مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

علل نگراني روس ها از تحولات افغانستان

اشتراک

احمد مرجاني نژاد

پژوهشگر مسائل افغانستان  

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

                                  

سرآغاز :

پس از جنگ دوم جهانی ؛ قدرت هاي بزرگ به این عقلانیت دست يافته اند که به دليل خطرات تسليحات هسته اي ؛ هیچ گاه به‌صورت مستقیم درگيري نظامي نداشته باشند و در کشورهای ضعیف، شکننده با یک‌دیگر رقابت کنند.حملات هوایی روسیه در سوريه و شکل‌گیری ائتلاف هاي جديد ؛ احتمال شکل‌گیری بلوکی دیگر در منطقه آسياي غربي علیه آمریکا را تقویت كرده است. گويا تئوري “پایان تاریخ ” فوکویاما به پایان رسیده است و تاریخ با حضور ؛ حوزه رقیبی دیگر ؛ آغاز مي گردد. اقدامات جدید این بلوک در منطقه موسوم به خاورمیانه و انتشار آن از طریق تحرکات روسیه در هماهنگی با تاجیکستان و نيز حمايت هاي غير مستقيم چين و هندوستان ؛ نشان می‌دهدکه افغانستان نیز یکی از حوزه‌های رقابت این دو بلوک خواهد گرديد .

واژگان کلیدی: نگراني روس ها از افغانستان، علل نگراني روس ها، تحولات افغانستان، علل افغانستان

 

معماي جنگ و صلح در افغانستان

اگر چه ناتو و نیروهای امریکایی در چهارده سال گذشته، با هراس افكني طالبان به صورت جدي برخورد و مبارزه نکردند ؛ دامنه درگيري و جنگ هر روز گسترده تر می شود.زيرا اراده اي برای مبارزه با تروریزم وجود ندارد. اما اينك با تشديد فعاليت هاي طالبان ؛ نگراني هاي خروج نيروهاي غربي و بويژه ناتو از افغانستان ؛ تشديد يافته است . بررسی های اخير مسئولين ناتو؛ حاكي از آن است كه افغانستان در وضعیت بد امنیتی قرار گرفته است ؛ لذا ناتو از متحدانش خواسته است، در خصوص حضور نظامیان شان به افغانستان، انعطاف پذیر باشند. در حالي كه افغانستان در گودالي از بحران ناامنی ها فرو رفته است؛ از سوي برخي محافل ؛ مطالبات و تاکید بر تمدید حضور نیروهای ناتو در افغانستان ؛ افزايش مي يابد. گروهي از اعضای مجلس نمایندگان افغانستان خواستار حضور طولانی مدت نیروهای ناتو و امریکا در افغانستان شده اند.البته ؛ حضور مجدد این نیروها بر اساس امضای موافقت نامه جديد ؛ مد نظر است . هم چنين وزارت امور داخله افغانستان نيز خواستار همکاری های بیشتر ناتو با نظامیان افغانستاني شده است. [1]

البته در گذشته جریان‌های رادیکال اغلب در جنوب و شرق افغانستان بودند، اما حالا در شمال هستند. در گذشته این تصور وجود نداشت که این نیروها قصد گذر به آسیای مرکزی را دارند، در حالی که اينك این هدف ؛ به صورت واقعی و یا غیر‌واقعی؛ موجب نگرانی ها شده است. هم چنين ؛ در گذشته افكار عمومي مردم و کشورهای منطقه به نقش امریکا در مبارزه با كمونيزم و تروریسم اعتماد نسبي داشتند. اما اينك نه تنها افكار عمومي این اعتماد را از دست داده‌اند، بلکه کشورهای منطقه نیز بی‌اعتماد هستند. تحول در این دو متغیر می‌تواند دامنه تهدیدات تروریسم را نه تنها در افغانستان گسترش دهد، بلکه می‌تواند دامن‌گیرکشورهای منطقه نیز گردد. مسلما كشور هاي آسياي مركزي به رهبري روسیه بی‌کار نخواهد نشست. آن‌ها تنها به بستن مرزها و افزایش نیروهای مرزی اکتفا نمی‌کنند، بلکه بر‌اساس ادبیات

   ” حمله پیش‌گیرانه”که امریکا ؛ خالق آن است، حملات هوایی خویش را در خاک افغانستان بر علیه جریان‌های رادیکال آغاز خواهند کرد. ازسوی دیگر تحول در سیاست‌های چین و هم سویی این کشور با روسیه در مورد سوریه؛ بیان گر این است که چين دیگر مثل گذشته نظاره‌گر اوضاع نخواهد بود، بلکه برای صلح و امنیت منطقه و برنامه هاي اقتصادی مد نظرش ؛ اقدامات سلبی‌تری را پيش خواهد گرفت. سناریوی اقدامات نظامی ‌روسیه و احتمالا چین در افغانستان؛ در صورت واکنش امریکایی‌ها ؛ قطعا افغانستان را تحت ‌ سيطره ” حوزه رقابتي امریکا – روسیه” به سوریه دوم ؛ مبدل خواهد ساخت .

علل نگراني روس ها از تحولات افغانستان

روس ها ؛ از دير باز ؛ همسایگان شمالی افغانستان را به صورت سنتی به عنوان مناطق نفوذ خود ارزيابي می کنند. گسترش فعالیت های تروریستی به شمال افغانستان و درگیری های روزافزون نیروهای امنیتی با تروریست ها در مناطقي که سابقا امن محسوب می شدند، بر نگراني ها مي افزايد. این نگرانی به ویژه پس از سقوط شهر قندوز در شمال کشور به دست طالبان، ابعاد مضاعف پیدا کرد و پس از آن روس ها تلاش های خود برای اعمال فشار بر دولت افغانستان به منظور تقویت نقش کشورهای منطقه برای مبارزه با تروریزم در افغانستان را افزایش داده است . شهر قندوز از مناطق بسیار حساس و استراتژیک در شمال کشور محسوب می شود. این شهر هم برای طالبان، هم برای دولت افغانستان و هم برای همسایگان شمالی کشور به ویژه تاجیکستان و به تبع آن؛ روسیه؛ از اهمیت و حساسیت فراوانی برخوردار است. بندر راهبردی شیرخان که از طریق آمو دريا ؛ افغانستان را به تاجیکستان وصل می کند، در همین استان قرار دارد . از سوی دیگر، قندوز برای همه طرف هاي بازی در افغانستان، دروازه امنیتی شمال ؛ محسوب می شود و اگر طالبان بتوانند در قندوز، جای پای خود را مستحکم تر کنند، زمینه برای گسترش نفوذ و توسعه تروریزم به دیگر استان هاي شمال افغانستان نیز فراهم خواهد گرديد. به همین سبب، وقتی قندوز سقوط کرد، عناصر محلی طالبان در برخی فرمانداري هاي : تخار- بدخشان- بغلان- سر پل ؛ دست به تحرکاتی زدند و موفقیت هایی را نیز به صورت موقت، به دست آوردند. ضمن آن كه ؛ طالبان پس از قندوز، عملیات سنگین نظامی را به منظور سقوط شهر شمالی میمنه راه اندازی کردند.با این حساب، بدیهی است که روس ها بیشتر از پیش نگران شوند؛ نگران توسعه تروریزم به شمال افغانستان و این که آنها در نهایت بتوانند از این طریق راه خود را به سمت آسیای میانه و حوزه قفقاز باز کنند؛ روس ها را بيشتر نگران ساخته است . همراهی طالبان از سوی شماری قابل توجه از تروریست های ازبک و تاجیک تبار تبعه کشورهای آسیای میانه و خطر رخنه و نفوذ آنها به آسیای میانه را تقویت می کند. به این ترتیب، روس ها از هم اکنون تلاش می کنند دولت افغانستان را مجاب کنند که به روسیه حق بدهد که شعاع امنیتی خود را تا بخش های وسیعی از شمال افغانستان گسترش دهد و به این ترتیب، با ایجاد نوعی همکاری نظامی میان کابل – مسکو، مانع از توسعه تروریزم به شمال و در نتیجه به خطر افتادن امنیت کشورهای آسیای میانه شود.روس ها اگرچه پیشاپیش حضور نظامی خود را در جمهوری های آسیای میانه و نزدیک مرزهای شمالی افغانستان، تقویت کرده و استحکام بخشیده اند؛ اما این برای روسیه کافی نیست. هم چنين ؛ روس ها مجاهدین سابق و مناطق نفوذ اجتماعی و قومی آنها یعنی شمال کشور را نیز بخشی از منطقه استراتژیک شامل در دایره شعاع امنیت برون مرزی خود تلقی می کنند و به همین منظور، این هرگز برای روس ها پذیرفتنی نیست که طالبان و متحدان آنها در شمال افغانستان جولان بدهند و روسیه تنها به دیده بانی نظامی خود در آن سوی مرزهای همسایگان شمالی افغانستان، بسنده کند. البته روسيه و برخي کشورهای منطقه ؛ طي مواردي نظير : مواد مخدر ؛ با امریکا در افغانستان همکاری كرده اند . حتي زمانی که بحث خروج نیروهای امریکایی از افغانستان مطرح ‌شد، روسیه ابراز نگرانی کرد. اما اينك پوتین می‌گوید : ” ايالات متحده امريكا كه در سیاره مریخ مي تواند آب كشف كند ، اما چرا نمی‌تواند ریشه‌های گروه‌های رادیکال را در منطقه شناسايي و حذف کند. ! ؛ زيرا آمریکا ؛ خود از جریان‌های افراطي همانند داعش حمایت می‌کند تا کشورهای آسیای مرکزی را ناامن سازند. ” . اگر پوتین رییس‌جمهور روسیه، مشارکت در جنگ سوریه را به دفاع از دولت بشار اسد در جهت اهداف و منافع منطقه‌یی و جهانی مسکو ارزیابی و تلقی مي کند و با این تلقی، خطر هرگونه مخالفت امریکا و غرب را برای ورود در جنگ سوریه پذیرفته است ؛ بدون تردید اهمیت افغانستان برای مسکو در جنوب مرزهای آسیای مركزي و میانه، تنها کمتر از سوریه نیست. پس از ملاقات و مذاكره مورخ 7 اكتبر 2015 .م ؛ پوتین رییس‌جمهور روسیه با امام‌علی رحمان اف ؛ رییس‌جمهور تاجکستان در شهر سوچی؛ هر دو طرف از حضور طالبان دراستانهاي شمال شرق و شمال افغانستان، ابراز نگراني كردند. خبرگزاری ” تاس” از قول «یارسلاو رُشو پکین» نمایندۀ حوزۀ نظامی مرکزی روسیه در منطقه ، از اعزام بالگرد هاي تهاجمی M24P و نيز چرخبال ترابري به فرودگاه “عینی “در 30 کیلومتری غرب شهر دوشنبه خبر داد. این بالگرد ها معمولاً برای مأموریت‌های نظامی تهاجمی مورد استفاده قرار می‌گیرند. مسلما به هر ميزاني که دولت وحدت ملی افغانستان در جلوگیری از نفوذ و گسترش تروریست هاي طالب و داعش در شمال افغانستان ناتوان و درمانده باقی بماند، فرصت برای دخالت و مشارکت روس‌ها در عملیات نظامی علیه طالب و داعش در شمال مساعد و مهیا می‌شود و نوعی از پذیرش و موافقت اجتماعی و داخلی برای عملیات نظامی روس‌ها و مشارکت آن‌ها در جنگ علیه طالبان در استان هاي شمالي به وجود می‌آید. بسیاری از فرماندهان مجاهدین و نیروهای‌شان در شمال ؛ که خود را در دولت وحدت ملی منزوی می‌بینند و دولت وحدت ملي را در مقابله با طالبان ناتوان می‌یابند، ناتوانی دولت و همچنان ناکامی حامیان امریکایی را ؛ امري عمدی و توطئه‌آمیز مي پندارند . چنين وضعيتي ، فرصت مساعدی را برای مشارکت مسکو در جنگ علیه طالبان ایجاد می‌کند. چنان چه ژنرال “عبدالرشید دوستوم ” ؛ از مبارزين سابق جهادي ؛ معاون اول فعلي اشرف غني ؛ با مقامات روسی در حال مذاکره است و از آن‌ها می‌خواهد تا در جنگ علیه طالبان ؛ با آنان همکاری نظامی کنند. شایعاتی نیز از برگزاری تماس و رابطه میان برخي فرماندهان سابق مجاهدین و نیروهای مقاومت ضد طالبان در شمال افغانستان با روس‌ها در جهت کسب حمایت از آن‌ها در جنگ علیه طالبان ؛ وجود دارد. مخالفت جدی امریکا و ناتو با مشارکت مسکو در جنگ علیه طالبان و انجام عملیات هوایی مشابه سوریه توسط نیروهای روسی در شمال افغانستان، چالش و مانعی عمده در برابر روسیه بوجود خواهد آورد . ميزان چالش‌آفرینی مخالفت با مسکو از سوی امریکا و ناتو؛ بستگی به عملکرد آن‌ها در مقابل عملیات نظامی روس‌ها در کشور سوریه دارد. امریکا و ناتو اکنون بیشتر از نارضایتی و ابراز مخالفت ؛ کار عملی بازدارنده در برابر مسکو انجام نداده‌اند. ناتوانی و یا عدم ارادۀ غربی‌ها در جهت توقف عملیات نظامی روس‌ها در سوریه، مسکو را به آغاز عملیات مشابه در شمال افغانستان علیه تروریسم طالبان وسوسه خواهد كرد. مسلما افزایش و گسترش نیروهای طالبان در استان هاي شمالي افغانستان و ناتوانی دولت افغانستان در شکست و سرکوب آن‌ها، وسوسۀ مسکو را به اقدام نظامی در این سوی آمو دريا ؛ افزايش خواهد داد.

[1] خبر گزاري بخدي – 940718

مطالب مرتبط