مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

مروری بر نقش قره باغ در روابط تل آویو و باکو

اشتراک

مهدی شهسوار

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

برخلاف دیگر جمهوری ها تازه استقلال یافته شوروی سابق، جمهوری آذربایجان در سالهای(1918- 1920) دارای استقلال بوده است. این استقلال پایه و اساس تشکیل ناسیونالیسمی شد که در دهه های بعد به بحران سازترین عامل در منطقه قفقاز بدل گردید.آذربایجان در تحلیل شرایط سیاسی منطقه منافع خود را درگروی نزدیکی به غرب می داند به همین دلیل رژیم صهیونیستی که یکی از اقمار بلوک غرب محسوب می شود به بازیگری مهم در عرصه سیاست خارجی آذربایجان تبدیل شده است. این تعمیق رابطه در زمان کوتاه، نشان از اهمیت این رابطه برای دو طرف است. در این نوشتار اهداف باکو از رابطه با تل آویو و اینکه آیا باکو به اهداف خود دست می یابد مورد بررسی قرار می گیرد.

کلید واژه: اسرائیل، آذربایجان، قره باغ، استراتژی

تحلیل رخداد

در چارچوب استراتژی نزدیکی به غرب توسط آذربایجان،تل آویو که از نفوذ زیادی در این جبهه برخوردار است مورد توجه ویژه باکو قرار گرفته است و از سوی دیگر آذربایجان نیز در چارچوب دکترین بن‌گورین، مبنی بر اتحاد با کشورهای غیرعرب منطقه مورد توجه تل آویو بوده است و در کنار این موضوع وجود مرز مشترک با ایران، رژیم صهیونیستی را نیز علاقه مند به ایجاد رابطه با آذربایجان نموده است. اهداف باکو از گسترش روابط با تل آویو را می‌توان در چارچوب استراتژی آذربایجان در قره باغ چنین مورد تحلیل قرار داد:

بهره گیری از لابی یهودیان

 آذربایجان در ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی به دنبال استفاده از لابی یهودیان در آمریکا است چرا که ارمنستان نیز دارای یک لابی در کنگره آمریکا می باشد. حضور لابی ارامنه در ایالات متحده در تناقض با اهداف آذربایجان در نزدیکی با غرب و بویژه آمریکا است. با توجه به مناسبات استراتژیک روسیه – ارمنستان و حضور گروههای فشار ارمنی در روسیه پشتیبانی لابی یهودیان در آمریکا عامل خنثی کننده مهمی برای آذربایجان در مقابل فشارهای احتمالی روسیه در مجامع بین‌المللی است.

تحلیل‌ها نشان می‌دهد که لابی ارمنستان در ایالات متحده یک لابی کارآمد نیست چرا که این لابی در دستیابی به سه هدف خود یعنی شناسایی نسل‌کشی ارامنه توسط دولت آمریکا، جلوگیری از حمایت آمریکا از آذربایجان در تحولات بازار انرژی و امضای نسل‌کشی ترکها ناتوان بوده است. بدیهی است که مقامات باكو با دادن امتيازات مختلف به رژيم صهيونيستي اميدوار بودند كه با اعمال نفوذ لابي يهودي، مصوبه 907 ( تحريم آذربايجان از سوی كنگره آمريكا در سال 1992) لغو شود اما با ناکامی مواجه شدند. در نهایت پس از 11 سپتامبر نیز، آذربایجان در جنگ علیه ترور به یکی از هم‌پیمانان آمریکا تبدیل و باعث تعلیق این مصوبه شد. می توان گفت ایالات متحده همواره بازی دوگانه ای از خود ارائه داده است که این امر نشان دهنده پی گیری منافع ملی از سوی واشینگتن است. هرچند روابط جمهوري آذربايجان با آمريكا به دليل وجود لابي ارامنه در كنگره آمريكا دچار نوعي پيچيدگي است، اما اين روابط براي آمريكا از آن جهت اهميت دارد كه واشنگتن را قادر مي سازد با نفوذ در باكو آن را به منطقه اي براي فشار بر ايران و روسيه تبديل كند. 

نزدیکی به غرب

باکو پس از فروپاشی شوروی و با توجه به رویدادهای پیش آمده در منطقه، نزدیکی به غرب را بستر استراتژی بلند مدت خود قرار داده است. آذربایجان می‌تواند محاصره عربی اسراییل در خاورمیانه را با رابطه خود تحت تأثیر قرار دهد و این مسئله برای آمریکا به عنوان بزرگترین پشتیبان تل آویوحائز اهمیت است. از طرف دیگر تل آویو در اتحادیه اروپا از نفوذ زیادی برخوردار است و می تواند تمایل آذربایجان در ورود به ناتو که از اهداف بلندمدت این کشور در نزدیکی به غرب محسوب می‌شود و با موانع عدیده‌ای روبرو است را حل کند. لذا برقراری ارتباط از طریق تل آویو با ایالات متحده و کشورهای اروپایی می‌تواند مسیر پیوستن آذربایجان به ناتو را هموارتر سازد. تمایل آذربایجان در ورود به ناتو که از اهداف بلندمدت این کشور در نزدیکی به غرب محسوب می‌شود با وجود بحران‌های قومی ریشه‌ دار در منطقه، مخالفت روسیه و ایران و نفوذ لابی ارامنه در کشورهای کلیدی اروپا با موانع عدیده‌ای روبرو است که تا کنون برای آذربایجان موفقیتی به همراه نداشته و بعید است در این زمینه جمهوری آذربایجان خوش اقبال باشد. باکو تنها به واسطه داشتن ذخایر نفت و قرار داشتن در مسیر ترانزیت انرژی، باعث جلب نظر کشورهای اروپایی به جمهوری آذربایجان شده است. اروپا در قفقاز تنها به دنبال کسب منافع است و اسراییل نتوانسته و یا نخواسته است اروپا را در کمک به باکو قانع سازد.

افزایش قدرت چانه‌زنی در مناقشه قره باغ

 در یک نگاه اجمالی به مناقشه قره باغ، روسیه ارمنستان را مورد حمایت خود قرار ‌داده وگرجستان به صورت کشوری بی‌طرف، مهره تأثیرگذاری نبوده است. مواضع ترکیه نیز به مواضع آذربایجان نزدیک است. ایران سعی در اتخاذ مواضعی معتدل دارد اما رسانه‌های غربی تهران را طرفدار ارمنستان معرفی می کنند. با این اوصاف آذربایجان خود را در انزوا می‌بیند لذا در این میان آذربایجان با  نزدیکی به تل آویو به افزایش قدرت چانه‌زنی خود کمک نموده است.

آذربایجان همچنین از طریق اتحاد با اسرائیل می‌تواند روابط متعادل‌تری را با روسیه ایجاد کند اصولاً برخی دیگر نیز معتقدند هدف باکو از ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی، ایجاد یک هویت مستقل از سیطره روسیه در منطقه و کسب استقلال از روسیه است و از سوی دیگر تل آویو و مسکو دارای روابط استراتژیک می‌باشد و این مسئله باعث می‌شود تا روسیه در سیاست خارجی خود برای آذربایجان اهمیت بیشتری قائل شود. آذربایجان در صدد است با استفاده از اهرم فشار حضور اسرائیل و کشورهای غربی در قفقاز، روسیه را متقاعد به همکاری بیشتر با خود و یا عدم حمایت کامل از ارمنستان کند، کما اینکه سیاست خارجی جدید روسیه با آمدن پوتین، حضور کشورهای غربی در حیاط خلوت خود را هرگز بر نمی تابد.

مدرنیزه کرده ارتش و تقویت بنیه نظامی کشور

از لحاظ موقعیت جغرافیایی، آذربایجان در مناطق پست و کم ارتفاع و ارمنستان و قره‌باغ در مناطق کوهستانی قرار دارد و این مسئله باعث شده تا منطقه قره باغ اشراف کاملی به جلگه آذربایجان داشته باشد. این وضعیت سبب شده تا پتانسیل دفاعی آذربایجان تضعیف و این کشور در مقابل حملات دشمن که در مناطق کوهستانی و صعب العبور قرار دارد آسیب‌پذیر شود. موقعیت جغرافیایی باکو، نیاز به تقویت بنیه نظامی آذربایجان را دو چندان نموده است و به همین واسطه کشورهایی که می‌توانند به این هدف آذربایجان کمک کنند اهمیت دو چندان می‌یابند. این مسئله نیاز به تقویت بنیه نظامی آذربایجان را دو چندان نموده است و به همین واسطه کشورهایی که می‌توانند به این هدف آذربایجان کمک نمایند اهمیت دو چندان می‌یابند. چنانچه در فوریه 2012 قرارداد نظامی یک و 600 میلیارد دلاری بین تل آویو و جمهوری آذربایجان منعقد شد که طبق آن اسرائیل هواپیماهای بدون سرنشین و سیستم های دفاع موشکی به جمهوری آذربایجان به فروش رساند.

توسعه آذربایجان

اقلیت یهودی در آذربایجان باجمعیتی نزدیک به 000/11 نفر برای رژیم صهیونیستی از اهمیت زیادی برخوردار است. در این جمعیت حدود 5000 نفر یهودیان اشکنازی ساکن است. این در حالی است که یهودیان اشکنازی به نژاد پرستی معروفند. تل آویو برای تقویت این اقلیت در آذربایجان سرمایه‌گذاری‌هایی نموده است. لابی یهود می‌تواند کمک‌های اقتصادی و حمایت از سرمایه‌گذاری در آذربایجان را برای این کشور به دنبال داشته باشد بویژه که سرمایه‌داران یهودی در شرکتهای بزرگ و کانون‌های سرمایه‌داری دارای نفوذ گسترده‌ای هستند.آذربایجان قصد دارد با طی پروسه توسعه از مشکلات داخلی عبور ‌نماید و تمامی امکانات خود را برای حل مناقشه قره‌باغ بسیج کند.

فروش نفت و مبادلات اقتصادی

این فاکتور اگر چه در سیاست آذربایجان نسبت به مسئله قره‌باغ به طور مستقیم تأثیرگذار نیست اما در افزایش قدرت و پتانسیل ملی آذربایجان مؤثر است. خط لوله باکو جیهان با تأثیر مستقیم غرب در پروسه ساخت این خط لوله (کمک آمریکا به ساخت این خط لوله و کاهش نقش ژئوپلتیک ایران برای انتقال انرژی منطقه) ایجاد شد. هم اکنون رژیم صهیونیستی دومین وارد کننده نفت از آذربایجان پس از ایتالیا است که نزدیک به 20 درصد ازنفت خود را از این کشور تامین می کنند. بر مبنای همین تحلیل افزایش مراودات اقتصادی علی‌الخصوص نفتی باعث افزایش وابستگی متقابل دو کشور می‌گردد که این مسئله منجر به حمایت بیش از پیش تل آویو از باکو شده است که این امر از نظر مقامات آذربایجان در مناقشه قره باغ موثر و پتانسیل چانه‌زنی آذربایجان را افزایش می‌دهد. البته روابط استراتژیک قاعدتاً منجر به اتحاد استراتژیک خواهد شد و قطعاً این مسئله در جلب حمایت متحدان بیشتر برای آذربایجان در مناقشه قره باغ موثر و پتانسیل چانه‌زنی آذربایجان را افزایش می‌دهد.

دورنمای رخداد

با وجود تلاش و هزينه­هاي فراوان از سوی مقامات باكو براي جلب حمايت لابي يهودي، صهیونیست ها اقدام موثری به ضرر منافع ارمنستان انجام نداده اند. یکی از سياستهاي اسرائيل دامن زدن به اختلافات مسيحيان و مسلمانان است، موضوعی که هانتينگتون در نظرية برخورد تمدنها(تمدن اسلام و تمدن مسيحيت) از آن یاد می کند. بنابراین جمهوری آذربایجان به عنوان یک کشور مسلمان هیچ گاه نمی تواند به کشوری مانند اسراییل اعتماد کند. رابطه با رژیم صهیویستی برای آذربایجان با موانعی روبرو است که می‌تواند تبعات سنگینی را برای این دولت در پی داشته باشد.

1- بی‌شک ایجاد شکاف بین مردم و دولت نخستین عامل است چرا که مردم آذربایجان با اکثریت مطلق مسلمان و شیعه نسبت به سرنوشت فلسطین و مسلمانان آن کشور حساس هستند و ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی قطعاً تبعاتی را در جهت تضعیف مشروعیت دولت در پی خواهد داشت.

 2- تخریب رابطه ایران و آذربایجان. این مسئله با توجه به هویت تاریخی، عمق رابطه مردمی دو کشور و مبادلات سیاسی و اقتصادی بالا با دولت ایران در تضاد با منافع بلند مدت آذربایجان خواهد بود.

3- تخریب چهره آذربایجان در جهان اسلام. هر گونه حمایت از اسرائیل در نزد افکار عمومی خصوصاً در سالهای اخیر به نوعی موافقت با اقدامات ضد حقوق بشری این کشور است.

بر این اساس می توان عنوان کرد که آذربایجان اگر چه از فراخور رابطه با تل آویو منفعت‌هایی را کسب می‌‌کند اما هزینه های رابطه باکو با تل آویو به مراتب بیش از فوائد ظاهری آن است. باکو می‌تواند به تمامی اهداف ذکر شده‌ از طریق تقویت همکاریها با ایران و همسایگان دست یابدکه هزینه های رابطه با رژیم صهیونیستی را هم نداشته باشد و این در حالی است که ایران به دلیل مخالفت با حضور غرب در منطقه آماده تعمیق رابطه خود با آذربایجان می باشد. 

مطالب مرتبط