق واقعی آن دانست  ، علی ایحال صرفنظر از موانع سیاسی مطرح شده می توان ادعا کرد که این استراتژی واجد نکات مثبت و با ارزشی است که در عرصه های  شکوفایی اقتصادی ، توسعه نانو تکنولوژی ، فناوری های زیستی ، سلامت و بهداشت و همچنین تامین و تضمین امنیت و حقوق شهروندی تبلور پیدا خواهد نمود  لکن بستر اجرای آن زمانی شکل واقعی و منطقی خواهد گرفت که آمریکا بتواند اعتماد جامعه جهانی را بدست آورد.

کلید واژه ها : ایالات متحده, استراتژی, قرن جدید, امنیت,جهانی شدن, حکمرانی خوب, اقتصاد جهانی ,فناوری اطلاعات,فناوری زیستی,شهر مجازی، 

مطالب مرتبط