مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ضرورت های مذاکرات هسته ای میان ایران و غرب

اشتراک

 دکتر محمد مهدی مظاهری

 استاد دانشگاه و کارشناس ارشد روابط بین الملل

با روی کار آمدن دولت جدید در ایران چشم انداز آینده کشور در بسیاری از حوزه ها تغییر کرده است یکی از مهمترین این موارد سیاست خارجی و پرونده هسته ای است. به نظر می رسد اجماع داخلی و خارجی کارشناسان سیاسی بر آن است که فرصت جدیدی برای حل موضوع هسته ای فراهم آمده است . هرچند حل موضوعی که بیش از یک دهه یک چالش بین المللی با طرف های درگیر متعدد بوده است و علاوه بر آن دو طرف اصلی آن یعنی ایران و ایالات متحده سابقه سه دهه خصومت و تنش تند بر سر حوزه های مختلف دارند کار بسیار دشواری است. اما مذاکرات نیویورک و ژنو نشان داد که شناخت درست و مذاکره موفق و اصولی میتواند رسیدن به توافق را تسهیل کند. عبور از این چالش ها و گام بر داشتن در مسیر  کاستن از تنش و حل شدن تدریجی موضوعات، مستلزم رعایت برخی پیش فرضها و شناسایی نقاط ضعف و عواملی است که مانع توافق است. برخی از این الزامات را چنین می توان بر شمرد:

واژگان كليدي: مذاکرات هسته ای میان ایران و غرب، مذاکرات هسته ای میان ایران و غرب، ایران و غرب، روابط ایران و غرب، الزامات مذاكرات هسته اي ايران و غرب

 

1-انسجام داخلی و وحدت رویه: جامعه ما در بعضی ابعاد  داخلی دچار پراکندگی مدیریت در نهادهای تصمیم گیری است. مساله هسته ای علی رغم اینکه درست به همین منظور از وزارت خارجه به شورای امنیت منتقل شد اما در دولت پیشین دچار اختلاف در موضع گیری شد و نمونه هایی از این اختلافات در فضای رسانه ها انتشار یافت و همگان از آن خبردار شدند. دولت جدید می بایست با یکپارچه سازی جهت ها و مواضع سیاست خارجی ، چنان که در ماه های  اخیر نشان داده، به سمت یکدستی و هماهنگی برود. این امر موجب می شود تا نهادهای مختلف تلاشهای یکدیگر را خنثی نسازند.

2-دیپلماسی عمومی: با تعمیق دموکراسی و اهمیت و قدرت روز افزون افکار عمومی در جهان جدید، دیپلماسی عمومی دیگر ژست بین المللی نیست، بلکه تبدیل به یکی از ابزارهای پیشبرد منافع ملی شده است. لذا  وزیر خارجه به خوبی اهمیت این موضوع را دریافته و با استفاده از ابزارهای جدید       رسانه ای، نوعی دیپلماسی عمومی را در خدمت منافع ملی قرار داده است. اما برای پایداری و تاثیرگذاری این موضوع توجه به دو نکته ضروری است: نخست مساله انسجام و وحدت رویه است. پیام های آشتی جویانه ای که دولت تدبیر و امید در فضای بین المللی منتشر می کند، نباید درگیر همزمانی با ارایه سیگنال های متفاوت و رادیکال از سوی گروهها و افراد مخالف شود. نکته دوم اینکه باید متوجه محدودیت توانایی دیپلماسی عمومی بود و برای آن فقط نقش هموار کننده راه توافق را در نظر گرفت نه بیش از آن. زیرا  به ابزارهای عینی قدرت امتیاز می دهند نه به این پیام ها.

3-خلق ظرفیت های جدید: صحنه بین المللی محل منازعه قدرت است و میزان منفعتی که هر کشور از منابع موجود می برد، بر اساس میزان قدرت هر کشوری مشخص می شود. از این رو دولت نه تنها باید از فرصت های فرارو به خوبی استفاده کند.  بلکه باید اقدام به خلق فرصت ها و ظرفیت های جدید و تولید ابزارهای قدرت کند. به عنوان نمونه، افزایش توافق و انسجام داخلی،کاهش مشکلات اقتصادی و معیشتی، کاهش تنش در منظقه با همسایگان به معنای افزایش قدرت ملی می تواند موجب بالارفتن توان چانه زنی بر سر میز مذاکرات گردد. انتخابات ریاست جمهوری نخستین ظرفیت بزرگ خلق شده در شرایط جدید است که قدرت و حیثیت ملی کشور را در جهان افزایش داده است و ضروری است دولت جدید با شناخت درست فضای بین المللی و ظرفیت های داخلی و منطقه ای ابزارهای قدرت موثر و بیشتری را ایجاد کند تا بتواند موازنه قوا را تغییر دهد.

4-       تنظیم چارچوب ها بر اساس برنامه های اصولی و درازمدت: تیم هسته ایی هم چنان که با بسته اخیر خود روشن کرد بدنبال یک توافق اصولی و دراز مدت است. این چیزی است که غربی ها بدنبال آن نیستند، بلکه بدنبال دریافت و اعطاء امتیازات مقطعی هستند. بنابراین با پایداری اصولی بر مواضع باید طرف مقابل را واداشت تا تن به یک توافق کلان و دارای چارچوب روشن زمانی بدهند.

5-       تثبیت میز مذاکره: نخستین هدف ایران در مذاکرات باید تثبیت میز مذاکره باشد. نشان دادن اراده روشن و واضح  کشور برای رسیدن به توافق و اهمیت مذاکرات، بدون بروز ضعف که زمینه جسورتر شدن طرف مقابل را فراهم کند، راهی است برای تشویق طرف های دیگر به جدی تر گرفتن مذاکرات و انزوای همیشگی جمله تکراری و کلیشه ایی «همه گزینه ها روی میز است.» برای ایران پرهیز از هرگونه اقدامی که باعث تضعیف میز مذاکره شود، باید یک اصل اساسی و خدشه ناپذیر باشد. یکی از کارویژهای انتخابات ریاست جمهوری تقویت بی حرف و حدیث میز مذاکرات بود. باید الزامات و پیامدهای این موضوع را به خوبی شناخت و از آن مراقبت کرد. نشان دادن اراده جدی کشور برای رسیدن به توافق بویژه به صورت مستمر و پایدار در طول دوره های مداوم مذاکرات موجب ترغیب  طرف مقابل و برای امتیاز دادن و بازبینی مواضع گذشته اش می شود.

6-       مذاکرات غیر رسمی و دو جانبه: یکی از مواردی که در دوره های پیشین مذاکرات کمتر مورد بهره برداری قرار می گرفت؛ گفتگوهای دو جانبه و غیر رسمی بویژه با طرف اصلی منازعه است.  مذاکرات رسمی در اغلب موارد، محلی برای بروز دادن و آشکار سازی توافقات پشت پرده و مذاکرات غیر رسمی هستند. و اگر توافقات دوجانبه و مذکرات پشت درهای بسته صورت نگیرد، اگر نتوان گفت غیر ممکن است، می توان گفت که بسیار دشوار است بتوان بر سر میز مذاکره با شش کشوری که خود دچار اختلافات هستند به یک توافق رسید.

 

 

 

مطالب مرتبط