مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نگاهي به روابط ايران و آذربايجان در سال ميلادي 2010

اشتراک

مهري خيري

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

بيان رخداد:

بررسي تاريخ روابط ايران و آذربايجان نشان مي دهد، ابتدا اين روابط دوستانه و از نظر اقتصادي-تجاري در جايگاه خوبي قرار داشت طوري كه ايران از عمده ترين شركاي تجاري آذربايجان محسوب مي شد اما به تدريج اين روابط هم از نظر سياسي و هم از نظر اقتصادي دچار چالشهايي شد كه با وجود اشتراكات فراواني كه بين اين دو كشور از نظر تاريخ، مذهب و مرزهاي مشترك وجود داشت و پتانسيل هاي بسيار موثري كه به همگرايي دو طرف كمك مي كرد و مي توانست دو كشور را در منطقه تبديل به شركاي استراتژيك كند، اين مهم روي نداد و سياست خارجي دو كشور بيش از همه به رويكرد امنيت- محور تكيه كرده و نوعي بي اعتمادي و سردي روابط را منجر شدند.

سال ميلادي سپري شده در روابط ايران و آذربايجان سال پر توافقي از نظر تجاري-اقتصادي و انرژي محسوب شده و دو كشور به توافقات همكاري در زمينه هاي مختلف دست يافتند، اين نوشتار ضمن بررسي اين همكاري ها به دنبال پاسخي به اين پرسش است كه آيا روابط ايران-آذربايجان از رويكرد امنيت محور فراتر رفته و به همگرايي منطقه اي پيش خواهد رفت؟ پاسخ به اين پرسش مستلزم بررسي موانع موجود در گسترش روابط دو كشور است.

تحليل رخداد:

عوامل مختلف سياسي و اقتصادي منجر به شكل گيري رويه هاي مختلف سياست خارجي ايران و آذربايجان نسبت به يكديگر شدند، به گونه اي كه احساس عدم امنيت و تهديد از دو طرف، دو كشور را بر آن داشت نگرشي امنيتي نسبت به روابط دو جانبه خود داشته باشند.

در شرايطي كه آذربايجان، ايران را به همگرايي با ارمنستان، اشغالگر سرزمين خود محكوم مي كند، جمهوري اسلامي ايران نيز همواره تلاش باكو براي همگرايي با ايالات متحده را به عنوان تشديد رقابتهاي نظامي، ناامن سازي ساحل درياي خزر و ايجاد فضاي امنيتي و نظامي گري در مرزهاي شمالي خود نكوهش كرده است.[i]

كشور آذربايجان به دليل عوامل ژئوپليتيكي، ناپيوستگي جغرافيايي، احساس تهديد از سوي روسيه، تهديد تماميت ارضي و اشغال 20 درصدي خاك خود از سوي ارمنستان، براي بيرون رفت از انزواي ژئوپليتيك و حفظ بقا و تماميت ارضي خود دامنگير قدرتهاي فرامنطقه اي از جمله آمريكا و اسرائيل شده است.

زماني كه آذربايجان سياست خارجي خود را هماهنگ با غرب و براي ايجاد توازن در مقابل روسيه و ارمنستان در پيش مي گيرد، ايران نيز به طور كلي بر عكس آذربايجان، اين دو كشور را بر غرب ترجيح مي دهد. شايان ذكر است مهمترين عامل غربگرايي سياست خارجي باكو، رهايي از ترس احتمالي سيطره مجدد مسكو بر منطقه است و اين كشور  براي رهايي از اين ترس، به بين المللي كردن امنيت خود روي آورده كه يكي از مهمترين شاخص هاي آن، تلاش گسترده براي ورود شركتهاي بين المللي غربي به صنايع نفت و گاز خود است. از اين رو آذربايجان سياست نزديكي به واشنگتن را براي حفظ استقلال خود از روسيه قرار مي دهد.[ii] بي ترديد افزايش نفوذ و حضور آمريكا در اين كشور از نظر سياسي و نظامي با امنيت ايران در مغايرت قرار مي گيرد و ايران نيز سياست نزديكي به روسيه و تقابل با آمريكا را در پيش مي گيرد كه با مواضع آذربايجان در تناقض است و به اين ترتيب ايران و آذربايجان در اردوگاه مقابل هم قرار مي گيرند.[iii] اين عوامل و همچنين عواملي چون:  طرح موضوع «آذربايجان بزرگ» از سوي آذربايجان، كه آذربايجان ايران را نيز دربر مي گيرد و در زمان رياست جمهوري ايلچي بيك به اوج خودرسيد، مشاركت ندادن ايران در طرح هاي حامل انرژي  همچون خط لوله باكو-جيحان و نابوكو، همكاري هاي نظامي-امنيتي و اقتصادي باكو-تل آويو، كه نوعي سازماندهي مثلث باكو-آنكارا-تل آويو را در برابر مثلث تهران-ايروان-مسكو تعريف مي كند از ديگر عواملي هستند كه روابط دو كشور را هر چه بيشتر امنيتي و غير قابل اعتماد مي كنند.

با وجود اين سال ميلادي گذشه دو كشور ايران و آذربايجان همكاري هاي گسترده اي با يكديگر داشتند. هیات های بلندپایه ایرانی به ریاست وزیران کشور، اقتصاد و دارایی، فرهنگ و ارشاد اسلامی، دفاع و معاون امور اقتصادی نهاد ریاست جمهوری به باکو سفر کردند و در مذاکرات این هیئت ها، همکاری در همه زمینه ها مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت در اواخر سال با سفر رییس جمهوری اسلامی ایران به باکو، روسای جمهوری دو کشور بصورت روشن و واضح بر گسترش همکاری ها تاکید کردند و تفاهمنامه همکاری دو کشور در بخش های حمل و نقل و انرژی هم به امضا رسید.

مهمترين اتفاقات در زمينه انرژي، اقتصاد و حمل و نقل روي داد. کمپانی نفتی آذربایجان و کمپانی  ملی صادرات گاز ایران (NIGEC) قرارداد پنج ساله تحویل گاز آذربایجان به ایران را امضا کردند كه بر اساس این قرارداد آذربایجان سالانه يک میلیارد متر مکعب گاز به ايران تحویل خواهد داد و طی سال های بعدی این حجم افزایش خواهد یافت. وزیر نفت ایران از افزايش حجم گاز وارداتی به دو میلیارد متر مکعب طی سال 2012 خبر داد. به دنبال این مذاکرات بود که هیات های کارشناسی دو کشور برای افزایش حجم مبادلات بازرگانی از حدود 600 میلیون دلار فعلی تا حد 10 برابر، در یک دوره زمانی سه ساله برنامه ریزی کرده و در مرحله بعدی افزایش آن را تا دو برابر میزان مذکور هدف گذاری کردند.[iv] در زمينه حمل و نقل نيز آزاد راه در دست احداث در جمهوري آذربايجان تا مرز دو كشور در آستارا امتداد يافته و به شبكه آزاد راههاي در دست احداث در ايران متصل خواهد شد. همچنين برنامه اتصال راه آهن نخجوان به سرزمين اصلي آذربايجان از طريق جلفا و نيز تكميل راه آهن مسير «قزوين – رشت – آستارا» در طرف ايران و ريل گذاري بخش 8 كيلومتري مسير راه آهن آستارا تا خط آهن موجود در خاك جمهوري آذربايجان از ديگر برنامه هايي است كه در دست انجام است.[v]

گسترس روابط ايران-آذربايجان در شرايطي صورت گرفت كه آمریکا در تلاش براي معرفي آذربايجان به عنوان شريك راهبردي خود در منطقه قفقاز جنوبي، از ابتداي سال نتوانست روابط فيمابين را به سطح گرم تغيير دهد طوري كه  سفارت آمریکا در باکو نیز به دنبال شش ماه بی سرپرستی در سال قبل، طول سال 2010 را هم بدون سفیر سپری کرد تا اينكه «متيو برازيا» به عنوان سفير جديد آمريكا در باكو معرفي شد. دولت باکو که در اوایل سال، برگزاری یک رزمایش از پیش برنامه ریزی شده مشترک با آمریکا را بطور یکجانبه لغو کرده بود تا آخر سال هم به این روند کمابیش پایبند ماند و در روزهای پایانی سال برخی منابع نزدیک به حاکمیت این کشور اعلام کردند که چندین برنامه مشترک نظامی دیگر دو طرف هم در شرف لغو قرار گرفته است. اگر در اوایل سال بحث بی طرف نبودن آمریکا در مناقشه قره باغ عامل بروز سردی در روابط و لغو رزمایش مشترک عنوان شده بود، كه در اين ميان نقش لابي ارمني در جهت گيري آمريكا در قضيه قره باغ را نمي توان از نظر دور داشت، در پایان سال انتشار برخی مکاتبات سفارت آمریکا که بر اساس آنها دخالت این کشور در امور داخلی آذربایجان و تلاش برای ایجاد اختلاف میان این کشور و همسایگانش مطرح شده است، دلیل سردی مجدد در روابط شد.[vi]

در اين شرايط روابط جمهوری آذربایجان با روسیه نیز در این دوره کمابیش در فراز و نشیب بود و در حالی که رییس جمهوری روسیه در طول سال به عنوان یک عضو گروه مینسک چند ملاقات را میان الهام علیف و سرژ سرکیسیان برای گفت وگو در مورد مناقشه قره باغ میزبانی کرد ولی در چندین نوبت هم از سوی مقامات آذری به عدم رعایت بیطرفی در برخورد با این مناقشه متهم شد. سفر تابستان گذشته دیمتری مدودف به ارمنستان و امضای قرارداد جدید همکاری نظامی بین دو طرف و تمدید مدت استفاده روسیه از پایگاه «گیومری» ارمنستان و تفاهم برای استفاده مشترک از این پایگاه برای اهداف امنیتی، موضوعی بود که خشم باکو را علیه مسکو برانگیخت و مقامات این کشور را به اعتراض واداشت.

اين زمينه ها و مهمتر از همه دلسردي مقامات جمهوري آذربايجان از ناكارآمدي فعاليت هاي گروه مينسك سازمان امنيت و همكاري اروپا، اين كشور را واداشت به گزينه هاي ديگري به غير از گروه مينسك توجه نشان دهند كه قبول پيشنهاد ايران براي ورود به موضوع حل مناقشه قره باغ از جمله آنهاست.

هشدار آذربايجان به اروپا در خصوص راه اندازي طرح نابوكو مشروط به حل مناقشه قره باغ كه به دنبال تحريف سخنان رهبر سازمان كميسيون اروپا، خوزه مانوئل باروسو در سايت رسمي اين سازمان در خصوص تماميت ارضي آذربايجان اتفاق افتاد، از نتايج ناكارآمدي وساطت غرب در حل اين بحران است.[vii]

اما آيا رويكرد آذربايجان به سوي ايران به دليل شرايط و زمينه هايي است كه شرح آن داده شد؟ يعني دلسردي از غرب اين كشور را به سوي همسايگاني چون ايران متوجه ساخته و اين رويكرد يك  رويكرد كوتاه مدت خواهد بود كه با تغيير شرايط تغيير خواهد كرد؟  با توجه به اين موضوع كه باكو از ابتداي استقلال خود تمايلات كاملا غربگرايانه داشته به نظر مي رسد تنها شرايط دلسردي پيش آمده از اقدامات غرب و آمريكا، آذربايجان را به سوي همكاري با كشورهاي منطقه اي همچون ايران سوق داده است و با تغيير شرايط كنوني اوضاع قابل تغيير است هرچند سياست سازش با همسايگان منطقه اي از سياست هاي اصلي دولت باكوست. اما شرايط جديد پيش آمده براي گسترش همكاري ها بين ايران و آذربايجان فرصت مناسبي براي گسترش همكاري ها و اعتمادسازي در روابط تهران-باكو است.

دورنماي رخداد

عوامل مختلف سياسي و اقتصادي منجر به شكل گيري رويه هاي مختلف سياست خارجي ايران و آذربايجان نسبت به يكديگر شدند و سياست خارجي دو كشور را بر امنيت محور بودن سوق داده اند. سال 2010 سال پرتوافقي از نظر همكاري در زمينه انرژي، اقتصاد و حمل و نقل براي دو كشور محسوب مي شود. به نظر مي رسد دلسردي دولت باكو از سياست هاي كشورهاي غربي و آمريكا نسبت به خود، اين كشور را مجبور به سياست سازش با همسايگان منطقه اي خود از جمله ايران كرده است. بررسي ها نشان مي دهد با وجود پتانسيل هاي متنوع همكاري هاي استراتژيكي ايران و آذربايجان، اين دو كشور به دليل مشكلات زيادي كه به خصوص با دخالت بازيگران منطقه اي و فرامنطقه اي ايجاد شده، به اين سطح از همكاري نرسيده اند. هم اكنون نيز با وجود اين رويكردها و گسترش همكاري، به دليل تهديداتي كه دو كشور از سوي يكديگر احساس مي كنند اين روابط همچنان امنيتي باقي مانده و اين رويه همچنان ادامه يابد.

منابع:


1 مجتهدزاده، پيروز و همكارن، تحليل و بررسي همپوشي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در تعامل با جمهوري آذربايجان با واقعيت هاي ژئوپليتيك، فصلمانه مدرس علوم انساني، دوره 12، شماره 2، تابستان 1387، ص 239

[ii]چابكي، ام البنين، چالش هاي روابط ايران و جمهوري آذربايجان، مجله مطالعات اوراسياي مركزي، مركز مطالعات عالي بين المللي، دانشكده حقوق و علوم سياسي، سال دوم، شماره 4، تابستان و پاييز 1388، ص 81

[iii] مجتهد زاده، پيروز و همكاران، پيشين، 239-240

 

[v]خبرگزاري ايرنا، نگاهی به روابط ایران و جمهوری آذربایجان، 25/8/1389

www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30077009

 

[vi]خبرگزاري ايرنا، نگاهي به مهمترين رويدادهاي جمهوري آذربايجان در سال 2010، 13/10/1389

www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30166758

 

[vii] Азербайджан Европейскому cоюзу: Без Карабаха не будет NABUCCO, 21 января 2011

http://regnum.ru/news/fd-abroad/azeri/1366698.html

 

مطالب مرتبط