مجتبی امینی
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد:
قطر در دو دهه اخیر تلاش داشته تا با پیگیری سیاست خارجی فعال، نقشی برجسته در مسائل منطقه ای داشته باشد و با اتخاذ این نوع دیپلماسی نقش خود را برجسته کند. این رویکرد باعث شد تا وزن سیاسی این کشور بیش از پیش شود و البته در بسیاری از عرصه ها نیز با رقبای قدرتمند منطقهای مواجه گردند. یکی از مهمترین رقبای منطقه ای قطر بی شک عربستان است و اگر چه این دو کشور مدتی برسر موضوع سوریه به هم نزدیک شده و اختلافات خود را کنار گذاشتند ولی به نظر میرسد با توجه به عدم موفقیت مورد انتظار در سوریه، شاهد بازگشت اختلافات دیرینه بین قطر و عربستان باشیم. سوال اصلی پژوهش این است که در شرایط فعلی منطقه و عدم موفقیت قطر و عربستان در سوریه از یک طرف و شرایط بوجود آمده در شرایط اخوان المسلمین در مصر، آیا شاهد آغاز دوباره رقابت بین این دو کشور خواهیم بود؟
واژگان کلیدی: قطر، عربستان، همکاری در سوریه، رقابت در مصر
تحلیل رخداد:
روابط عربستان با قطر با فراز و فرودهای بسیاری همراه بوده است. قطر کشور کوچکی است که تا سال 1971مستعمره انگلیس بود. این کشور در همسایگی کشور بزرگ عربستان سعودی قرار دارد. در اوایل دهه 1990 در یک درگیری مرزی در مرز عربستان-قطر دو سرباز قطری کشته شدند، این حادثه تاثیر زیادی به مدت یک دهه بر روابط ریاض – دوحه گذاشت. درسالهای بعد قطر، عربستان را متهم به تلاش برای یک کودتا در خاندان سلطنتی قطر کرد.
قطر همواره کوشیده است تا با پیگیری سیاست خارجی فعال، نقشی میانجیگرانه در حل مسائل منطقهای بر عهده گیرد و با اتخاذ این نوع دیپلماسی نقش خود را برجسته کند. پس از کودتای شیخ حمد در ۱۹۹۵ قدرت عظیم مالی این کشور که از طریق سرمایه گذاری های کلان در صنعت گاز بخصوص ال ان جی بدست آمده بود در راستای منویات بلندپروازانه امیر جدید قطر قرار گرفت. منابع مالی فراوان قطر منجر به پیگیری خواستههای بلندپروازانه و ایفای نقش منطقهای و بین المللی فراتر از اندازههای واقعی آن شد. این کشور جمعیت بسیار کمی دارد که حدود 800 هزار نفر است و نیروی کافی برای اداره کشور و دفاع در اختيار ندارد. همچنین وسعت قطر کم و تنها حدود ١١ هزار کیلومتر مربع است. ولی با این وجود این کشور با داشتن 21/15 میلیارد بشکه ذخایر ثابت شده نفت خام، چهاردهمین رتبه جهانی منابع نفت را در اختیار دارد و از نظر منابع گاز، قطر رتبه سوم دنیا را در اختیار دارد و همین عامل است که توانایی مانور گستردهای را از شمال آفریقا تا خاورمیانه و شامات را به تصمیمسازان این کشور داده است.
با توجه به رشد قیمت انرژی های فسیلی، امکان مالی خوبی در اختیار حاکمان قطری قرار گرفت تا به آرامی در مسایل مختلف منطقه و فرامنطقهای خود دخالت نمایند و حوزه نفوذ خود را گسترش دهند. این رویکرد باعث شد تا وزن سیاسی این کشور بیش از پیش شود و البته در بسیاری از عرصه ها نیز با رقبای قدرتمند منطقهای مواجه گردند. با افزایش تحرکات قطر کم کم قدرتهای اصلی منطقه نسبت به این اقدامات واکنش نشان داده و سعی در محدود کردن قطر دارند. یکی از مهمترین رقبای منطقه ای قطر بی شک عربستان است.
اختلاف های عربستان و قطر ریشه در تاریخ دو كشور دارد، اما تحولات اخیر در كشورهای عربی باعث شده است تا قطر برای مدیریت تحولات منطقه خود را به جریان اخوان المسلمین نزدیك كند و توان رسانه ای خود را در تحولات مصر برای موفقیت این گروه به كار گیرد امری كه به مذاق عربستان خوش نیامد. قطر از این رهگذر تلاش می كند عربستان را با به چالش كشیدن گفتمان سلفی آن در محك انقلاب های عربی قرار دهد و به این ترتیب در راستای اختلافات تاریخی آل سعود را در موضع ضعف قرار دهد.
روابط دو کشور در سالهای بین 2009-2007 وارد دورهای از بهبود تعاملات دیپلماتیک شد. سفر امیر قطر به عربستان و در ادامه دیدار ملک عبدالله پادشاه عربستان از قطر بر بسیاری از سوء تفاهمات فیمابین ریاض- دوحه پایان داد. اما در سال 2010 و پس از آغاز انقلابهای عربی منطقه مجددا دورهای از اختلاف و دوری بین عربستان و قطر پیش آمد. با شروع انقلابهای مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا، عربستان و قطر سیاست متفاوتی را اتخاذ کردند. قطر از یک سیاست تهاجمی مبتنی بر برهم خوردن وضع موجود پیروی میکرد و در مقابل عربستان از رویکردی محافظهکارانه و بر پایه حمایت از حکام عرب به استثنای بشار اسد تبعیت میجست. در حالی که عربستان از واژگون شدن دوستانی همچون بن علی، مبارک و عبدالله صالح بسیار نگران شد و در خصوص لیبی و کنار رفتن معمر قذافی نیز سیاستی توام با احتیاط اتخاذ کرد، در مقابل قطر بازیگری بسیار فعال در حوزه حمایت دیپلماتیک و رسانه ای از خیزش های مردمی بود، اوج این سیاست دوحه در قضیه لیبی پیش آمد که قطر نقشی قابل توجه در صحنه نظامی و در مسلح نمودن مخالفان ایفا کرد.
در مصر نیز اگرچه فروپاشی رژیم حسنی مبارك پادشاهی عربستان را بسیار نگران كرد، ولی قطریها نه تنها از این موضوع نگران نشدند بلکه با همه توان خود در صحنه حاضر شدند و به مخالفین نظامهای حاکم بر کشورهای شمال آفریقا کمک رساندند. تنها در در قضیه سوریه بود که دو کشور از همان ابتدا سیاستی هماهنگ مبنی بر پایان دادن به نظام سوریه و حمایت از مخالفان به شکل آشکار را اتخاذ کردند. اما واقعیت اینست که عربستان به هیچ وجه از الگوی سازمانی و قرائت به نسبت مدنی اخوان المسلمین که ظاهرا به مظاهر و نمادهای حکومت دموکراتیک همچون تفکیک قوا، قانون اساسی، پارلمانتاریسم، حاکمیت قانون و … باور دارد، استقبال نمیکند.
اگر نگاهی به روابط عربستان و اخوان داشته باشیم مشاهده میشود که نزدیکی اخوان المسلمین و عربستان در دهه 1960-80 نیز بیشتر تاکتیکی و مصلحتی ناشی از شرایط آن دوران مصر بود. قطر چندان نگرانیهای عربستان را ندارد، چرا که از یک سو جمعیتی متجانس از لحاظ تعلقات مذهبی دارد، از سوی دیگر محبوبیت زیادی در داخل دارد و تنها کشور عربی حاشیه خلیج فارس بود که هیچ گونه اعتراض و مخالفتی را ندید. لذا سیاست تهاجمی قطر در مقایسه با سیاست دفاعی عربستان این چنین قابل درک است.
اخوان المسلمین از مهم ترین گروههای سیاسی اسلامی در جهان عرب است و طی چند دهه گذشته، تأثیرات شگرفی در حوادث منطقه خاورمیانه و جهان اسلام و عرب داشته است. در سراسر اين دوران رهبران جماعت اخوان المسلمين بين مصر و ساير كشورهاي عرب از جمله كشورهاي خليج فارس پراكنده بودند و بخصوص قطر يكي از نخستين پناهگاه هاي آنها به شمار مي رفت زيرا قطر در ابتداي تكوين سياسي خود بود و از كساني كه به اين كشور پناهنده مي شدند به خوبي استقبال مي كرد. با روی کار آمدن جریان های اسلامی در کشورهای عربی و تقسیم قدرت میان اخوان المسلمین و سلفی ها، قطر سیاست نزدیک شدن به اخوانی ها را با شدت بیشتری دنبال کرد.
از دیدگاه قطر حضور و فعالیت جماعت اخوان المسلمین در منطقه همچنان ادامه خواهد داشت و اگرچه قطر منافع خود با این جماعت را در تعارض میبیند، با این حال تلاش میکند که رابطه خود با طرفهای پیروز در جریان انقلابهای اخیر منطقهای را حفظ کند زیرا این گروه در جهان عرب جایگاهی بالاتر از سلفی ها دارد و از جریانهای فن سالار به شمار می آید که با آمریکا و غرب هم تعامل خوبی دارد. در این ارتباط دوحه تا پیش از انقلاب مصر تا به این اندازه از جماعت اخوان المسلمین حمایت نمیکرد ولی قطر برای اهداف منطقه ای خود دست به هر کاری میزند. این واقعیت است که نفوذ عربستان سعودی در عرصه منطقهای رو به کاهش گذاشته و قطر تلاش میکند تا این جای خالی را پر کند.
اتفاقاتی که در عرصه نظامی سوریه رخ داده و شکست مخالفین سوریه، باعث تغییرات در در عرصه سیاسی شده است. با ناکام ماندن تلاش های کشورهای منطقه ای و فرامنطقهای برای ساقط نمودن حکومت اسد در سوریه، به نظر میرسد عرصه همکاری به رقابت تبدیل خواهد شد و تلاش های قطر برای نزدیک شدن به اخوانی ها، رقابت میان عربستان و قطر را افزایش خواهد داد. عربستان ظهور قدرتهای جدیدی چون قطر را مساوی با تضعیف قدرت منطقهای خود میداند و از طرفی در پرتو تحولات جهان عرب در صحنه سیاست خارجی منطقه ای با توجه به رویکردهای محافظه کارانه ای که در پیش گرفته بود نتوانست حضور موثری در ترتیبات جدید منطقه داشته باشد و به همین منظور سعی در نقش آفرینی بیشتر در تحولات اخیر خاورمیانه دارد. علت این موضوع را می توان در تلاش این کشور در بازیابی قدرت خود در برابر قدرتهای رقیب در منطقه دانست.
دورنمای رخداد:
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان شیخ حمد آل ثانی با ورود به همۀ حوزه های بحران به مرد دیپلماسی خاورمیانه تبدیل شده و می کوشد تا با بلندپروازی های بزرگ و دیپلماسی فعال، مانع از آن شود تا کسی به جغرافیای ذره بینی کشورش بیندیشد. نقش سیاسی پر رنگتر قطر در میان کشورهای منطقه را باید یکی از مهمترین ره آوردها و نتایج سیاستهایی دانست که امیر قطر از ابتدای به قدرت رسیدن دنبال نموده است. هم اکنون قطر نفوذ زیادی در پایتخت کشورهایی دارد که نقش جماعت اخوان المسلمین در آنها پر رنگتر از دیگر جریانها و نیروهای سیاسی اسلامگراست و در این راه، سرمایهگذاریها و کمکهای اقتصادی قطر به این کشور جهت دستیابی به این نفوذکمک بسیاری کرده است.
در دو سال اخیر نیز شرایط منطقهای به صورتی درآمد که فضا برای ایفای نقش موثرتر از سوی قطر فراهم آمد و در غیاب نقش موثر بازیگران اصلی منطقهای که هر کدام درگیر مسایل خاص خود بودند قطر عرصه بیشتری برای فعالیت بدست آورد. ایران در این مدت به نوعی درگیر مسایل پرونده هستهای خود بوده، مصر دچار رکود ناشی از دوره مبارک بوده و پس از انقلاب مردمی در این کشور هنوز نتوانسته جایگاه پیش از دوره مبارک را بدست آورد و عربستان نیز سعی در حفظ وضع موجود منطقه داشته و همراهی چندانی با انقلابهای مردمی نداشت و بهترین استفاده را از این فرصت قطر داشت و در قامت حکومتی طرفدار دموکراسی سعی در گسترش نفوذ خود داشت. به نظر میرسد دوره همکاری قطر و عربستان پس از ناکامی در سوریه روبه اتمام خواهد گذاشت و رقابت جای آن را خواهد گرفت. تحولات اخیر در مصر نیز این ایده را تقویت میکند که با توجه به حمایتهای قطر از اخوان و در مقابل رقیب بودن اخوان برای تفکر سلفی عربستانی، یکی از مهمترین کشورهایی که شاهد رقابتهای قطر و عربستان خواهد بود مصر است.