مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

علل و عوامل موثر بر قدرت طالبان در افغانستان – گفتگو با مجاهد اندرابی  

اشتراک

كارشناس و نویسنده افغانستاني

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

در سالهاي گذشته طالبان حضور پر رنگ تري در استان هاي شمال و غرب افغانستان داشته است. براي بررسي بيشتر  علل و عوامل موثر بر قدرت طالبان در افغانستان گفتگويي با مجاهد اندرابی كارشناس افغانستاني داشته ايم:

واژگان کلیدی: علل ، عوامل موثر ، قدرت طالبان ، افغانستان ، مجاهد اندرابی  

 مرکز بین المللی مطالعات صلح  : سیر قدرت و وضعيت كنوني طالبان در افغانستان را چگونه ميبينيد؟

من فکر می کنم در این مورد دو بحث وجود دارد. اول: سیر قدرت واقعی دوم قدرت  تبلیغاتی . در مورد اول من فکر من چیزی قابل ملاحظه ی وجود ندارد و برعکس طالبان نسبت به گذشته خیلی ضعیف هم شدند، نظام امارت طالبان در حمله نیروهای مقاومت شمال و حمایت قوای بین المللی در سال  ۲۰۰۱از هم ‌‌‌پاشید و این گروه هم نظام حکومتی  و هم کنترل خود در نود و پنج درصد خاک افغانستان را که در گذشته در اختیار داشتند از دست دادند. از۲۰۰۱  به بعد هسته اصلی قدرت طالبان متلاشی شد و این گروه جدا از اینکه انسجام وقیادت خود را از دست دادند. از نظر سیاسی و نظامی هم در نهایت ضعیف شدند، آنچه سبب شد تا آنها به اعمال هراس افگنانه و تروریستی روی بیاورند و بیش‌تر مورد استفاده کشور های همسایه افغانستان به ویژه پاکستان قرار گیرند، برآیند این تغییر استراتژی استوار بر حملات خشن تروریستی و فرمانبرداری از پاکستان بود وحالا طالبان از یک جریان سیاسی مذهبی به یک گروهی تروریستی چند شاخه ، فاقد رهبری واحد و مخالف همه ارزش های نوین جهانی بدل شده است که دوام حیات خود را در فرمانبرداری بدون قیدوشرط پاکستان و قدرت خود را در کشتار مردم بیگناه با انجام حملات خشن انتحاری تبارز داده اند.

دوم: از نظر تبلیغاتی تصویر دیگری از طالبان وجود دارد، وقتی این گروه هر جمله را بدون هیچ نوع پابندی به نرم های جنگی انجام می دهند، طبعا تاثیر بالقوه در ذهن مردم ایجاد میکنند و افکار عامه را به طرف خودشان می کشانند، پوشش رسانه ای از ابعاد حمله های انتحاری طالبان و پخش و نشر تصویر های دردناک ولو به هر هدفی افکار عامه را زیر تاثیر قدرت تبلیغاتی طالبان قرار می دهد. در حالی که هر حمله ی را که طالبان انجام می دهد، نوع حمله پیچیدگی های تکنیکی و روش های بکارگیری در آن  واضح نشان می دهد که چنین حمله ی ازتوان طالب امروزی که اکثرا فاقد سواد وبه دور از آموزش های نوین نظامی هستند، بیرون است. بنابراين طالبان با این گونه حملات که مطلقا از دانش و تکنیک های پیشرفته ی سازمان های استخباراتی برخی کشورها پشتیبانی می شود، چنین حملات قطعن ذهنیت قدرت گیری دوباره طالبان را تقویت کرده است که در ماهیت چنین نیست.

  مرکز بین المللی مطالعات صلح : علل و عوامل موثر بر وضعیت کنونی طالبان در افغانستان چیست؟

هرگونه تحول در روابط افغانستان با همسایگانش روی میزان پشتیبانی پاکستان از طالبان و چگونگی قدرت نمایی آنان تاثیر می گذارد، با تغییر سیاست حکومت وحدت ملی به رهبری رئیس جمهور غنی و داکتر عبدالله، روابط افغانستان با هند، خیلی نزدیک و این نزدیکی نسبت به  هر زمان دگر آشکار تر شد، تا جای که رییس جمهور غنی در سفری به هند در سال 2017 از آنجا کمک پانصد میلیونی پاکستان برای افغانستان را رد کرد،از سوی هم هند و افغانستان لابی گری جدی را برای انزوای جهانی پاکستان آغاز کرده اند، سفرهای از جانب هندی ها به آمریکا صورت گرفت و در نهایت دونالد ترامپ شدیدترین موضع گیری تاریخ آمریکا را علیه پاکستان داشت. پاکستان هم در مقابل با استفاده از طالبان برای انتقام گیری از افغانستان بیشتر استفاده کرد، حملات تشدید یافتند، و از جانبی پاکستانی ها لابي گری وسیع  را برای مطرح ساختن طالبان در منطقه آغاز کردند. برآیند این تلاش ها حمایت سیاسی و شاید هم نظامی روسیه و ایران از طالبان به همراه داشت. * هر دو کشور رابطه خود با طالبان را رد نکرده اند، اما گفته اند این رابطه به خاطر انجام گفتگوهای صلح در افغانستان، آنچه ی از بطن این تحولات مخصوصا از سال 2017 به این طرف بیرون آمد، منجر به تقویت طالبان از نظر تبلیغاتی شدو این گروه را بیشتر از گذشته در انجام اعمال هراس افگنانه خشن تر ساخت.

مرکز بین المللی مطالعات صلح  :قدرت و مانور طالبان در چه ولایات و استان های افغانستان بیشتر است؟

طالبان در حال حاضر در هیچ یک از ولایت افغانستان قدرت گذشته را ندارند، هلمند و قندهار به عنوان بر خاستگاه اصلی و سنتی طالبان از کنترل آنان خارج است و تنها حضور آنان در چند ولسوالی يا شهرستان غیر استراتژیک خلاصه شده است. اما از نظر مانور حملات چریکی تقریبا در بسیاری از ولایت های افغانستان حضور دارند. این نوع حضور که گاه با حمله های انتحاری و گاه با حمله های چریکی انجام می شود، موقتی و فصلی است، مثلا در شمال افغانستان در تابستان طالبان حضور دارند، از جغرافیا و اراضی پیچیده آن به عنوان پناهگاه های موقت استفاده می کنند، اما در زمستان همین مناطق را هم رها کرده و به پاکستان برمی گردند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح  :چرایی ناتوانی دولت کابل در حذف طالبان در چیست؟

عمده ترین ناکامی دولت در حذف طالبان، عدم توانايي در تطبیق یکسان قانون و عدالت شهروندی است، همین موضوع سبب شده است که فاصله میان دولت و مردم بیشتر، و پایه های مردمی حکومت حتی در کابل لرزان شود. عدم تطبیق قانون مادر تمام مشکلات در افغانستان است که قطعا، به مساله ناامنی،گسترش بی رویه فساد اداری، تجارت سیاه، قاچاق مواد مخدر و دخالت های کشورهای خارجی و همسایه، پیوند دارد. دولت افغانستان برای غلبه به طالبان در قدم اول به اتحاد داخلی و جلب حمایت مردم نیاز دارد، اگر دولت جوی را ایجاد کند که مردم قاطعانه در سراسر افغانستان از نظام دفاع کنند، طالب قطعا جای پای برای انجام اعمال هراس افگنانه نخواهد داشت.

عامل دوم: یک نوع همدردی تباری با طالب است که متاسفانه برخی سیاستمداران و مقام های دولت افغانستان حتی نتوانسته اند این حس تعلق قومی و تباری شان را به طالب پنهان کنند، صدای همدردی با طالبان حتی بیشتر از طرف مقام های طراز اول دولت بلند شده است، حامد کرزی رئیس جمهور پیشین، همیشه طالب را برادر خطاب می کرد،و در نظام فعلی هم خیلی کسانی هستند که اینگونه همدردی با طالبان دارند، که این خود روحیه نظامیان را در برابر طالبان تضعیف ساخته و مرز میان دوست و دشمن را هم در اذهان نظامیان هم در اذهان عامه کمرنگ ساخته است.

عامل سومی: حمایت مالی، تسلیحاتی سیاسی و اقتصادی برخی کشورهای همسایه افغانستان از طالبان بوده است ،این نوع حمایت ها سبب شده  است که حکومت افغانستان مواجهه ی فراتر از یک گروه تروریستی با طالبان داشته باشد.آنچه ی به طالب دوام زندگی و فعالیت داده، پناهگاه امن در بیرون مرز افغانستان است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح  : آینده حضور طالبان در افغانستان چگونه است؟

آینده حضور طالبان در افغانستان خیلی روشن است، تا زمانی که  این گروه به پذیرش ارزش های نوین خود را آماده نکنند،سیاست های خود را مطابق به خواست مردم تغییر ندهند، از کنترل کشورهای همسایه بیرون نشوند، هیچ جایگاه درسیاست افغانستان نخواهند داشت،تا این دم طالب آنچه انجام می دهد در تقابل با خواست مردم است، مردم، خدمات بهداشتي می خواهند، طالبان بیمارستان ها را ویران دکترها را می کشد، مردم جاده و مکتب می خواهند، طالبان مکتب ها را آتش وجاده ها را منفجر میکند، مردم امنیت میخواهند طالب وحشت می آفریند، چنین سیاستی قطعا، به قدرت رسیدن دوباره طالبان را از همان آغاز محکوم به شکست کرده است و من فکر نمی کنم طالبان با این نوع استراتژی حتی تا سال های طولانی در سیاست افغانستان جای داشته باشند.

* مسئولیت درستي يا نادرستي مطالب موجود در یادداشت‌ها، مقالات و مصاحبه‌های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه‌های مركز نیست.

مطالب مرتبط