مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نقش و جايگاه دریای عمان در سیاست­ های دريايي ایران

اشتراک

صدیقه خراسانی

 پژوهشگر روابط بین ­الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

مقدمه

سیلاک دریا سالار هخامنشی بر این نظر بود که هر کشوری بتواند بر سر منطقه کلیدی و استراتژیک یمن، بحرین و عمان مسلط باشد، بر جهان سیطره خواهد داشت. این جمله اولین استراتژیست دریایی، نشان از اهمیت دریاها در قدرتمندی کشورها و امتداد این قدرت بر دیگران دارد. آلفرد ماهان، دیگر استراتژیست دریایی جهان نیز بر این باور بود که «نیروی دریایی» کلید قدرت جهانی است. به نظر وی، دریاهای جهان بیش از نقش جداکنندگی، پیونددهنده­های جهان­اند که سبب تشکیل امپراتوری­های ماورابحار می­شوند.

شمار اندکی از کشورها امکان دسترسی به دریا و موقعیت ساحلی مناسب دارند. داشتن سهم دریایی و مرزهای آبی، موهبتی است که کشورهای بهره­مند از آن، پتانسیل تبدیل شدن به قدرت بزرگ و جهانی خواهند داشت. ایران با داشتن بیش از 2000 کیلومتر مرز آبی در جنوب، یکی از مهم­ترین کشورهای ساحلی جهان به شمار می­­آید که به نظر مکیندر، واقع شدن در «هارتلند» اهمیت آن را چندین برابر کرده است.

دریای عمان یا همان دریای مکران پیشین، محور مواصلاتی ایران با اروپا، دریای مدیترانه، خاور دور، اقیانوس هند و کشورهای آفریقایی است. دریای مکران نام باستانی دریای عمان است که با تغییرات تاریخی- جغرافیایی سده­های اخیر، با نام دریای عمان مشهور است. سالیان متمادی است که دریای عمان اعتبار و اهمیت ویژه­ای در مبادلات دریایی و تجارت جهانی دارد. وجود نفت در این منطقه و ضرورت آن برای جهان صنعتی، بر اهمیت این منطقه و دریای عظیم افزوده است. تحکیم و تقویت حضور در دریای عمان، افزایش توان و قدرت ایران را در منطقه و جهان بدنبال خواهد داشت که دستاوردهای امنیتی- اقتصادی و استراتژیکی متعددی را در داخل ایران و نیز پیرامون آن ایجاد می­کند.

موقعیت راهبردی

دریای عمان، نقطه اتصال مهم­ترین محور ارتباطی سه قاره است. خلیج فارس یا «مخزن نفت جهان» بدون وجود دریای عمان، محیط آبی بسته­ای است که توان رسیدن به آب­های آزاد را ندارد؛ لذا اهمیت دریای عمان در برقراری این پیوند جهانی و تسهیل ترانزیت نفت و گاز، صد چندان خواهد شد.

دریای عمان و منطقه ساحلی مکران، استان­های سیستان­و­بلوچستان، هرمزگان و بلوچستان پاکستان را دربر می­گیرد. سالیان متمادی، این منطقه کانون توجه قدرت­های بزرگ و بخشی از تحولات دهه­های اخیر منطقه، متأثر از خط ساحلی و دسترسی دو کشور بر این منطقه بوده است.

موقعیت استراتژیک بنادر مهم این منطقه همچون کراچی، بندرعباس، گوادر و چابهار، توجه دو کشور هند و چین با سابقه دیرین رقابت را به خود جلب کرده است به گونه­ای که شاهد تغییر استراتژی دو رقیب منطقه­ای از نظامی به اقتصادی و حضور پررنگ آنان در سرمایه­گذاری اقتصادی این دو کشور در مناطق فوق هستیم.

دریای عمان با دور بودن از حواشی، تنش­ها و تحولات منطقه خاورمیانه، در کنار هویت تاریخی ترانزیتی و ژئواکونومیک، در منطقه پیرامونی بیضی استراتژیک انرژی قرار دارد که ویژگی بارز آن بازرگانی، اقتصاد پویا و ترانزیت می­باشد. محورهای ترانزیتی شمال- جنوب و شرق- غرب، حلقه­ی واصل خلیج فارس با شرق آسیا است که امکان تبادلات تجاری کشورهای حاشیه خلیج با آسیای میانه را فراهم می­کند؛ بهبود مناسبات منطقه­ای میان ایران و همسایگان جنوبی عرب، ضمن پیامدهای مناسب سیاسی منطقه­ ای، رونق اقتصادی برای ایران به دنبال خواهد داشت.

اهمیت ژئوپلتیکی و استراتژیکی دریای عمان

دریای عمان با واقع شدن میان خلیج فارس و هم­جواری با کشورهای پاکستان و عمان و نقطه­ی ارتباطی با آب­های بین­المللی از موقعیت ویژه­ی استراتژیکی برخوردار است که کشورهای حوزه شبه قاره­، چین و آسیای میانه را تحت­الشعاع قرار داده است.

ایران می­ تواند از موقعیت ممتاز منطقه­ای دریای عمان برای رسیدن به اهداف مختلف فرامنطقه ­ای خود استفاده کند. این معبر استراتژیک با ظرفیت و توان ترانزیتی بالا، نیازمند تضمین امنیت است که ایران با تسلط بر بخش­های شمالی اقیانوس هند و با استفاده از پایگاه هوایی چابهار می­تواند با سایر کشورها همکاری نموده و امنیت تردد آنان را تضمین نماید. 

موقعیت جغرافیایی ایران و احاطه­ ی بر این دریا، مانعی در برابر تحرکات رقبا و حملات نظامی احتمالی است. نفوذ به منطقه خلیج فارس با عبور از این دریا میسر می­شود که تسلط بر دریای عمان و تحکیم موقعیت­های دفاعی در دریا و استحکامات زمینی با توجه به موقعیت مناطق ساحلی سیستان و بلوچستان، امکان هرگونه تسلط خارجی را تضعیف خواهد کرد.

کشورهای آسیای غربی و آسیای میانه برای گسترش صادرات خود و ارتباط مواصلاتی با جهان،به این محور نیازمندند. سودای تاریخی بازگشت به اقتدار جاده­ی ابریشم و منافع آن، سیاست­ های اقتصادی و سرمایه­ گذاری چین در این بخش، به جز مسیر دریای عمان، پرهزینه و زمان­بر خواهد بود. توسعه بندر گوادر در پاکستان و اتصال آن از طریق افغانستان به راه ابریشم به دلیل ناامنی های موجود در این دوکشور ریسک سرمایه­ گذاری چینی­ها را افزایش خواهد داد؛ لذا راه ­اندازی خطوط ریلی میان بندر چابهار و گوادر، راه میان­بر و امنی برای چین، در سرمایه­ گذاری کلان و جهانی در آینده خواهد بود و جمهوری اسلامی ایران باید این موقعیت را دریابد.

تمایل دیگر کشورهای غیر آسیایی همچون هلند که طالب سرمایه­ گذاری در این منطقه مهم بوده و از سیاست­های یک­جانبه­ گرایانه امریکا تقریبا به دور هستند، فرصتی برای ایران جهت جلب سرمایه­گذاری در این منطقه و سهیم نمودن آنان در بر دوش کشیدن بخشی از بار امنیتی این موقعیت استراتژیک در ازای بهره­مندی از مزایای موجود در آن فراهم می­آورد.

تجمیع منافع سایر کشورها در این منطقه با فراهم آوردن زیرساخت­های لازم جهت سرمایه­ گذاری، انتقال کالا و انرژی، نقطه عطفی در سیاست­ گذاری بحری ایران است که فرصت یکه­تازی رقبای منطقه­ای را گرفته و منتفعین از این فرصت را در همکاری و امنیت منطقه­ای با ایران همسو می ­کند.

 

 

 

مطالب مرتبط